در حوزة تفکرات اندیشمندان اسلامی، دو نظریة بدیل برای تجدد امثال ارائه شده است؛ یکی پیش از طرح کامل این نظریه از سوی ابن عربی و دیگری پس از آن. پیش از ابن عربی، اشاعره معتقد به تجدد اعراض و نو به نو شدن پیدرپی آنها بودهاند، بدین صورت که هیچ عرضی در دو زمان باقی نمیماند (العرض لا یبقی زمانین). بنابراین حیطة جریان تجدد امثال در دیدگاه متکلمان اشعری، تنها اعراض میباشد.
(شرح فصوص الحکم قیصری، ص ۲۸۷)
پس از ابن عربی نیز نظریة مشابهی از سوی صدرالمتألهین شیرازی ـ فیلسوف عرفانگرای اسلامی (م ۱۰۵۰) ـ ارائه شده است. نظریة معروف حرکت جوهری که از دیدگاههای پرجاذبة وی به شمار میآید، در همین راستا ارزیابی میشود. وی در این دیدگاه بر نهاد ناآرام جوهر مادی تأکید میکند و بر این باور است که جوهر مادی، دائماً در سیلان است و لحظه به لحظه و آن به آن در حال دگرگونی و تحول است و هر «آنْ»، چیز جدیدی بروز میکند و جوهر جسمی کهنه زوال میپذیرد و تنها امر ثابت در حرکت جوهری، اصل تجدد و سیلان جوهری است، یعنی جوهر تجددی و سیلانی، همیشه ثابت میماند.
در این دیدگاه فلسفی، اگرچه «تجدد امثال» فراتر از دائرة اعراض بوده و به حوزة جواهر نیز راه یافته است، اما منحصر به جواهر مادی و جسمانی شده است و جواهر مجرد عقلی، موجوداتی ثابت و لایتغیر تلقی شدهاند.
(بنگرید به: اسفار، ج ۳، ص ۹۶ ـ ۱۱۲ و ج ۴، ص ۲۷۳)
اما در نگاه عرفانی به موضوع «تجدد امثال»، فیض وجودی خداوند متعال و یا همان مرحلة دوم فیض که «فیض مقدس» نام دارد و ظاهر نفس رحمانی را تشکیل میدهد، مشمول این تحول و تبدل و دگرگونی است. بنابراین کل تعینهای خلقی و همة عالم علیالدوام در تحول و تبدل هستند و هر دم نو میشوند و تنها امر ثابت، اصل فیض متجدد است.
محقق جامی در نقد النصوص با اشاره به کلام ابن عربی در نقش الفصوص که گفته بود: «وهذا سارٍ فی العالم کلّه»، میگوید:
وهذا ای تجدید الخلق مع الآنات... سارٍ فی العالم کلّه علوه وسفله، فانّ العالم بمجموعه متغیّر ابداً وکل متغیّر تتبدل تعیّنه مع الآنات فیوجد فی کل آنٍ متعینٌ غیر المتعیّن الذی هو فی الآن الآخر...
(جامی، نقد النصوص، ص ۲۲۳، ۲۲۴)
تجدید خلقی که در هر آنی صورت میگیرد... در همة عالم از صدر تا ذیل آن جریان دارد، چراکه کل عالم همیشه متغیر است و هر متغیری تعین او در هر آنی متبدل میشود پس در هر آنی متعینی غیر از متعینی که در لحظة دیگر بوده است به وجود میآید...
صدرالدین قونوی در شستمین نفحه از کتاب نفحات الهیه میگوید:
فالعالم کله مع الانفاس فی خلقٍ جدید.
(جامی، نفحات الهیه، ص ۲۳۷)
همة عالم با نفسها(یِ رحمانی) در خلقی نو (و تجدد و تحول) است.
ابن عربی نیز در فتوحات مکیه بر این موضوع پافشاری کرده و میگوید:
واعلم أنّه لیس فی العالم سکونٌ البتة وانّما هو متقلّب ابداً دائماً من حال الی حال.
(فتوحات مکیه، ج۲، ص ۶۸۹، همچنین ر.ک: شرح فصوص الحکم قیصری، ص ۲۸۶)
بدان که قطعاً هیچ سکونی در عالم نیست و عالم به طور دائمی و همیشگی از حالی به حال دیگر دگرگون میشود.
منابع :
- امینی نژاد – علی، حکمت عرفانی، صص 522 تا 524