سالک در دوران سلوک خویش به وسیله اعمالی همچون ذکر و فکر در متن درجات ظهور اطلاقی خداوند، از راه وجود خویش، سیر میکند و در این سیر، متناسب با گذر از هر درجه، حالات و مقاماتی را تجربه کرده و با خطرات و آفاتی دست و پنجه نرم میکند. پس در این سیر چهار عنصر وجود دارد:
1 - درجات ظهور اطلاقی خداوند که از آن به عوالم، حضرات، نشئات، حجب و ... تعبیر میشود. این درجات با درجات وجودی سالک هماهنگ است.
2 - حالات و مقاماتی که در طول این سفر برای سالک، متناسب با درجهاش، پدیدار میگردد.
3 - آفات و خطراتی که متناسب با هر درجه و حال، ممکن است گریبانگیر سالک شود.
4 - اعمالی که سالک با انجام آنها، متناسب با هر درجه و حال، به سیر خود ادامه میدهد.
کشف دقیق این چهار عنصر ما را به «منازل سفر» به خوبی راهنمایی میکند.
توضیح:
عارف جهانشناسی خاص خود را دارد. او در این جهانشناسی، ماسوی الله را که همان فیض اطلاقی خداوند است، به صورت هرمی تصویر میکند. این هرم فیض دارای درجاتی است، زیرا مشکک است. سلوک سالک در متن این درجات فرض میشود. درجات اصلی و کلّی این فیض زیاد نیست، اگرچه هر درجه خود دارای درجات فراوانی است. آنچه در اینجا مورد نظر ماست، همان درجات اصلی و کلّی است. نمودار هرم فیض اطلاقی خداوند چنین است:
البته اگر بخواهیم هرم را درست تصویر کنیم، باید آن را بر عکس رسم کنیم:
حالات و مقاماتی که در طول سفر برای سالک پیدا می شود دو گونهاند:
1 – عمومی.
2 – خصوصی.
عمومی آنهاست که همه یا اغلب سالکان تجربه میکنند، همچون عشق و توحید افعالی و خصوصی به آن دسته اشاره دارد که فقط برخی از سالکان آنها را تجربه میکنند، همچون «به اختیار بسته شدن چشم در زمان نگاه غیر اختیاری به نامحرم» که در حالات بعضی سالکان گزارش شده است(روح مجرّد، ص۵۸۶).
آفات نیز چنیناند. یعنی برخی عمومی و دستهای خصوصی است. اعمال نیز به دو دستۀ عمومی و خصوصی قابل تقسیم است. اعمال عمومی را همۀ سالکان باید رعایت کنند، همچون اخلاص، ذکر، فکر، مراقبه، محاسبه و ... و اعمال خصوصی را تیرههای مختلف عارفان و یا حتی اشخاص مختلف اهل عرفان برای خود برمیگزینند و بدانها طی طریق میکنند. همچنین، اعمال از جهت دیگر به اعمالی که در طول سلوک مورد توجّهاند و اعمالی که در درجۀ خاصی و برای گذر کردن از آن، مورد توجه قرار میگیرند، قابل تقسیم است. این تقسیم در مورد آفات هم جاری است.
آنچه از اعمال، حالات و مقامات و آفات، برای شناخت منازل سفر، باید مورد بررسی قرار گیرد، بخش عمومی آنهاست، نه بخش خصوصی آنها. نیز، مقصود اعمالی است که متناسب با درجۀ سالک و برای گذر از آن درجه مورد عنایت است و نه همۀ اعمال سلوکی. به عبارت روشن: ما در هر درجه سلوکی باید بدانیم سالک (یعنی نوع سالکان و نه شخص یک سالک) اینک:
1 - دقیقاً در چه درجهای است. مثلاً در عالم مثال است، در عالم عقل است یا ...؟ و ماهیت و خصوصیت این درجه چیست؟
2 - در این درجه چه حالات، واردات، خاطرات و مقاماتی را تجربه کرده و میکند؟
3 - در این درجه چه خطرات و آفاتی ممکن است دامن او را بگیرد؟
4 - او از این درجه چهطور و با چه اعمالی میگذرد و ترقّی میکند؟( نمونهای از این بحث را در مسئله «نفی خواطر به صورت کلّی» ببیند. ر.ک: رساله سیر و سلوک منسوب به علامه بحرالعلوم، ص۱۶۴،(پاورقی))
آنگاه اگر مجموع این درجات، حالات، آفات و اعمال را در کنار هم ببینیم، تصویر نسبتاً شفاف و صحیحی نسبت به منازل راه خدا خواهیم داشت.
به دیگر سخن:
بعضی منازل راه را بر اساس درجات هستی مجازی که همان فیض الهی است، تنظیم میکنند و بعضی بر اساس حالات و واردات و گروهی بر اساس اعمالی که سالک باید انجام دهد، همچون فکر در مرگ یا فکر در عدم [۱۲]، اما بهتر آن است که هر سه مورد توجه قرار گیرد بلکه هر چهار. یعنی آفات هر درجه هم مورد توجه باشد، تا حقیقت هر منزل از منازل راه از زوایای گوناگون روشن شود.
تاکنون نوشتاری که بحث را اینگونه مطرح و پیش برده باشد، دیده نشده است و به همین جهت نباید توقع داشت که این قلم بتواند به طور کامل از عهدۀ تبیین این نظر برآید. در عین حال تلاش میکند در حدّ وسع خویش نکتهای را فروگذار نکند.منابع :
- سیر و سلوک (طرحی نو در عرفان عملی شیعی)، آیتالله علی رضائی تهرانی، صص 452 تا 455