انسانی که به سلوک میپردازد، اگر از منازل راه اطلاعی نداشته باشد، ممکن است با مشاهدۀ حالاتی در خود به کمال خویش یقین کند با اینکه آن حالات از آثار منازل بین راه ـ و نه از آثار مقصد ـ است.
استاد به سالک نوپایی که پس از اربعین اول توقع کشف و کرامات داشت، به طنز فرموده بود:
در روایت است که جاهل دو رکعت نماز که میخواند، توقع دارد به او از جانب پروردگار وحی شود!
داستان عارف فقیه مرحوم سید جمالالدین گلپایگانی در این زمینه مؤید است (استاد از مرحوم سید جمال نقل میکرد:
«در نجف حالی به من دست داد که میدیدم همه عالم از من هستی میگیرد. در و دیوار، مردم، کوچه و بازار همه و همه را من هستی میبخشم و چون از نظر علمی میدانستم این حال خطاست و خالق خداست، بسیار ناراحت بودم. چندین بار به حرم امیرمؤمنان علیه السلام رفتم و عرض نیاز کردم، ولی حالم عوض نشد. تا اینکه پیاده به سمت حرم کاظمین علیهم السلام رفتم زمستان سردی بود و فرشهای کنار ضریح را جمع کرده بودند و سنگ مرمرها هم به شدّت سرد بود و من با حالی بسیار منقلب سر در آستان ضریح گذاشتم و آن قدر گریستم که سنگها تر شد و در همان حال سجده لطف کردند و آن حال را از من گرفتند و من دیدم که اصلاً پشیزی نیستم و از ذرّهای هم کمترم. من کجا و هستیبخشی کجا؟ باری، به نجف برگشتم. چند روزی گذشت روزی از حرم مولی امیرمؤمنان علیه السلام برمیگشتم که در میان راه حالتی توحیدی از طرف حضرت به من عنایت شد. این حال بسیار عالی و سنگین بود، در حدّی که مدّتی در کوچه روی زمین نشستم و قادر به حرکت نبودم و معلوم شد عنایت علی صلواةالله علیه از عنایت فرزندانش بیشتر است».
استاد افزود:
«البته این حالات مربوط به مراحل پایانی سلوک مرحوم گلپایگانی بوده است و در اواخر عمر از آن مرحوم حالاتی دیده میشد که از رسیدن ایشان به کمال حکایت داشت».
رحمة الله علیهما رحمى واسعى.
این داستان را استاد در معاد شناسی، ج۹،ص۱۱۸ ذکر کردهاند، البته من بر اساس شنیدهام از استاد نقل کردم).
منابع :
- سیر و سلوک (طرحی نو در عرفان عملی شیعی)، آیتالله علی رضائی تهرانی، صص 390 تا 391