بر این اساس، موضوع عرفان نظری ، "توحید و حقایق توحیدی" یا وحدت شخصی وجود است. به عبارت دقیق تر، موضوع آن، چیزی جز حق تعالی نیست؛ چرا که از دیدگاه عارف، عالم هستی چیزی جز حق تعالی و جلوه ها و شئون او نیست. صدرالدین قونوی (م ۶۷۳ق) در بیان موضوع عرفان می گوید:
فموضوعه الخصیص به وجود الحقّ سبحانه (مفاتیح الغیب، ص ۶) پس موضوع خاص این علم؛ وجود حق سبحانه است.
قیصری با بسط این موضوع، معتقد است موضوع عرفان، حقّ و اسماء و صفات او است. (شرح فصوص الحکم، قیصری، ص ۷۱۵؛ رسائل قیصری، رسالة التوحید و النبوة و الولایة ، ص ۷)
از سویی، صائن الدین ترکه (م 835ق)، موضوع آن را "موجود بما هو موجود" می داند. (تمهید القواعد، ص ۱۱) جمع این دو بیان، آن است که نزد عرفا "وجود بما هو موجود" یا "وجود صرف و مطلق به اطلاق مقسمی" همان حق تعالی است. (ر.ک: شرح فصوص الحکم، قیصری، ص ۱۳؛ الحکمه المتعالیه ، ج ۲، ص ۳۳۵).
منابع :
- یزدان پناه - سید یدالله، فروغ معرفت، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره)، ج ۱ صص ۳۲ تا ۳۳