عرفان شیعی

عرفان اسلامی در بستر تشیع

عرفان شیعی

عرفان اسلامی در بستر تشیع

با توجه به آنچه درباره جنبه های گوناگون تعین ثانی گفته شد، به ویژه با دقت در بحث فیض اقدس و فیض مقدس و نیز واسطه بودن اعیان ثابته، می توان دریافت که چگونه رابطه وجودی میان تعین ثانی و تعینات خلقی ایجاد می شود. می دانیم که تمامی کثرات امکانی و تعیان خلقی، تجلیات حق اند. حق در همه آنها با اسمای خاص وجودی اش تجلی دارد. از این اسمای خاص، به نسب خاص وجودی تعبیر می شود. این جلوه های امکانی و وجودی حق تعالی غیر از جلوه علمی وی در تعین ثانی و در صقع ربوبی است. 

این تجلی وجودی حق، از راه اعیان ثابته صورت می گیرد. از طریق حلقه واسط همین اعیان است که تجلی وجودی حق به تحقق می رسد. گفتیم که این تجلی وجودی را فیض مقدس نامیده اند؛ همان فیض وجودی حق که بنابر اقتضائات اعیان ثابته جاری می شود و به موجب آن، اعیان خارجی را موجود می کند. تمام آنچه در عالم خارج رخ می نماید، تنها به واسطه یک فیض حق که همان فیض مقدس است پدید آمده اند.

به بیان دیگر، تمام آنچه در عالم خلق آمده است، بیش از یک فیض حق نیست. سرّ این وحدت، در بحث نفس رحمانی مشخص خواهد شد؛ زیرا نفس رحمانی حقیقتی واحد است که از عرش تا فرش را فرا می گیرد. خواهیم گفت که نفس رحمانی، ظاهر و باطنی دارد. باطن آن، همان فیض اقدس و ظاهرش فیض مقدس است. هرگاه ظاهر نفس رحمانی، با اعیان ثابته در تعین ثانی قرین گردد، تعینات و تجلیات خلقی به وجود خواهد آمد.

باز به بیان دیگر، حق تعالی در تعین ثانی خود را به صورت اسما و اعیان در می آورد. این اعیان، خواسته ها و اقتضائاتی دارند که بر حسب آنها اراده حق تعالی به تحقق آنها تعلق می گیرد. این اراده ، یک کن وجودی در پی دارد که همان فیض مقدس و تجلی وجودی است.

الإیجاد عند المحقِّقین‏ عباره عن اقتران القوابل الأقدسیَّه الثابته فی التعیُّن الأول، الذی هو منبع التعیُّنات و القوابل، بظاهر الوجود الذی هو طرف ظاهریَّه النفس الرحمانى،... فلهذا یطلقون علیه اسم العالم و على النسبه الواقعه بینه و بین مبدئه الإیجاد و الخلق.

(صائن الدین ترکه، تمهید القواعد، انتشارات بوستان کتاب، ص 290)

ایجاد نزد محققان، همان قرین گشتن قابل های اقدسی موجود در تعین اول که منبع همه تعینات و قابل هاست با ظاهر وجود که همان طرف ظاهریت نفس رحمانی است .... به همین دلیل، نام عالم بر آن نهاده اند و بر نسبتی که میان آن و مبدأ وجود دارد، ایجاد و خلق گفته اند.

این عبارت در حقیقت بر گرفته از فرغانی درمشارق الدراری است:

پس ایجاد عبارت از اقران آن فیض اقدس است؛ أعنی مفاتیح غیب من حیث الماهیه ، بوجود ظاهر

(فرغانی، مشارق الدراری، ص 142)

جامی هم در بیانی مشابه می گوید:

وجود ممکنات عبارت است از تعین و تمیز وجودحقیقی در مرتبه ای از مراتب ظهور به سبب تلبس او به احکام و آثار اعیان ثابته که حقایق ممکنات است

و الإیجاد عباره عن تجلّیه سبحانه فی الماهیات الممکنه الغیر المجعوله التی کانت مرایا لظهوره و سببا لانبساط أشعّه نوره.

(جامی ، نقد النصوص، ص 46)

ابن عربی هم به نقش اعیان ثابته در ایجاد عالم چنین اشاره می کند :

إن العالم لیس إلا تجلیه فی صور أعیانهم الثابته التی یستحیل وجودها بدونه

(ابن عربی ، فصوص الحکم ، ص 81)

عالم همان تجلی اوست در صورت اعیان ثابته اشیایی که وجودشان بدون حق تعالی ناممکن است.

قیصری در توضیح آن می گوید :

أن‏ وجود العالم‏ لیس‏ إلا التجلی الوجودی الحقانى الظاهر فی مرایا صور الأعیان الثابته التی یستحیل وجود تلک الأعیان فی الخارج بدون ذلک التجلی الوجودی، فالعالم من حیث الوجود عین الحق الظاهر فی مرایا الأعیان لا غیره.

(قیصری، شرح فصوص الحکم، تصحیح آشتیانی، ص 583)

وجود عالم همان تجلی وجودی حقانی است که در آینه صور اعیان ثابته ظاهر شده است؛ اعیانی که وجود آنها در خارج، بدون آن تجلی وجودی محال است. پس عالم از حیث وجود، عین حقی است که در آینه اعیان ظاهر شده است و نه جز این.

منابع :

  • یزدان پناه سید یدالله، مبانی و اصول عرفان نظری، صص 522 -524