عرفان شیعی

عرفان اسلامی در بستر تشیع

عرفان شیعی

عرفان اسلامی در بستر تشیع

بین فلسفه ـ که عمدتاً حکمت متعالیه مراد است‌ـ و عرفان در تعیین نقطه پایانی قوس نزول اختلاف وجود دارد. در فلسفه، آخرین نقطه قوس نزولی، مادّه نخستین یا هیولای اولی است که هیچ فعلیتی جزء قوه محض ندارد و از همین روی تنزل‌یافته‌ترین موجود به شمار می‌آید.

( اسفار، ج ۷، ص ۱۰۷؛ شرح رساله المشاعر، تصحیح سیدجلال‌الدین آشتیانی، چاپ امیرکبیر، ص ۳۷۰)

 امام خمینی رحمه الله در کتاب مصباح الهدایه همین نظر را برمی‌گزینند و می‌گویند:

فانّ مبدءَ حصول الصور والترقی والتوجه من الکثره الی الوحده ومن النزول الی الصعود هو الهیولی الاولی... 

(مصباح‌الهدایه الی الخلافه و الولایه، با مقدمه استاد سیدجلال‌الدین آشتیانی، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی رحمه الله، ص ۶۱)

همانا آغاز پدیدار شدن صورت‌ها و ترقی و توجه از کثرت به سوی وحدت و از نزول به سمت صعود، هیولای اولی است...

در این عبارت هرچند، هیولی مبدأ قوس صعود شمرده شده است، اما روشن است که آغاز قوس صعود که توضیح آن در پی می‌آید، پایان قوس نزول خواهد بود.

اما در عرفان نقطه نهایی قوس نزول، انسان است و از همین جهت نقطه آغازین قوس صعود نیز انسان می‌باشد.

صائن‌الدین ترکه اصفهانی در تمهید القواعد می‌گوید:

فالمدد الالهی... یصل الی العقل الاوّل المکنّی عنه بالقلم ثمّ اللوح ثمّ العرش ثم الکرسی ثمّ باقی الافلاک فلکاً بعد فلک ثمّ یسری فی العناصر ثمّ المولّدات وینتهی الی الانسان منصبغاً بجمیع خواصّ ما مرّ علیه من المراتب.

(تمهید القواعد چاپ انجمن فلسفه ایران، ص ۱۸۲)

مدد الهی (ابتدا) به عقل اول که با عنوان قلم از او یاد شده است می‌رسد، سپس به لوح و پس از آن به عرش و در پس آن به کرسی و بعد از آن به باقی افلاک یکی پس از دیگری رسیده و آن‌گاه در عناصر سریان می‌یابد، سپس در مولدات (سه‌گانه معدِن و نبات و حیوان) جریان می‌یابد و در نهایتِ (قوس نزول) به انسان می‌رسد در حالی که رنگ همه خواصَّ مراتبی که از آن گذشته را به خود گرفته است.

منابع :

  • امینی نژاد – علی، حکمت عرفانی، صص  538 تا 539