عرفان شیعی

عرفان اسلامی در بستر تشیع

عرفان شیعی

عرفان اسلامی در بستر تشیع

همت بلند دار که مردان روزگار

از همت بلند به جایی رسیده‌اند

در روایت به مؤمن خطاب شده است:

«وَ اجْعَلْ هَمَّکَ هَمّاً وَاحِداً» (بحار الانوار، ج۷۴، ص۲۸)؛ «همه همتت را یکپارچه ساز».

آری، هر کسی طاووس خواهد، جور هندستان کشد.

کسالت در برابر همّت (کافی، ج۱، ص۲۳، حدیث مشهور جنود عقل و جهل از امام کاظم علیه السلام) است، و مایۀ همۀ بدبختی‌هاست. انسان بی‌نشاط و دون همّت نه دین دارد نه دنیا. در مورد علم گفته‌اند:

«العلم لا یعطیک بعضه حتی تعطیه کلک» (منیة المرید، ص۲۲۶)؛ «تا همۀ وجودت را در اختیار علم قرار ندهی، اندکی از خود به تو نخواهد داد».

اگر علم چنین است، عرفان چگونه است؟! سلوک، یعنی شور، عشق، دل‌باختگی، شوریدگی، نشاط و ... و اینها با خمودی، کسالت، بی‌حوصلگی، افسردگی و ... در تضاد است. ابن سینا در اشارات در نمط هشتم که در موضوع بهجت و سعادت است، اولیای الهی را با نشاط‌ترین و مبتهج‌ترین افراد عالم برمی‌شمارد.

پیش از این دربارۀ بلندی همّت و راه‌های بلند ساختن همّت سخن گفتیم و گفتیم کسی که دون همّت است، اصلاً نباید در راه سلوک آغاز کند، بلکه ابتدا باید همّت خود را قوی سازد و سپس به سلوک بپردازد تا بتواند بار سنگین راه را به راحتی حمل نماید. 

معمولاً جناب استاد در آغازین جلسۀ سلوکی با افراد، که به تبیین سلوک می‌گذشت، به گونه‌ای سخن می‌فرمود که دقیقاً روشن نمی‌شد، شرط اوّل آغازیدن در سلوک، همّت بلند است یا اخلاص و گویا استاد این دو را همدوش یکدیگر به عنوان پیش شرط سلوک بیان می‌فرمود. پیش از این در پیشگفتار و در بحث عزم در زمینه همّت بلند سخن گفتیم.



منابع : 

  • سیر و سلوک (طرحی نو در عرفان عملی شیعی)، آیت‌الله علی رضائی تهرانی، صص 370 تا 371