عرفان شیعی

عرفان اسلامی در بستر تشیع

عرفان شیعی

عرفان اسلامی در بستر تشیع

بر پیش‌تر بدین نکته اشارت رفته بود که معمولاً در عرفان، واژه‌های متعددی در هر مقوله و مقامی به کار رفته است که تأمل در آنها می‌تواند ابعاد مسئله را روشن‌تر سازد. در تجدد امثال نیز مسئله همین‌گونه است، زیرا حداقل شش واژه برای افادة این معنا به کار رفته است که به صورت فهرست بدانها اشاره خواهد شد:

تجدد امثال

این واژه که متخذ از کلمات عرفاست بر دو نکتة «تبدل و نو به نو شدن» و «مثل‌های پی‌درپی» اشاره دارد. و از واژه‌های رایج در این زمینه است.

(صدرالدین قونوی، نفحات الهیه، ص ۸۹)

خلق امثال

در این واژه به مسئلة خلقت و مثل‌های متوالی اشاره شده است و در آثار عرفا به کار رفته است.

(ابن عربی، فتوحات مکیه، ج ۴، ص ۳۰۷)

خلق جدید

این واژه شاید از جهاتی بر واژة «تجدد امثال» ترجیح داشته باشد، زیرا اگرچه واژة «تجدد امثال» برگرفته از کلمات ابن عربی و قونوی است، لکن واژه‌ای که مستمراً از سوی ابن عربی به کار رفته است، واژة «خلق جدید» است.

در این اصطلاح، هم به مسئلة خلقت ـ که موضوع تجدد امثال و تحلیلی دربارة آن است ـ اشاره شده است و هم نو شدن خلقت را حکایت می‌کند. اما آنچه در این واژه اهمیت بسیار دارد، اقتباس آن از آیات قرآن می‌باشد. ابن عربی این اصطلاح را از دو آیة قرآن استفاده کرده است و در ضمن به کارگیری این واژه در مقام استدلال نقلی بر مدعای خود نیز می‌باشد. خداوند در آیة ۱۵ از سورة «ق» می‌فرماید: «بَلْ هُمْ فِی لَبْسٍ مِّنْ خَلْقٍ جَدِیدٍ»، همچنین در آیة ۱۶ سورة فاطر می‌فرماید: «إِن یَشَأْ یُذْهِبْکُمْ وَیَأْتِ بِخَلْقٍ جَدِیدٍ»، همچنین در چندین آیه آخرت را خلق جدید نام می‌کند مثل آیة ۱۰ سورة سجده و یا آیة ۷ سورة سبأ.

ابن عربی در تطبیق این محتوا با شهودات خود، مراد از «خلق جدید» در آیات را، نو به نو شدن دائمی عالم دریافته است که ادامه دنیا و پیش‌آمد آخرت را سامان می‌دهد. از این رو وی در اکثر عبارات از همین واژه استفاده می‌کند، مثلاً در فتوحات مکیه ضمن اشاره به این واژه، اقتباس آن را از آیة قرآن نشان می‌دهد و می‌گوید:

وهو الخلق الجدید الذی الکون فیه دائماً ابداً وبعض الناس او اکثر الناس فی لبس من ذلک کما قال تعالی بل هم فی لبس من خلق جدید مع الأنفاس.

(فتوحات مکیه، ج ۴، ص ۳۰۷)

تجدید الخلق

این واژه نیز همانند واژة قبل است با این تفاوت که به شکل اسناد فاعلی آن استفاده شده است. ابن عربی از این لفظ در نقش الفصوص استفاده کرده است.

( نقد النصوص، ص ۲۲۳؛ شرح فصوص الحکم جندی، ص ۵۶۶)

تجدید عالم

این واژه علاوه بر حکایت از نو به نو شدن، حیطة آن را نیز یادآور می‌شود که کل عالم محل جریان قانون «تجدد امثال» است.

(فتوحات مکیه، ج ۴، ص 23)

تبدل عالم

یکی از واژه‌هایی که در این مقام بسیار به کار می‌رود، واژة تبدل عالم است که همانند واژة پیشین بر «نو به نو شدن» و «جریان عمومی آن در همة عالم» دلالت دارد.

(فتوحات مکیه، ج 3، ص 457)

در کلمات عرفا، واژه‌های دیگری همانند «تجدید المثل» (شرح فصوص الحکم جندی، ص ۵۷۲) ، «تجدید الامر»، (شرح فصوص الحکم جندی، ص 490) «تجدد تجلیات»، «تجدد تعینات»، (شرح فصوص الحکم جندی، ص 495) «التجدد الدائم» و «تجدد» (شرح فصوص الحکم جندی، ص 234) به کار رفته است.

در پایان لازم است، فهرست‌وار مباحث مترتب بر «تجدد امثال» را یادآوری نماییم، مباحثی مانند «حرکت»، «جزء لا یتجزی»، «آن»، «زمان»، «امتناع اعاده معدوم»، «علت احتیاج ممکنات به حق‌تعالی»، و شاید از همه مهم‌تر مبحث «ربط حادث به قدیم» از جمله مباحث پیرامونی و یا از فروعات و نتایج مبحث «خلق جدید» می‌باشد که باید آنها را در مباحث گسترده‌تر پی‌گیری کرد.

منابع :

  • امینی نژاد – علی، حکمت عرفانی، صص  530 تا 532