مهم ترین اشکالی که در نگاه بدوی نظریه وحدت وجود را به چالش می کشد ، جمع بین مفاد ظاهری این نظریه و کثرات مشهود در جهان هستی است.
این که یک وجود مطلق داریم که جز او چیزی نیست و از طرف دیگر کثرات نیز هیچ و پوچ نیستند از نگاه بسیاری به تناقض می انجامد.
به عبارت دیگر اگر در هستی یک وجود بیش نیست، بطور منطقی نتیجه می گیریم که کثرتی نیز وجود ندارد و هر انچه به عنوان کثرت نمود می یابد توهمی بیش نیست، از سوی دیگر اگر کثرات به هر شکلی، حظی از نفس الامر در واقعیت داشته باشند، پس باید از این ادعا که در هستی یک وجود بیش نداریم دست بشوئیم.
قبلا برخی از مثال هایی که عرفا برای تصویر وحدت شخصیه ذکر می کنند ذکر کردیم، اما در مورد آنها باید به دونکته توجه داشت :
نخست این که مثال همانطور که از جهاتی ممثل را به ذهن نزدیک می سازد، از جهات دیگری نیز مبعد است و ممکن است باعث بروز کج فکری هائی در فهم مسئله شود. .
دیگر آن که با استفاده از عناصر نوافزوده ی نظام فلسفه صدرائی می توان نظریه وحدت وجود را با مفاهیم فلسفی دقیق تحلیل نمود به نحوی که نه تنها به تناقض منجر نشود ، بلکه با دقیق ترین و ظریف ترین شکل ممکن جمع وحدت و کثرت در هستی را نشان دهد.
نکته برجسته و مهم در این تحلیل آن است که باید از نظر فلسفی میان معدوم محض و هیچ و پوچ بودن و مصداق بالعرض وجود بودن ، تمایز نهاد. چنین نیست که هر آنچه مصداق بالذات وجود نباشد ، معدوم محض و هیچ و پوچ باشد و هیچ حظی از واقعیت نداشته و تنها امری موهوم باشد. مَجاز بودن یک امر به معنای توهمی بودن آن نیست.
البته باید در اینجا به معنای دقیق و فنی وجود بالعرض و بالمجاز و وجود بالذات و تفاوت آنها پرداخته و آنها را از دیدگاه صدرالمتالهین توضیح دهیم. بررسی دقیق مبانی حکمت متعالیه نشان می دهد که این مفاهیم در چهارچوب یک تحلیل عقلی – فلسفی بسیار دقیق معنا می یابد که از آن می توان در فهم دقیق وحدت وجود نیز بهره جست .
دستیابی به این تحلیل دقیق موکول به روشن شدن برخی مباحث مقدماتی درباره انواع حیثیت ها از دیدگاه حکمت متعالیه است که به ترتیب در مباحث آینده ذکر می شوند.
منابع :
- امینی نژاد – علی، آشنائی با مجموعه عرفان اسلامی، صص 166تا 169