1 - «یقظه» منزل سلوک است یا مبدأ سلوک؟
در کتب عرفانی اولین منزل سلوک «یقظه» دانسته شده است. ولی باید دانست که یقظه مبدأ سفر الی الله نیست. انسانی که بیدار میشود و به ضرورت سیر الی الله اذعان میکند، از مبدأ سیر و سلوک که دنیا، کثرت، قوه و ... میباشد، حرکت میکند. پس یقظه به اعتباری اولین منزل از منازل راه و اولین مقام از مقامات سالک است، نه اینکه مبدأ سلوک او باشد. چنانچه «خلق» نیز مبدأ سفر نیست، اگرچه اولین سفر از اسفار چهارگانه را سفر من الخلق الی الحق دانستهاند، زیرا انسانی هم که در مراحل عالی سفر اول در سیر است، نیز در سفر من الخلق الی الحق است. زیرا خلق در این اصطلاح همۀ ماسوی الله حتی حجابهای نوری را فرامیگیرد.
2 - مبدأ سفر انبیا و اولیا هم دنیاست. همۀ انسانها حتی انبیا و اولیا از همین مبدأ به سوی الله سلوک کردهاند. قرآن دربارۀ جهنم آیهای دارد که به همین دنیای مبدأ سلوک تفسیر شده است. آیه این است:
«وَإِنْ مِنْکُمْ إِلا وَارِدُهَا کَانَ عَلَی رَبِّکَ حَتْمًا مَقْضِیا»(مریم/۷۱)؛
«هیچ کس از شما نیست مگر اینکه در آن وارد میگردد، این امر بر پروردگارت همواره حکمی قطعی است».
از معصومین: میپرسیدند آیا شما هم از جهنم ردّ شدهاید؟ آنها در پاسخ میفرمودند:
«جُزْناها وَ هِی خَامِدَة» (علم الیقین، ج۲، ص۹۷۱)؛
«ما درحالی که جهنم خاموش بود، از آن گذشتیم».
این مطلب میان مؤمنین بعد از ورود به بهشت هم گفتگو میشود (بحارالانوار، ج۸، ص۲۵۰) و کنایه از این است که به هیچ وجه به دنیا دل ندادیم و دنیا و آخرت خود را خدای خود قرار دادیم و خطاب به پروردگار با تمام وجود گفتیم:
«یا نَعِیمِی وَ جَنَّتِی وَ یا دُنْیای وَ آخِرَتِی» (مفاتیح الجنان، مناجات المریدین، (مناجات هشتم از مناجاتهای خمسى عشر از امام سجاد علیه السلام))؛
«ای نعمت و بهشت من و ای دنیا و آخرت من».
امام حسین علیه السلام در دعای عرفه میفرماید:
«إِلَهِی أَمَرْتَ بِالرُّجُوعِ إِلَی الْآثَارِ فَارْجِعْنِی إِلَیکَ بِکِسْوَة الْأَنْوَارِ وَ هِدَایة الِاسْتِبْصَارِ حَتَّی أَرْجِعَ إِلَیکَ مِنْهَا کَمَا دَخَلْتُ إِلَیکَ مِنْهَا مَصُونَ السِّرِّ عَنِ النَّظَرِ إِلَیهَا وَ مَرْفُوعَ الْهِمَّة عَنِ الِاعْتِمَادِ عَلَیهَا إِنَّکَ عَلی کُلِّ شَیءٍ قَدِیر»(مفاتیح الجنان)؛
«خدایا، تو مرا فرمان دادی که به آثارت رجوع کنم. پس مرا به سوی خود بازگردان همراه با پوششی از انوارت و راهنمایی روشنگرانهات تا من به سویت همانند آغاز بازگردم، درحالی که سرّ وجودیام از نگاه به آثار مصون بوده و همّتم از اینکه تکیه بر آنها کنم بلندتر باشد، زیرا فقط تویی که بر هر چیزی توانایی».
پس اینگونه نیست که خدا با کسی خویشاوندی داشته باشد و بدون سعی و تلاش به کسی چیزی بدهد، هرچند هرچه او میدهد لطف نامتناهی اوست.
