عموم متکلمین که شاید بتوان اعتقاد آنها را بازتابی از اعتقادات عوامانه در فضایی شبهعلمی دانست، به جهت ثبات و بقایی که از مشاهدة سطحی عالم، احساس میکنند، جهان معلولات را فقط در لحظة آفرینش (حدوث)، محتاج به باری تعالی میشمارند.
برای یک شخص معمولی و یا یک دانشمند کلامی، تصور فقر در ذات اشیایی که به وجود آمدهاند، بسیار مشکل و بیمعناست، او تنها میتواند اشیا را در حوزة عوارض متحولی که برای آنها پدیدار میشوند، فقر و احتیاج را تصور کند.
اما در دیدگاه صدرا، جهان مادی یکسره فقر و احتیاج به حقتعالی است و اشیا نهتنها در اعراضِ متحول، محتاج به علت هستند بلکه دم به دم و آن به آن در اصل تحقق خود نیازمند افاضههای مدام و پیدرپی خداوند متعال میباشند به گونهای که اگر یک لحظه مدد باطنی منقطع شود، جهان در عدم فرو خواهد رفت.
دیدگاه این فیلسوف الهی آنگاه کامل میشود که بدانیم ایشان موجودات مجرد و ثابت را جزو عالم ندانسته و آنها را از مراتب صقع ربوبی میشمارد.
صدرا در ج ۶ اسفار، ص ۲۳۴ میگوید:
... ان تلک الصور الالهیّه لیست من جملة العالم ومما سوی الله ولیس وجودها مبایناً لوجود الحق سبحانه ولا هی موجودات بنفسها لنفسها بل إنّما هی من مراتب الإلهیّه ومقامات الربوبیّه وهی موجوده بوجود واحد باقیه ببقاء واحد والعالم انّما هو ماسواه ولیس الاّ الأجسام بصورها وطبایعها واعراضها وموادّها والکل مما ثبت حدوثها وتجددها بالبرهان... .
با این حساب او همة ماسوای حق را در تحول و تجدد دانسته و از همین رو برای همة عالم فقر ذاتی و دائمی قایل است و شاید با این تکمیل اگرچه هنوز تفاوتهای واضحی میان مبانی او و مدعای عرفا وجود دارد، اما شباهتهایی نیز به وجود میآید.
اما در میان همة اندیشهها، اندیشة عرفانی «تجدد امثال» که در کل عالم ـ اعم از مجردات و مادیات، جواهر و اعراضـ جریان دارد، به نیکوترین وجهی فقر دائمی عالم را تبیین و تثبیت میکند. از دیدگاه عرفا همة موجودات عالم، لحظهای ثبات ندارند و دم به دم نو میشوند و این مثلهای تازه و نو، محتاج به افاضه و تجلی و ظهور نو و تازه میباشند، بنابراین فقر دائمی و همیشگی بنیاد کل هستی را فرا گرفته است. محییالدین ابن عربی در فتوحات مکیه پس از اشاره به تبدل عالم و تجدد امثال در آن، میگوید:
... لیکون خلاّقاً علی الدوام ویکون الکون فقیراً علی الدوام فالوجود کلّه متحرک علی الدوام.
(ابن عربی، فتوحات مکیه ، ج ۲، ص ۲۸۰)
... خداوند خلاق علیالدوام است (و دم به دم خلق میکند) و (از سویی دیگر) عالم همیشه فقیر و محتاج است (و دم به دم فیض میگیرد)، بنابراین همة وجود دائماً در حرکت است.
از جمله تحلیلهایی که در تبیین نیاز ذاتی و همیشگی موجودات عالم ارائه میشود آن است که ذات ماهیات بهرهای از هستی ندارد، لذا اگر بخواهد ماهیتی فنا نپذیرد و بقای او استمرار یابد، بایست فیض وجودی هر لحظه فراخ وجودی ذات او را پر سازد، جامی در این رابطه میگوید:
حقیقت آدمی بل هر ذرهای از عالم، بالنسبه الی ذاته و حقیقته ... نیستی است... و بعد از یافتن این هستی ـ که او را عارضی است ـ بر موجبِ «کل شیءٍ یرجع الی أصله» هر دم او را به اصل خودش، که نیستی است، بالذات میل حاصل میشود. ولیکن به سبب مددی که از صفت بقای حقتعالی دم به دم به وی میپیوندد، او از فنا محفوظ میماند و از بقا محظوظ میشود، که از این جهت هیچ دمی اثر موجدی و خالقیِ حق از وی منقطع نیست، هرچند او را از وصول آن اثر آگاهی نیست.
(جامی، نقد النصوص، ص ۲۲۵)
حادث ممکن که نباشد به خود فیض وجودش متعاقب رسد
بیخبر از سرّ «شدید العقاب» ره نبرد معنی «مر السحاب»
گو بنگر روشنی مستنیر کو ز مُضیءْ چون شده تابشپذیر
تابش هر آن نه در آن آن رسد؟ بهره ز هستی به همانسان رسد
در بیت اول به سرّ نیازمندی دائمی ممکنات به فیض وجودی اشاره میکند و در بیت دوم به آیة ۸۸ سورة نمل اشاره دارد که خداوند میفرماید: «وَتَرَى الْجِبَالَ تَحْسَبُهَا جَامِدَهً وَهِیَ تَمُرُّ مَرَّ السَّحَابِ» (کوهها را میبینی و آنها را ساکن میپنداری در حالی که همچون ابرها در حرکتاند) حکما و عرفای اسلامی عمدتاً این آیه را بر حرکت ذاتی و دگرگونیهایی از سنخ تجدد امثال برشمردهاند.
اما در بیت سوم و چهارم اشاره به تمثیلی دیگر در معرفی حقیقت تجدد امثال دارد. در این مثال شیء مستنیر در هر آنی روشنایی خودش را از تابش شیء منیر در همان آن میگیرد، و در آن بعدی، آن بعدی تابش را اخذ میکند و همین طور نورافشانی و نورگیری استمرار مییابد، هستیبخشی و هستییابی نیز همین گونه است.
جامی در ادامة اشعار خود با اشاره به اصطلاح «نمود» که در هستیهای مجازی به کار میرود میگوید:
آنچه «نُماید» چو نَپاید دو آن سهو بود نسبت هستی به آن
وانکه به خود هست بود لایزال برتر از اندیشه وهم و خیال
عقل در این دایره سرگشته ایست حایر از این معرکه برگشتهایست
(جامی، نقد النصوص، ص ۲۲۵)
منابع :
- امینی نژاد – علی، حکمت عرفانی، صص 526 تا 528