عرفان شیعی

عرفان اسلامی در بستر تشیع

عرفان شیعی

عرفان اسلامی در بستر تشیع

در رسالۀ سیر و سلوک که به علامه بحرالعلوم منسوب است، آمده:

سالک برای رسیدن به کمال باید یک اربعین در عالم خلوص سیر کند تا تمام استعدادات خلوص به مرحلۀ فعلیت برسد و برای رسیدن به «خلوص» باید عوالم دوازده‌گانۀ ماقبل آن را طی کند.

بنابراین منازل راه از دیدگاه مرحوم بحرالعلوم ۱۲ منزل است که همان ۱۲ عالم ماقبل عالم خلوص است. این رأی ظاهراً از ابتکارات خود ایشان است و چون از سوی یک عارف و فقیه شیعی که مشهور به رسیدن مکرّر به محضر امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف بوده ارائه شده، مورد توجه کامل عارفان پس از او در حوزۀ شیعی قرار گرفته است و لذا ما به تبیین تفصیلی آن می‌پردازیم.

طرح ابتدایی

مرحوم بحرالعلوم در بیان طرح اجمالی عوالم دوازده‌گانۀ راه، ابتدا با الهام از آیۀ «الَّذِینَ آمَنُوا وَهَاجَرُوا وَجَاهَدُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ أَعْظَمُ دَرَجَۀ عِنْدَ اللَّهِ»(توبه/۲۰. نظیر این تعبیر در چند آیه دیگر هم آمده است)؛

عوالم را به چهار عالم اسلام، ایمان، هجرت و جهاد تقسیم می‌کند. البته اسلام را از آیات و روایات دیگری که ایمان را بر آن متوقف ساخته، استخراج کرده‌ است، همانند آیۀ:

«قَالَتِ الأعْرَابُ آمَنَّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَلَکِنْ قُولُوا أَسْلَمْنَا»(حجرات/۱۴)؛

«عرب‌های بادیه‌نشین گفتند: ما ایمان آوردیم. بگو: ایمان نیاورده‌اید، ولکن بگویید: اسلام آورده‌ایم».

و سپس هر یک را به سه رتبۀ اصغر، اکبر و اعظم تقسیم می‌کند و از ضرب ۴ عالم در ۳ رتبۀ ۱۲ عالم را نتیجه می‌گیرد.

تغییر طرح

البته ایشان در مقام تفصیل عالم هجرت صغری و جهاد اصغر را حذف کرده و به جای این دو پس از هر یک از دو عالم جهاد اکبر و جهاد اعظم یک عالم فتح و ظفَر اضافه می‌کند و عوالم دوازده‌گانه را پس از این حکّ و اصلاح به ترتیب، چنین می‌داند:

1 - اسلام اصغر

2 - ایمان اصغر

3 - اسلام اکبر

4 - ایمان اکبر

5 - هجرت کبری

6 - جهاد اکبر

7 - فتح و ظفر بر جنود شیطان

8 - اسلام اعظم

9 - ایمان اعظم

10 - هجرت عظمی

11 - جهاد اعظم

12 - فتح و ظفر(رساله سیر و سلوک منسوب به بحرالعلوم، ص۶۸).

توضیح مختصر این عوالم

اسلام اصغر: اظهار شهادتین و اتیان به نماز، روزه، زکات وحجّ است (رساله سیر و سلوک منسوب به بحرالعلوم، ص74). اسلام اصغر تصدیق رسول است(رساله سیر و سلوک منسوب به بحرالعلوم، ص۸0).

ایمان اصغر: تصدیق قلبی و اذعان باطنی به امور مذکور در اسلام اصغر است(رساله سیر و سلوک منسوب به بحرالعلوم، ص78).

اسلام اکبر: تسلیم و ترک اعتراض بر خدا و اطاعت در همۀ لوازم اسلام اصغر و ایمان اصغر است و باورداشتن به اینکه همۀ آنها چنانند که باید باشند و آنچه نیست، نمی‌بایست باشد که این پایین‌ترین مرتبۀ عبودیت است. اسلام اکبر تصدیق مُرسِل (خداوند، فرستندۀ پیامبر) است(رساله سیر و سلوک منسوب به بحرالعلوم، ص۷۹ـ۸۱).

