عرفان شیعی

عرفان اسلامی در بستر تشیع

عرفان شیعی

عرفان اسلامی در بستر تشیع

در اهمیت فکر همین بس که در بیش از ۳۰۰ آیه و صدها روایت با عبارات گوناگون بر آن تأکید شده است. تعقل و تفکر را وجه تمایز انسان و حیوان دانسته‌اند و در روایت است:

«تَفَکُّرُ سَاعَه خَیرٌ مِنْ عِبَادَه سبعین سَنَه» (بحارالانوار، ج۶۶، ص۲۹۲)؛ «یک ساعت تفکر از هفتاد سال عبادت، بهتر است».

فکر در سلوک، محصول ذکر و برتر از آن است و به همین جهت پس از آن برای سالک پیدا میشود (تذکرة المتقین، ص۱۱۴ و ۱۱۵) و نسبت به ذکر، دیرتر از طرف استاد تغییر میکند. عارف کامل مرحوم شیخ محمد بهاری در دستوری به کسی به نام شیخ احمد مینویسد:

«الحاصل، تا اوّل آفتاب را وقت عبادت قرار دهد، هیچ شغلی به جا نیاورد غیر از عبادت، کارهای دیگر را به آن وقت نیندازد، همه را در اذکار و اوراد مشروعه مشغول باشد، اگر هنوز اهل فکر نشده باشد و امّا اگر مرورش به ساحت فکر افتاده، هر رشته فکری که در دست داشته، در خلال این اوقات اعمال نماید، اگر دید به سهولت فکر جاری است، پی فکر برود عوض اوراد و تعقیبات و اگر دید فکر جامد است، آن را رها کرده پی ذکر برود و ملاحظه نماید هر عملی را که بیشتر در وی تأثیر دارد، آن را مقدم بدارد بر همه اوراد»(تذکرة المتقین، ص۱۱۴ و ۱۱۵).

به نظر حقیر، کلمه فکر و مشتقاتش در روایات گاه به معنای مراقبت و فکر سلوکی به کار رفته است، مثلاً درباره ابوذر; نقل شده:

«کان اکثر عبادته التفکر» (بحار الانوار، ج۲۲، ص۴۳۱، به نقل از خصال. از امام صادق علیه السلام)؛ «بیشترین عبادت ابوذر تفکّر بود».

اینجا تفکّر به معنای مراقبت و توجّه به خداوند است. در روایتی از امام جواد علیه السلام آمده است:

«الْقَصْدُ إِلَی اللَّهِ تَعَالَی بِالْقُلُوبِ أَبْلَغُ مِنْ إِتْعَابِ الْجَوَارِحِ بِالْأَعْمَال» (بحار الانوار، ج۷۵، ص۳۶۳؛ منتهی الآمال، زندگی‌نامه امام جواد علیه السلام)؛ «آهنگ کردن به سوی خداوند با دلها از به زحمت واداشتن اعضا و جوارح با عمل رساننده‌تر است».

پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم به علی علیه السلام فرمود:

«اذا تقَّرب الناسُ الی الله بانواعِ البِّر فتَقَرَّبْ الیه بالتَفَکُّر تَبْلُغْهم» ؛ «آن گاه که مردم با انواع کارهای خیر به سوی خدا تقرب میجویند، تو با تفکر به سوی خدا تقرب بجو، از آنان پیشی میگیری».

این روایات بر همان مراقبت و توجه باطنی تأکید دارد. همان که اگر باشد اگرچه ورد نباشد، مؤثر است و اگر نباشد اگرچه ورد باشد، غیرمؤثر بلکه مضرّ است. در روایات اهل‌بیت:

«الدعاء بِظَهر قلبٍ ساهٍ» (کافی، ج۲، ص۴۷۲)؛ «دعا با عدم توجه قلب»،

به شدت مذموم اعلام شده است. عارف کامل مرحوم شیخ محمد بهاری میفرماید:

«گفته شده که عبادت بیحضور «یورِثُ قَسَاوَه الْقَلْب» (تذکرة المتقین، ص۵۴)؛ یعنی «قساوت قلب می‌آورد».


منابع : 

  • سیر و سلوک (طرحی نو در عرفان عملی شیعی)، آیت‌الله علی رضائی تهرانی، صص 343 تا 345