1 - تنها موردی که به یاد دارم اساتید فن تصریح میکنند سالک برای همیشه بار را به زمین میگذارد، جایی است که رفق و مدارا رعایت نشود.
2 - یکی از علل لزوم استاد راه و فواید آن کنترل رفق و مدارا در شاگردان است.
3 - روا نبودن تحمیل عبادت در غیر واجبات شرعی و دستورات سلوکی استاد است، زیرا شرع و انسان کامل بر مالایطاق (غیر قابل تحمل) دستور نمیدهند.
4 - سالک در دو حال عبادت را بر نفس خود سنگین میبیند، اوّل در آغاز سلوک و پس از فروکش کردن شوق نخستین و پیش از پیدایش عشق الهی در دل؛ دوّم در حال قبض. راه درمان اوّلی تشدید مراقبه و زهد در دنیا برای تسریع در پیدایش عشق الهی است و راه درمان دوّم در بحث قبض و بسط خواهد آمد.
5 - در روایات بر تقسیم شبانهروز به ۳ یا ۴ قسمت تصریح شده است، قسمتی برای کسب و کار و قسمتی برای استراحت و بخشی برای عبادت و بخشی برای تفریح و لذّات مشروع. این بخش چهارم در حقیقت تأمینکنندهی «رفق و مدارا» در زندگی است و به همین دلیل در روایات اهل بیت: بر این تأکید شده که این بخش مایهی پایداری سه بخش دیگر و بهویژه بخش عبادت است. البته مقصود روایات، تقسیم به ساعات مساوی نیست.
6 - گاه در آغاز عبادت نفس احساس انزجار و تحمیل میکند، ولی این سنگینی ادامه ندارد و با مقداری تحمل برطرف میشود. سالک باید زیرک باشد و هر سنگینی ابتدایی را جدّی نگیرد. تردستی شیطان را باید با کیاست الهی خنثی کرد.
منابع :
- سیر و سلوک (طرحی نو در عرفان عملی شیعی)، آیتالله علی رضائی تهرانی، صص 333 تا 334