ایمان اکبر: گذشتن اسلام اکبر از مرتبۀ تسلیم و انقیاد به مرتبۀ رضا و رغبت و عبور از عقل به روح است(رساله سیر و سلوک منسوب به بحرالعلوم، ص 83).

تذکر: ایمان اصغر روح اسلام اصغر و اسلام اصغر قالب ایمان اصغر است. ایمان اکبر نیز نسبت به اسلام اکبر همین نسبت را دارد(رساله سیر و سلوک منسوب به بحرالعلوم، ص 83).

هجرت کبری: هجرت بدنی از رفاقت با گنهکاران، ستمگران و ابناء دنیا و هجرت قلبی از محبّت و میل به ایشان و هجرت بدنی و قلبی، هر دو، از عادات و رسوم است(رساله سیر و سلوک منسوب به بحرالعلوم، ص 89).

جهاد اکبر: به جنگ با لشگرهای شیطان به کمک حزب رحمان که لشکر عقل است، گفته می‌شود(رساله سیر و سلوک منسوب به بحرالعلوم، ص 90). لشکریان عقل و جهل در حدیث معروف امام صادق علیه السلام تبیین شده است( اصول کافی، ج۱، ص۲۰).

فتح و ظفر: فتح و ظفر بر جنود و لشکریان شیطان و رهایی از تسلّط آن و خروج از عالم جهل و طبیعت است(رسالة سیر و سلوک منسوب به بحرالعلوم، ص۹۱).

اسلام اعظم: تصدیق به نیستی خود و پذیرفتن عجز، ذلّت، عبودیت و مملوکیت پس از کشف حقیقت و اعتقاد به این است که آنچه از خود نسبت به احاطۀ به موجودات و نورانیت می‌بینیم، عین فقر و ظلمت است(رسالة سیر و سلوک منسوب به بحرالعلوم، ص97).

این مقام در صورتی برای سالک حاصل می‌شود که عالم طبیعت را به‌درود گوید و از وهم و آرزو بیرون جَهَد که در این صورت خود را گوهری یکتا و بی‌همتا و از موت و فنا مصون و بر عالم طبیعت محیط می‌بیند (رسالة سیر و سلوک منسوب به بحرالعلوم، ص۹2)

ایمان اعظم: گذشتن اسلام اعظم از مرتبۀ تصدیق و اذعان به مرتبۀ شهود و عیان است(رسالة سیر و سلوک منسوب به بحرالعلوم، ص۹7).

هجرت عظمی: هجرت از وجود خود و ترک آن و مسافرت به عالم وجود مطلق و توجّه تامّ به آن است (رسالة سیر و سلوک منسوب به بحرالعلوم، ص۹8).

جهاد اعظم: مجادله و مجاهده با آثار وجود ضعیف به منظور فنای تام است(رسالة سیر و سلوک منسوب به بحرالعلوم، ص100).

فتح و ظفر: بار یافتن به عالم خلوص و رسیدن به حیات ابدی و مقام توحید محض است(رسالة سیر و سلوک منسوب به بحرالعلوم، ص100).

توجیه تغییر طرح و ایراد بر آن شارح کتاب حضرت استاد اعلی الله مقامه ابتدا این حکّ و اصلاح را توجیه کرده و سپس ۴ ایراد بر آن وارد می‌کند.

در مقام توجیه می‌فرماید:

چون سالک در عصر غیبت امام معصوم علیه السلام متمکّن از جهاد با کفّار و هجرت با امام نیست، این دو نباید در شمار عوالم ذکر شود. سرّ عدم تمکّن از جهاد، حرمت جهاد ابتدایی در عصر غیبت و سرّ عدم تمکن از هجرت با امام، غیبت امام است.

سپس در مقام ایراد می‌فرماید:

اولاً: مصنف خود تصریح کرده که در عصر غیبت هجرت از ارباب معاصی جانشین هجرت با امام و امر به معروف و نهی از منکر جانشین جهاد خواهد بود، پس با این توجیه چه نیازی به حذف این دو هست.

ثانیاً: مصنف فرموده عوالم مانند روز و شب یکی به دنبال دیگری است که تا متقدم کاملاً طی نشود، به متاخّر یعنی عالم برتر قدم نمی‌توان نهاد. پس چگونه می‌توان بدون هجرت صغری به هجرت کبری و بدون جهاد اصغر به جهاد اکبر رسید؟!

