این ملائکه که مورد خطاب واقع شدند با اینکه لفظ جمع محلّى به ال است جمیع ملائکه را شامل نیست زیرا عالین از جهت فنایشان در ذات حق که از هیچ چیز خبر ندارند و عالیناند، خطاب امر و نهى به ایشان تعلق نمىگیرد. چنانکه از کریمه أَسْتَکْبَرْتَ أَمْ کُنْتَ مِنَ الْعالِینَ(ص:75) استفاده مىشود.
این ملائکه قواى مادون عوالم جبروتاند که تعلق به نشئه عنصرى دارند چنانکه فی الأرض نیز اشعار و اشاره به این نکته است.
دیگر اینکه اینان نَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِکَ وَ نُقَدِّسُ لَکَ دارند یعنى از خود آگاهند و خودشان را دیدند و عالین از خود بىخبرند. دیگر آن که، عالین را زبان ایراد و اعتراض نیست و اینان گفتند أَ تَجْعَلُ فِیها مَنْ یُفْسِدُ فِیها وَ یَسْفِکُ الدِّماءَ (بقره: 130) که زبان اعتراض است با اینکه فساد و سفک دماء از مشاجره و نقار و اعتراض پیش مىآید و اگر آن صحیح نیست اشکال بر این ملائکه هم وارد است که همچون آدمیان اعتراض دارند و از این رو که اعتراض دارند ملائکه مهیّمین و عالین نیستند بلکه چون آدمیان ارضىاند یعنى قواى نشئه عنصرىاند.
منابع :
ممد الهمم در شرح فصوص الحکم، علامه حسن زاده آملی، ص: 24