امام رضا علیه السلام خطاب به برادرش زید النار فرمود:
«إتّق اللَّهَ فَإِنَّا بَلَغْنَا مَا بَلَغْنَا بِالتَّقْوَی»(بحارالانوار، ج۴۶، ص۱۷۶)؛
«ما به آنچه رسیدیم جز با تقوای الهی نرسیدیم»
و امیرمؤمنان علی علیه السلام در نامه «به عثمان بنحنیف» نوشت:
«وَ ایمُ اللَّهِ یمِیناً أَسْتَثْنِی فِیهَا بِمَشِیئَة اللَّهِ لَأَرُوضَنَّ نَفْسِی رِیاضَة تَهِشُّ مَعَهَا إِلَی الْقُرْصِ إِذَا قَدَرْتُ عَلَیهِ مَطْعُوماً وَ تَقْنَعُ بِالْمِلْحِ مَأْدُوماً وَ لَأَدَعَنَّ مُقْلَتِی کَعَینِ مَاءٍ نَضَبَ مَعِینُهَا مُسْتَفْرِغَة دُمُوعَهَا أَ تَمْتَلِئُ السَّائِمَة مِنْ رَعْیهَا فَتَبْرُکَ وَ تَشْبَعُ الرَّبِیضَة مِنْ عُشْبِهَا فَتَرْبِضَ وَ یأْکُلُ عَلِی مِنْ زَادِهِ فَیهْجَعَ قَرَّتْ إِذاً عَینُهُ إِذَا اقْتَدَی بَعْدَ السِّنِینَ الْمُتَطَاوِلَة بِالْبَهِیمَۀ الْهَامِلَة وَ السَّائِمَة الْمَرْعِیة» (نهجالبلاغه، نامه ۴۵)؛
«و سوگند به پروردگار، سوگندی که فقط در آن ارادۀ حق تعالی را استثناء میکنم، هر آینه نفس خویش را چنان ریاضت میدهم که اگر نانی برای غذا بیابد، به شدت خوشحال گردد و به نمک به عنوان خورش قانع باشد و حتماً چشم خود را برای گریستن چنان رها میسازم که همچون چشمۀ خشکیده اشکش خالی و تمام شود. آیا همانگونه که شتران از پرخوری شکمشان پر شده و به پهلو میافتند و گوسفندان از سیری علف خواری مینشینند، علی نیز از غذایش چندان بخورد که مانند حیوانات بخوابد؟! در چنین حالی چشم علی روشن باد که پس از سالهای طولانی به چهارپایان یله و گوسفندان در گله اقتدا و پیروی کند»!
3 - چرا عوالم قبل از دنیا مبدأ سفر دانسته نمیشود؟
اگرچه انسان عوالمی را پیش از دنیا همانند عالم ذرّ و میثاق پشت سر گذاشته است و در قوس نزول به طرف زمین استعداد هبوط کرده است، اما مبدأ سفر از دنیا به حساب میآید. به دیگر سخن: اگرچه سیر انسان از خدا و به سوی خداست.
«إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیهِ راجِعُونَ» (بقره/۱۵۶)؛
«ما فقط از خدا هستیم و فقط به سوی او بازگشت میکنیم».
و عرفا گفتهاند:
«النهایات هی الرجوع الی البدایات» (شرح منازل السائرین کاشانی، ص۲۵)؛
«پایان سلوک بازگشت به آغاز آن است».
اما مبدأ اسفار اربعۀ سالک، عالم دنیا، که عالم کثرت و قوه و اسفل سافلین است، محسوب میگردد، زیرا سلوک امری ارادی است و از اراده و اختیار در عوالم پیش از دنیا خبری نیست.
4 - سرّ تعدد عناوین مبدأ سلوک چیست؟
در آغاز این بخش اشاره شد که مبدأ سلوک بیش از یکی نیست و آن عالم دنیا است که سالک باید از آن سفر خویش را آغاز کند و عوالم بعد از دنیا را یکی پس از دیگری فتح نموده تا به کمال برسد. عناوینی که گذشت، همه یا از القاب این مبدأ (عالم دنیا) است، همچون اظلم العوالم، اسفل سافلین، دیر خراب و یا از لوازم آن است همانند کثرت، قوه. پس تعدد عناوین مبدأ سلوک را متعدد نمیسازد، بلکه ابعاد و جهات گوناگون آن را بیان میکند.
به تعبیر شاعر:
سه نگردد پریشم ار او را
پرنیان خوانی و پرند و حریر (ترجیع بند معروف هاتف اصفهانی)منابع :
- سیر و سلوک (طرحی نو در عرفان عملی شیعی)، آیتالله علی رضائی تهرانی، صص 384 تا 387