ثالثاً: اصل هجرت صغری و جهاد اصغر نیز در حصول کمال مدخلیت تام دارند و کسی که در زمان ظهور یا غیبت این دو را انجام نداده باشد، از همۀ مراتب کمال بهره‌مند نخواهد بود، زیرا نفس انسانی را خدا چنین آفریده که برای تمام اقسامِ به فعلیت درآوردنِ استعدادات او، لازم است که حتی خصوص هجرت صغری و جهاد اصغر را انجام دهد، در غیر این صورت ولو آنکه بعداً بدون اینها عوالم دیگری را طی نماید و حتی به مقام فنا برسد، از این جهت ناقص خواهد بود. در باب جهاد سنن ابی داوود نقل شده که رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم فرمود:

«مَن لم یغزُ و لَم یحدِّث نفسَه بغَزْوٍ مات علی شُعبۀ من النفاق»؛

«هرکس جهاد نکند و در نفس خویش هم نیت جهاد نداشته باشد، همراه با نوعی نفاق از دنیا می‌رود».

هم‌چنین است سالکی که به دلیل مشکلات تا پایان عمر ازدواج نکند. از باب نمونه کسی که کور است، هر قدر هم مراتب و عوالم را طی کند، از تجلیات الهی در مظاهر مبصَرات محروم است و رسیدن به فنا در ذات و وصول به حرم جایگزین این محرومیت نیست.

رابعاً: عالم فتح و ظفر عالم خاصی نیست که در قبال آن عوالم قرار گیرد، زیرا لازمۀ جهاد و ورود در عالم بعدی، فتح و ظفر است، وگرنه ممکن است در اعتبار، عالم فتح و ظفر را دو عالم حساب کنیم، یکی فتح و دیگری ظفر چون سالک به واسطۀ جهاد اول فتح می‌کند و سپس بر خصم ظفر می‌یابد (رساله سیر و سلوک منسوب به بحرالعلوم، ص۶۸ و ۶۹).

نقد و تحلیل

1 - ظاهراً علت دوازده‌گانه دانستن عوالم راه خدا، شیرین بودن این عدد در ذائقۀ مرحوم بحرالعلوم بوده است. او خود می‌نویسد:

«و از آنچه گفته شد، ظاهر شد که مسافر را در راه دوازده عالم است به عدد بروج فلک و شهور سال و ساعات روز و شب (البته ساعات شب و روز در غیر استوا فقط در بخش کمی از سال در همه جای زمین ۱۲ ساعت است، مثلا در رأس اعتدال ربیعی (بهاری) و خریفی (پاییزی)) و نقبای بنی اسرائیل و خلفای آل محمد: و اهل بصیرت را سرّ عدد معلوم می‌گردد»(رساله سیر و سلوک منسوب به بحرالعلوم، ص۷۴).

بنابراین، نکتۀ دوم که در آغاز بحث «تعداد منازل» گفتیم، بر این مطلب تطبیق می‌شود، یعنی گویا ابتدا عدد در نظر گرفته شده و سپس به دنبال معدود آن گشته‌اند.

2 - توجیه شارح علامه نسبت به سرّ حکّ و اصلاح علامه بحر العلوم کاملاً به‌جا و صائب می‌نماید، یعنی مرحوم بحرالعلوم چون نتوانسته حداقل بر طبق فتوای خویش (زیرا برخی جهاد ابتدایی را در عصر غیبت تجویز کرده‌اند. رهبر معظم انقلاب حضرت آیت‌الله سید علی خامنه‌ای، دام ظلّه، در درس خارج خویش در مبحث جهاد به این رأی تمایل پیدا کرده‌اند)، برای جهاد اصغر و هجرت صغری در عصر غیبت معصوم محملی پیدا کند، آن دو را در مقام تفصیل از قلم انداخته است.

3 - ایرادهای چهارگانۀ شارح علامه را می‌توان به صورت منظم‌تر و منطقی‌تر چنین تقریر و تحریر کرد:

آیا جهاد اصغر و هجرت صغری ـ و لو با تغییر معنا ـ از عوالم راه هستند و یا جزء عوالم راه نیستند؟

در صورت اول چرا جزء عوالم ذکر نشده‌اند، با اینکه عوالم بر یکدیگر مترتب‌اند و بدون گذر از آن دو ادامۀ سلوک ناممکن است.

