عرفان شیعی

عرفان اسلامی در بستر تشیع

عرفان شیعی

عرفان اسلامی در بستر تشیع

صمت یعنی سکوت، سکوتی همراه با مراقبت و تفکّر. سالک گنگ است.

امام صادق علیه السلام فرمود:

«إِنَّمَا شِیعَتُنَا الْخُرْس» (کافی، ج۲، ص۱۱۳)؛ «شیعیان ما گنگ هستند».

در مورد پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم داریم:

«صَمْتُهُ لِسَانٌ» (بحارالانوار، ج۱۶، ص۳۸۰)؛ «سکوتش زبان بود».

معنای این سخن این است که سکوت رسول الله خود درس‌آموز و عبرت‌آمیز بود. سکوت بی‌ ذکر و فکر و مراقبت بی‌فایده است. در روایت است:

«کُلُّ صَمْتٍ لَیسَ فِیهِ فِکْرٌ فَسَهْو» (بحارالانوار،ج۷۴، ص۴۲۱)؛ «سکوت بی تفکرعین خطاست».

سکوت بی‌تفکر خیری در بر ندارد. البته افزون بر سکوت زبان باطن باید ساکت و ساکن باشد.

استاد می‌فرمود:

«سکوت جمعیت خاطر می‌آورد و سالک با جمعیت خاطر مشمولِ رحمت الهی می‌گردد».

عارف کامل مرحوم مولی حسینقلی همدانی استاد عرفای قرن اخیر که مرقدش روبه‌روی قتلگاه سید الشهدا سلام الله علیه در کربلاست، در درس فقه، مقداری در وسط درس سکوت می‌کرد، چشم‌ها را می‌بست و به مراقبت تفصیلی می‌پرداخت و می‌فرمود:

«به خاطر دقت در مضمون درس توجهم کم می‌شود و این‌گونه باید جبران کنم».

استاد می‌فرمود: 

«سکوت همه جا برای سالک ضروری است و فقط در موارد ذیل سخن جایز است: مباحثۀ علمی به شرطی که به جدال نینجامد، تدریس علم، انس با همسر و فرزندان، انس با رفیق سلوکی و ذکر. البته همۀ اینها مشروط به توجه است که دستور همیشگی سالک است».


منابع : 

  • سیر و سلوک (طرحی نو در عرفان عملی شیعی)، آیت‌الله علی رضائی تهرانی، صص 338 تا 339