عرفان شیعی

عرفان اسلامی در بستر تشیع

عرفان شیعی

عرفان اسلامی در بستر تشیع

بدان مقامات کلیه‌‏اى که جامع جمیع عباد در آخرت است سه مقام است اگر چه هر یک از آن سه مقام مشتمل است بر مراتب بسیارى که به حساب نمی‌‏آید و آن سه مقام جنت و نار و اعراف است که اعراف بین جنت و نار است. چنانچه کلام الهى بدین ناطق است و هر یک از این سه مقام را اسمى است که حاکم بر آن مقام است و آن اسم بذاته اهل آن مقام را طلب مى‌‏کند. زیرا که آن اهل، رعایاى آن اسم حاکمند و عمارت آن ملک به این رعایا وابسته است و وعد شامل کل است زیرا که وعده، در حقیقت عبارت است از ایصال هر یک از ما به کمالى که براى او ازلا معین است. پس همچنان که به جنت وعده شد همچنین به نار و اعراف وعده داده شد و ایعاد نیز شامل کل است. زیرا که اهل جنّت داخل جنت مى‌‏شوند به سبب جاذب و سائق، خداى تعالى فرمود: وَ جاءَتْ کُلُّ نَفْسٍ مَعَها سائِقٌ وَ شَهِیدٌ جاذب، آن مناسبتى است که اهل بهشت را با بهشت جمع کرده است. یعنى مناسبتى که بهشتى‌‏ها با بهشت دارند و بدین سبب به هم مى‏‌رسند که آن مناسبت جامعه به واسطه انبیا و اولیاست.

سائق یعنى راننده به سوى خیر، و جنت رحمن است که مسوق به سبب ایعاد و ابتلاى به انواع مصایب و محن است. چنانکه جاذب به سوى نار، مناسبتى است که جامع بین نار و اهل نار است و سائق شیطان است که او مى‏‌راند. پس عین جحیم موعود اهل نار است نه جحیم وعید آنها باشد. وعید، عذابى است که به اسم منتقم تعلق دارد و احکام اسم منتقم در پنج طایفه ظاهر مى‌‏شود نه غیر آنها. زیرا که اهل نار یا مشرکند یا کافرند یا منافق یا مؤمنان عاصى، و مؤمن عاصى نیز بر دو قسم است یا موحد عارف غیر کامل است یا محجوب، و زمان تسلط سلطان منتقم بر این پنج طایفه عذاب مى‌‏بینند. یعنى متعذب مى‌‏شوند به آتش‏‌هاى جحیم. چنانکه حق تعالى فرمود: أَحاطَ بِهِمْ سُرادِقُها (کهف: 29) و نادَوْا یا مالِکُ لِیَقْضِ عَلَیْنا رَبُّکَ قالَ إِنَّکُمْ ماکِثُونَ‏ (زخرف: 77) لا یُخَفَّفُ عَنْهُمُ الْعَذابُ وَ لا هُمْ یُنْظَرُونَ (بقره: 162) اخْسَؤُا فِیها وَ لا تُکَلِّمُونِ‏ (مؤمنون: 108)

 

منابع : 

  • ممد الهمم در شرح فصوص الحکم، علامه حسن زاده آملی، صص: 211 و 212