و در صورت دوم می‌گوییم:

اولاً: هر دو جزء عوالمند، اگرچه معنایشان را در عصر غیبت تغییر ندهیم.

ثانیاً: بر فرض بدون تغییر معنا جزء عوالم نباشند، چرا با تغییر معنا جزء عوالم قرار نگیرند. اصولاً این تغییر معنا هدفی را جز امکان وقوع در ضمن عوالم راه در عصر غیبت دنبال نمی‌کند.

ثالثاً: بر فرض حذف این دو، عالم فتح و ظفر نمی‌تواند به عنوان مکمّل عدد ۱۲ مطرح باشد.

4 - برخی از این ایرادات چهارگانه در خور تأمل است:

الف) نمی‌توان پذیرفت که تارک هجرت صغری و جهاد اصغر در زمان غیبت معصوم علیه السلام حتی اگر به مقام کمال و فنا برسد، به علت عدم اتیان این دو ناقص باشد، زیرا دستورات دین که باطنش طریقت به حساب می‌آید، دارای شرایطی است که بدون آنها انجامش نه تنها لازم نیست، که گاه چون تشریع و بدعت لازم می‌آید حرام است، پس چگونه می‌توان ترک آن را با نبودن شرایط مایۀ نقص دانست؟!

در وسائل الشیعه از رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم نقل می‌کند که «إِنَّ اللَّهَ یحِبُّ أَنْ یؤْخَذَ بِرُخَصِهِ کَمَا یحِبُّ أَنْ یؤْخَذَ بِعَزَائِمِهِ»(وسائل الشیعة، ج۱، ص۸۱)؛

«همانا خداوند دوست دارد بنده‌اش مباح‌های او را انجام دهد، چنانکه دوست دارد واجباتش را اتیان کند».

و شاهد مطلب آن است که:

اولاً: جز در زمان برخی امامان همانند ابا عبدالله الحسین سلام الله علیه جنگی واقع نشده است و لذا جهاد اصغر معنی نداشته است.

ثانیاً: مجذوب سالک (نه سالک مجذوب) که عوالم را به سرعت طی می‌کند چگونه است؟!

ثالثاً: بر همین اساس در روایات آمده است که:

«نِیۀ الْمُؤْمِنِ خَیرٌ مِنْ عَمَلِه»(این حدیث از رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم مروی است. وسائل الشیعة، ج۱، ص۳۵)؛

«نیت مؤمن از عملش بهتر است».

و لذا در روایت منقول از کتاب جهاد سنن ابی‌داوود گذشت که رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم فرمود:

«من لم یغز و لم یحدث نفسه بغزو مات علی شعبۀ من النفاق»؛

«هرکس جهاد نکند و در نفس خویش هم نیت جهاد نداشته باشد، همراه با نوعی نفاق از دنیا می‌رود».

تحدیث نفس به جهاد همانند این نالۀ سوزناکِ شیعیان خطاب به امام حسین علیه السلام است:

«یا لَیتَنِی کُنْتُ مَعَکُمْ فَأَفُوزَ فَوْزاً عَظِیما»؛

«کاش با تو بودم تا رستگاری بزرگی به دست می‌آوردم».

رابعاً: گاه محرومیت‌ها حتی از اعمال به ظاهر خیر در کمال انسان نقش بیشتری دارد. ابوبصیر نابیناست و با کوری‌اش بهشتی می‌گردد و لذا پس از بینایی با اعجاز امام صادق علیه السلام هم، کوری بهشت‌آور را بر این بینایی ترجیح می‌دهد. نیز، قیاس مورد بحث به «عدم ازدواج» و «کوری» مع الفارق به نظر می‌رسد، زیرا کوری در نقص و کمال روحی نقشی ندارد و عدم ازدواج، اولاً در هر زمانی ممکن است و ثانیاً نسبت به اشخاص گوناگون تفاوت می‌پذیرد. خداوند در قرآن بعضی انبیا را به خاطر «حصور» بودن و میل به نکاح نداشتن ستوده است.

