بعضی حجابها را ۷ حجاب دانسته (رساله سیر و سلوک منسوب به بحرالعلوم، ص۱۲۷) و از آن به عوالم حسّ، مثال، روح، سرّ، سرّ مُستَسِرّ، سرّ مقنّع بالسرّ و ذات تعبیر کردهاند(رساله سیر و سلوک منسوب به بحرالعلوم، ص۱۲۹. البته ظاهراً دو عالم روح و سرّ از بین ساقط شده است).
برخی دیگر حجب سبع را همان «سماوات سبع» دانستهاند (رساله سیر و سلوک منسوب به بحرالعلوم، ص 129) و گروهی دیگر حجب سبع را همان «لطائف سبع» نفس آدمی گرفتهاند.
و شاید بتوان حجب سبع را مراتب هفتگانۀ ایمان دانست. مرحوم کلینی در جامع کافی (اصول کافی، ج۱، ص۴۲، ۴۳ و ۴۵) سه روایت نقل میکند که هر سه بر «هفت سهم» بودن ایمان تصریح دارند. (دو روایت از امام صادق و یک روایت از امام باقر علیهما السلام است).
ما از این سه روایت، به روایت اول که افزون بر عدد به معدود نیز پرداخته، اکتفا میکنیم:
«عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ وَضَعَ الْإِیمَانَ عَلَی سَبْعَۀ أَسْهُمٍ عَلَی الْبِرِّ وَ الصِّدْقِ وَ الْیقِینِ وَ الرِّضَا وَ الْوَفَاءِ وَ الْعِلْمِ وَ الْحِلْمِ ثُمَّ قَسَمَ ذَلِکَ بَینَ النَّاسِ فَمَنْ جَعَلَ فِیهِ هَذِهِ السَّبْعَۀ الْأَسْهُمِ فَهُوَ کَامِلٌ مُحْتَمِلٌ وَ قَسَمَ لِبَعْضِ النَّاسِ السَّهْمَ وَ لِبَعْضٍ السَّهْمَینِ وَ لِبَعْضٍ الثَّلَاثَۀ حَتَّی انْتَهَوْا إِلَی السَّبْعَۀ ثُمَّ قَالَ لَا تَحْمِلُوا عَلَی صَاحِبِ السَّهْمِ سَهْمَینِ وَ لَا عَلَی صَاحِبِ السَّهْمَینِ ثَلَاثَۀ فَتَبْهَضُوهُم»؛
«امام صادق علیه السلام فرمود: همانا پروردگار بزرگ ایمان را بر ۷ بخش و سهم قرار داد که عبارت است از:
نیکی، راستگویی، یقین، رضا به قضای پروردگار، وفا به وعدۀ خلق و خالق، دانش و بردباری.
سپس خداوند این ۷ بخش را میان مردم تقسیم کرد، پس هر که تمام ۷ بخش را به او داد، انسانی کامل و قابل تحمل اسرار است و به برخی یک سهم و به بعضی دو سهم و به گروهی سه سهم داد و همینطور تا ۷ سهم. پس مواظب باشید که بر آن کس که یک سهم دارد، دو سهم تحمیل نکنید و نیز بر صاحب دو سهم، سه سهم بار نکنید که در این صورت آنها را شکستهاید».
نقد و تحلیل
اولاً: مقام سرّ و ذات مربوط به سفر دوم و مقصد است و نه مربوط به سفر اوّل و منازل راه.
ثانیاً: مقصود از «سماوات سبع» در اصطلاح قرآن دقیقاً معلوم نیست و به هر حال تطبیق آن با منازل راه خالی از تکلّف نیست. مثلاً سماء دنیا که همان آسمان اول است، همین آسمانی است که با ستارگان زینت شده است. حال باید دید حجاب بودن آن چگونه تفسیر میشود. اگر مقصود از آن عالم طبع است و آسمان به عنوان نمونه ذکر شده، میگوییم مناسبتر این بود که زمین به عنوان حجاب بیان شود، زیرا تعلّق آدمی به آن و موجودات در آن به مراتب بیشتر است و اگر مقصود تمثیل نیست، میگوییم: مگر سیر الی الله مادی است که آسمان به عنوان حجاب اولش مطرح باشد(برای تفصیل درباره آسمانها از دیدگاه قرآن به موارد بحث در المیزان رجوع شود).
ثالثاً: اگرچه ظاهر روایت مذکور بر موهبتی بودن مراتب هفتگانۀ ایمان دلالت دارد، اما با کمی دقت روشن میشود که مقصود مراتب کسبی ایمان است، زیرا برّ و صدق و یقین و رضا و امثال آن از فضایل اخلاقی و مراحل سلوکی، قابل دستیابی است و به همین جهت مورد امر الهی قرار گرفته و بر لزوم تلاش در جهت دستیابی به آن تاکید شده است.
برای نمونه بنگرید:
«وَتَعَاوَنُوا عَلَی الْبِرِّ وَالتَّقْوَی»(مائده/۲)؛
«در نیکوکاری و پرهیزکاری با یکدیگر همکاری کنید».
«وَالَّذِی جَاءَ بِالصِّدْقِ وَصَدَّقَ بِهِ أُولَئِکَ هُمُ الْمُتَّقُونَ»(زمر/۳۳)؛
«آن کس که صدق و راستی آورد و آن را باور نمود، آنانند که خود پرهیزکارانند».
«یا أَیتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّۀ * ارْجِعِی إِلَی رَبِّکِ رَاضِیۀ مَرْضِیۀ»( فجر/۲۷ و ۲۸)؛
«ای نفس مطمئنه خشنود و خداپسند به سوی پروردگارت بازگرد».
«یدَبِّرُ الأمْرَ یفَصِّلُ الآیاتِ لَعَلَّکُمْ بِلِقَاءِ رَبِّکُمْ تُوقِنُونَ»(رعد/۲)؛
«خداوند در کار آفرینش تدبیر میکند و آیات خود را به روشنی بیان مینماید، شاید که شما به لقای پروردگارتان یقین حاصل کنید».
رابعاً: انصاف این است که روایت ذکر شده بر درجات و مراتب داشتن ایمان اشارهای ندارد و بین سهمهای هفتگانه، چینشی طولی را نشان نمیدهد و حتی جملۀ «لاتحملوا ...» چنین دلالتی ندارد.
منابع :
- سیر و سلوک (طرحی نو در عرفان عملی شیعی)، آیتالله علی رضائی تهرانی، صص422 تا 425