1 - اگر کتمان اسرار لازم است چرا ائمه: اسرار را بیان کردهاند؟
پاسخ:
اوّلاً: به هر مخاطبی نگفتهاند و به مخاطبان دارای کشش فرمودهاند؛
ثانیاً: غالباً در لباس استعاره و تمثیل فرمودهاند؛
ثالثاً: برای کسانی که سطح پایینی دارند دستورالعمل خاص دارند و آن اینکه اگر نفهمیدند، انکار نکنند و علمش را به اهلش واگذار نمایند؛
رابعاً: معنای کتمان هیچ نگفتن نیست، بلکه به نااهل نگفتن است.
2 - ذکر حالات و مقامات مایۀ ترغیب دیگران و نوعی دستگیری است. پس نباید بخل کرد.
پاسخ:
اولاً آنجا که گفتن مایۀ فساد نشود، بخلی در کار نیست و کتمان یعنی نگفتن در جایی که مفسده دارد؛
ثانیاً: گاه ذکر حالات برای شنونده مایۀ ترغیب است و برای گوینده مایۀ تخریب. مگر خدا نفرموده: «فَلا تُزَکُّوا أَنْفُسَکُم» (نجم/۳۲)؛ «از خود تعریف نکنید». سالک حق ندارد برای اصلاح دیگری خود را تخریب کند. امیرمؤمنان علیه السلام به اهل کوفه فرمود:
«من میدانم چه شما را اصلاح میکند، ولی من برای اصلاح شما خود را تخریب نمیکنم»(نهجالبلاغه، خطبه ۶۹).
3 - با آغاز سلوک و پیدایش حالات روحی، رفتار خارجی سالک دگرگون میشود و این خود نوعی از دست دادن کتمان است.
پاسخ:
اولاً: اگر مؤمنِ غیرسالک هم به دستورات دینی درست پایبند باشد، رفتارش نسبت به رفتار تودۀ مردم دگرگون میگردد، پس دگرگونی رفتار، لازمِ اعمّ سلوک است و قهراً فقط با سلوک ملازمهای ندارد که ناقض کتمان باشد.
ثانیاً: این مقدار از رفع کتمان ناگزیر است و چارهای از او نیست و از اینرو، پذیرفته شده است. حضرت آیتالله بهجت رضوان الله علیه پس از سجدههای طولانی چند بار با کف دست و محکم به پیشانی میکشید که اثر سجده نماند. خوب، با گریههایی که در حال نماز برایشان به صورت غیراختیاری عارض میشود چه کنند؟! تفاوت حالات و رفتارهای اهل سلوک با دیگران امری واضح است و قابل کتمان نیست.
منابع :
- سیر و سلوک (طرحی نو در عرفان عملی شیعی)، آیتالله علی رضائی تهرانی، صص 349 تا 350