ب) بین ایراد دوم و ایراد سوم تهافتی دیده می‌شود، زیرا چگونه می‌شود برای سالک امکان واصل شدن به مقام فنا بدون جهاد اصغر و هجرت صغری فرض کرد و از سویی عوالم را مترتب بر یکدیگر دانسته و گفت تا متقدم کاملاً طی نشود، به متاخر یعنی عالم برتر قدم نمی‌توان نهاد؟!

ج) عالم فتح و ظفر عالم خاصی نیست، اما مگر سایر عوالم بیان شده همه عالم خاصی هستند. مثلاً جهاد اکبر از آغاز تا انجام سلوک مطرح است و عالم خاصی به حساب نمی‌آید.

5 - بر اصل تقسیم مرحوم بحر العلوم اشکالاتی به نظر می‌رسد که چند نمونه بیان می‌شود:

الف. ساختن عوالم دوازده‌گانه پیش از عالم خلوص از تکلّف خالی نیست.

ب. عالم خلوص را مرحوم بحر العلوم همان عالم فتح و ظفر واقع پس از عالم جهاد اعظم دانسته و با اینکه مقصد است و نه منزل، آن را جزء عوالم راه به حساب آورده است(رساله سیر و سلوک منسوب به بحرالعلوم، ص ۱۰۰)

ج. برخی از عوالم مذکور همانند جهاد اکبر عالم مخصوصی به حساب نمی‌آیند.

د. طراحی عوالم بر ۴ عالم اسلام، ایمان، هجرت و جهاد ذوقی است. مثلاً می‌توان مطابق آیۀ ۳۵ از سوره احزاب منازل را بر اساس آنچه در آیه ذکر شده است، تنظیم کرد.

«إِنَّ الْمُسْلِمِینَ وَ الْمُسْلِمَاتِ وَ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ وَ الْقَانِتِینَ وَ الْقَانِتَاتِ وَ الصَّادِقِینَ وَ الصَّادِقَاتِ وَ الصَّابِرِینَ وَ الصَّابِرَاتِ وَ الْخَاشِعِینَ وَ الْخَاشِعَاتِ وَ الْمُتَصَدِّقِینَ وَ الْمُتَصَدِّقَاتِ وَ الصَّائِمِینَ وَ الصَّائِمَاتِ وَ الْحَافِظِینَ فُرُوجَهُمْ وَ الْحَافِظَاتِ وَ الذَّاکِرِینَ اللَّهَ کَثِیرًا وَ الذَّاکِرَاتِ أَعَدَّ اللَّهُ لَهُمْ مَغْفِرَۀ وَ أَجْرًا عَظِیمًا»؛

«همانا مردان و زنان مسلمان و مردان و زنان با ایمان و مردان و زنان عبادت‌پیشه و مردان و زنان راست‌گو و مردان و زنان شکیبا و مردان و زنان فروتن و مردان و زنان صدقه دهنده و مردان و زنان روزه‌دار و مردان و زنان پاک‌دامن و مردان و زنانی که خدا را فراوان یاد می‌کنند، خدا برای همۀ آنها آمرزش و پاداشی بزرگ فراهم ساخته است».

یعنی می‌توان منازل را بر اساس اسلام، ایمان، قنوت، صدق، صبر، خشوع، تصدق و ... تنظیم کرد.

ﻫ . چه تفاوت روشنی در معنای دو کلمۀ اکبر و اعظم وجود دارد؟ به نظر می‌رسد اگر به صغیر، کبیر و اکبر تعبیر می‌شد، بهتر بود.

و. مراتب از سه به بیشتر قابل ارتقا است؛ مثلاً ایمان اصغر، ایمان صغیر، ایمان کبیر، ایمان اکبر. مگر نه این است که برای ایمان در حدیث عبدالعزیز قراطیسی از امام صادق علیه السلام ده درجه ذکر شده است.

تذکر: 

اگر چه اصل تقسیم منازل به صورت مذکور خالی از مناقشه نیست، اما علامه بحرالعلوم با توجه به جامعیت در علوم اسلامی و به خصوص احاطۀ بر احادیث اهل بیت: در ذیل هر یک از عوالم دوازده‌گانۀ مذکور، شواهد نقلی فراوانی را به مناسبت ذکر کرده است که برای محقق متتبّع بسیار مفید است.



منابع : 

  • سیر و سلوک (طرحی نو در عرفان عملی شیعی)، آیت‌الله علی رضائی تهرانی، صص428 تا 438