پس اللّه تعالى جمع نفرمود در آدم صفات جمالى و جلالىاش را که تعبیر به یدین شده بود مگر براى تشریف و تکریم آدم.
چنانکه حق جلّ و علا فرمود: لَقَدْ کَرَّمْنا بَنِی آدَمَ وَ حَمَلْناهُمْ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ (إسراء: 71) (برّ مظهر صفت جمال و بحر مظهر صفت جلال) پس آدم جامع جمیع صفات الهیه است و عینش متصف است به جمیع صفات کونیه پس در نزد او حاصل است جمیع ایادى معطیه و آخذه (معطیه: قوا و ایادى فعلیهاند (که مىبخشند) و آخذه: قوا و ایادى انفعالیهاند (که مىپذیرند) معطیه قواى ما وراى طبیعتند که مفیضند و آخذه قواى عالم ماده (ناسوت) اند که هر نقش و فیض از ایادى معطیه هبه شد و افاضه گردید مىپذیرند.)
آسمان، مرد و زمین، زن در خرد هر چه آن انداخت این مىپرورد
و لهذا قال لإبلیس: ما مَنَعَکَ أَنْ تَسْجُدَ لِما خَلَقْتُ بِیَدَیَ و ما هو الّا عین جمعه بین صورتین صوره العالم و صوره الحقّ، و هما یدا الحقّ.
(2) چون آدم جامع یدین است. خداى متعال به ابلیس فرمود: ما مَنَعَکَ أَنْ تَسْجُدَ لِما خَلَقْتُ بِیَدَیَ (ص: 75) و این تشریف نیست مگر عین جمع و در برداشتنش هر دو صورت را هم صورت عالم را که حقایق کونیه است و هم صورت حق را که حقایق الهیه است که این دو صورت دو دست حقّند.( یمین اقوى الجانبین است. یمین، یمن و برکت از راست است که اقوى الجانبین است.)
چون فاعل و قابل در حقیقت شیء واحدند که گاهى در صورت فاعلیت ظاهر میشوند و گاهى به صورت قابلیت. از آن دو تعبیر به یدین شد. پس یمین آن دو صورت فاعلیه است (که ایادى معطیهاند) و متعلق به حضرت ربوبیت و یسراى آن دو (چپ) صورت قابلیت است که متعلق به حضرت عبودیت است و کلمهاى که جامع هر دو است این است که بگوییم صفات متقابله.
إشاره: اینکه در اخبار آمده است حوا سلام اللّه علیها از «ضلع ایسر» (دنده چپ) آدم خلق شده است. شاید در آن سرّى باشد. که از این بحث بتوان پیادهاش کرد.
منابع :
ممد الهمم در شرح فصوص الحکم، علامه حسن زاده آملی، صص: 59 و 60