پل نویا میگوید: با ظهور شقیق ذهن صوفیانه گام دیگری برمیدارد و میکوشد تا مراحل اصلی این عروج به سوی خدا را با نشان دادن ارتباط و تدرّج آنها و موقعیت صوفی در درون هر یک از آنها مشخص کند.» (همان، ص ۱۸۴) در جای دیگر میگوید: «شقیق شاید نخستین صوفیای باشد که در مرحله برشمردن احوال و مقامات متوقف نمیماند، بلکه از آن فراتر میرود و بر توالی و تسلسل پویای آنها توجه میکند».( همان، ص ۱۹۵)
شهید مطهری گوید: «بنا بر نقل ریحانة الادب و غیره از کتاب کشف الغمة علی بن عیسی اربلی و از نور الابصار شبلنجی در راه مکه با امام هفتم حضرت موسی بن جعفر (علیه السلام) ملاقات داشته و از آن حضرت مقامات و کرامات نقل کرده است».( خدمات متقابل اسلام و ایران، ص ۶۴۶) در تاریخ وفات او اقوال گوناگونی است، گویا قول ذهبی درست است که گفت: وی از مجاهدان بوده و در جن کُولان در ناحیه ختلان (ناحیهای در تاجیکستان) در سال ۱۹۴به شهادت رسید.( ذهبی، میزان الاعتدال، ج ۳، ص ۳۸۵؛ ایضاً جامی، نفحات الانس، ص ۴۷؛ بدوی، تاریخ التصوف الاسلامی، ص ۲۴۳به نقل از ابن اثیر در الکامل فی التاریخ)
از سخنان اوست: «توکل آن است که دل آرام گیرد به آنچه خدای تعالی وعده فرموده است». (جامی، نفحات الانس، ص ۴۷؛ سلمی، طبقات الصوفیه، ص ۶۴) و نیز گفته است: «علمت فی القرآن عشرین سنة حتی میّزت الدنیا من الآخرة فاصبته فی حرفین و هو قول الله تعالی و ما اوتیتم من شی فمتاع الحیاه الدنیا و زینتها و ما عند الله خیر و ابقی».(سلمی، طبقات الصوفیه، ص ۶۵)
منابع :
- یزدان پناه-سید یدالله، سیری در تاریخ عرفان اسلامی، موسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی (ره)