در هر تحول و تجددی، امر ثابتی و واحدی وجود دارد که در حرکت و شدن است. در «تجدد اعراض» که از سوی متکلمان اشاعره ارائه شده است امر ثابت، جواهر اشیا هستند. اما در دیدگاه صدرالمتألهین در حرکت جوهری، امر ثابت همانا نَفْسِ جوهر مادی متحول و متجدد است و به عبارت دیگر جوهر سیال، همیشه هست و هرگز در آن تغییری حاصل نشده و دائماً در حال ثابتِ تجدد و تحول است. بنابراین در دیدگاه صدرایی با ثابتی ناآرام روبه رو هستیم.
در تجدد امثال عرفا نیز مسئله این گونه است. زیرا عارفان مسلمان ـ برخلاف صدرالمتألهین که تنها جوهر مادی را در تحول میداند ـ کل نفس رحمانی و فیض مقدس را ـ که در نگاه ویژه آنها جوهر عالم به شمار میآید و همة امور دیگر صورتهایی هستند که بر آن تحقق مییابندـ در تبدل و تحول میدانند و از همین رو امر واحد و ثابت در تجدد امثال عرفانی همان جوهر متحول نفس رحمانی است. بنابراین کل عالم از نگاه عرفا «ثابت ناآرام» است.
محییالدین ابن عربی در جلد دوم فتوحات مکیه میگوید:
... العالم کلّه بالجوهر واحد وبالصور یختلف.
(فتوحات مکیه، ج۳، ص ۳۰۳، ۳۰۴)
همة عالم به جوهر نفس رحمانی یگانه و به صورتها مختلف است.
تحلیل هستیشناسانه تجدد امثال نیز در خود نفس رحمانی نهفته است. نفس رحمانی با توجه کامل به بُعد نَفَسی آن، بستر را برای تجدد امثال فراهم میسازد. زیرا چنانچه در نَفَس آدمی که در نقطة نهایی تبدیل به حروف و کلمات و کلام میشود، مایة اصلیای که این دست محصولات را پدید میآورد همان نَفَس است که دم به دم در خود حرف و کلمه و کلام مصرف میشود و تا زمانی که امداد نفسی میرسد، صدا و صورت ادامه مییابد، نفس رحمانی نیز که فیض نفسی خداوند متعال است نیز اینچنین است. از همین رو همة کلمات وجودی که محصولات نهایی این نَفَس ممتد هستند و تعینهای واقع بر این نَفَس را تشکیل میدهند، آن به آن از باطن متعین همان نَفَس است بدان تعینهای در سطح مدد میرسانند و آنها را با تجدد مثلهای پیدرپی، باقی نگاه میدارند. ابن عربی در اواخر فص شعیبی از فصوص الحکم میگوید:
وما احسن ما قال الله فی حق العالم وتبدله مع الأنفاس فی خلقٍ جدیدٍ فی عین واحده... «بل هم فی لبس من خلق جدید».
(شرح فصوص الحکم قیصری، ص ۲۸۷)
چه زیبا گفته است خداوند متعال در حق عالم و تبدل آن با نَفَسها(ی شکلدهنده نَفَس رحمانی) در خلقی نو در حقیقتی واحد... «بل هم فی لبس من خلق جدید».
منابع :
- امینی نژاد – علی، حکمت عرفانی، صص 524 تا 525