عرفان شیعی

عرفان اسلامی در بستر تشیع

عرفان شیعی

عرفان اسلامی در بستر تشیع

ابوالمعالی صدرالدین محمد بن اسحاق قونوی متولد ۶۰۷ ق و متوفای ۶۷۳ ق است. وی پسر زن محیی‌الدین ابن‌عربی و ممتازترین شاگرد اوست.  پدر محمد بن اسحاق قونوى، مجد الدین، از اهالى ملطیّه بود و صاحب ثروت و مال. صدر الدین از پدر ثروت قابل توجه به ارث برد چندان که شاگردان خود را کفالت می ‏کرد- شاگردانى که از خوف یورش سپاهیان مغول خانه و کاشانه خود را رها کرده و به آن محیط سرشار از فیض رو آورده بودند.

ابن عربى مؤلف کتاب فصوص و فتوحات مکیّه و ده‏ها آثار عرفانى دیگر، مدتى قونیه را مرکز تدریس خود قرار داد و از بین تلامیذ بزرگ و متعدّد او فقط یک نفر داراى نبوغ و استعداد عدیم النظیر بود، که توانست در دورانى نسبتاً کوتاه مدارج عالیه عرفان را علما و عملا بپیماید و در زمان حیات ابن عربى بتواند حوزه تدریس استاد را اداره نماید و به مقام جانشینى استاد برگزیده شود. این شخص همان صدر الدّین قونوى رومى است که در علوم مرسوم زمان داراى جامعیّتى فوق ‏العاده و در علم عرفان و مکاشفه سرآمد عرفاى زمان بحساب می ‏آید و بعد از ابن عربى احدى به پایه او نمی ‏رسد.

شارح بزرگ افکار ابن عربى صدر الدین قونوى است. صدر الدین در تربیت شاگرد از استاد موفّق‏ تر بود. قونوى مبانى استاد خود را در آثار متعدد خویش محقّقانه تقریر نمود و بنا به تصریح برخى از محقّقان موجب ترویج افکار ابن عربى صدر الدین قونوى است که احدى مسأله وحدت وجود را مانند وى به سلک تحریر در نیاورده است و افکار عالیه استاد را در کلیه مسائل عرفانى پیاده و تحقیق نموده است.

قونوى در پروراندن آراء عرفانى به عباراتى موجز، چه در تألیفات بی ‏نظیر خود و چه هنگام تقریر مباحث عرفانى جهت تلامیذ خود، تالى ندارد. چه آنکه صدر الدین همان طورى که داراى تحریرى عالمانه و عارفى طلیق اللسان و عذب البیان است در مقام القاء معارف الهیّه به تلامیذ از بیانى روان و جذّاب بهره‏ مند بوده است و به زبان فارسى تدریس می ‏کرده است لذا تلامیذ نامدار او بخصوص شیخ مؤید الدین جندى و سعید الدین فرغانى در تألیف آثار عرفانى بسبک استاد خود و ابن عربى بسیار موفق بوده ‏اند و ردّ پائى در آثار عرفانى که محقّقان طبقه بعد از فرغانى و جندى بوجود آورده ‏اند از این دو محقق کم ‏نظیر در همه جا دیده می ‏شود.

او برجسته ترین شاگرد ابن عربی است که به گفته خودش صاحب مقام تجلی ذاتی است که بالاتر از آن در حق مخلوق متصور نیست و این مقام را بعد از مرگ استادش با عنایت وی در رؤیا دریافت می دارد.

وی به واسطه برخورداری از این مقام بلند شهودی و عرفانی از اصالت خاصی برخوردار است و هیچگاه در صدد جمع آوری و نقل آثار و اقوال دیگران بر نمی آید. آشنائی او با حکمت و فلسفه در اوان تحصیلاتش به آثار وی از لحاظ فلسفی قوام خاصی بخشیده است.

او و سایر پیروان این عربی کوشیده اند میراث استادشان را منقح و و منظم ساخته و در یک نظام منسجم عقلانی ارائه دهند. نقش قونوی در این میان به عنوان مرجع اصیل و یگانه تفسیر آموزه های شیخ اهمیت بسیار دارد و در واقع می توان گفت قونوی شاکله نظام هستی شناختی عرفانی ابن عربی را در مقام اثبات تمام کرد و علم عرفان نظری را به عنوان یک علم دارای مبادی، مسائل، موضوع و میزان ارائه نمود.

نزدیکى او به ایران و دیدن آثار دانشمندان بزرگ و عرفاى صاحب اندیشه مملکت ما، و تسلط أو به زبان فارسى، که از آن ارباب ذوق به «أملح الألسنه» تعبیر کرده‏اند، و مراجعه أو به آثار ابن سینا، تاثیرى بسزا در افکار أو داشت چندان که آثار این عارف بزرگ در تربیت شاگرد و نیز در بیان عویصات علم توحید و تجرید و تقریر و بیان وحدت وجود و جمیع مباحث عرفانى، که به نحوى از انحا، مستقیم یا با واسطه، به اصل «وحدت وجود» وابسته است، توفیق تام نصیب أو گردانید. آثار قونوى مشتمل است بر زبده‏ ترین مسائل علم تصوف، و کتاب مفتاح الغیب أو بهترین کتاب درسى در علم اعلى محسوب می ‏شود.

در آثار قونوى و تلمیذ خاص او سعید الدین فرغانى و اتباع او از این هفوات دیده نمی ‏شود. همین مراعات جوانب مطالب وقت خاص قونوى است که در آثارش کلمات قلندرانه دیده نمی ‏شود.

وی در آثارش در صدد جمع و نقل کلمات و سخنان دیگران نیست . اهل معرفت از قونوی تحت عنوان شیخ کبیر یاد می کنند.

قونوی در ابتدای تحصیلش به خوبی به کلام و فلسفه پرداخته بود ولی اقناع نشده و به عرفان روی آورده بود. (المراسلات بین صدرالدین القونوی و نصیرالدین الطوسی، ص 47) همین مسئله باعث گردید که تاآثار وی از جهت عقلانی، استواری و استحکام خاصیب داشته باشد.او در علوم ظاهری نیز چیرگی و مهارت داشت و قطب الدین شیرازی شاگرد او در حدیث بوده است. قونوی روابط خوبی با مولانا جلال الدین رومی ، خواجه نصیرالدین طوسی ، سعدالدین حمّویی و دیگر علمای عصر خود داشت.

میان او و خواجه نصیر الدین طوسی مراسلاتی زد و بدل شد که این خود فتح بابی برای نزدیک تر شدن عرفان و فلسفه بود.

آثار قونوی را می توان باب ورود به فهم آثار شیخ اکبر دانستبه ویژه آن که سعی نمود به آنها نظم و ساختار بدهدو در یک نظام عقلی آنها را ارایه نماید.

او عرفان نظری را به صورت یک علم دارای موضوع و مبادی و مسائل معرفی نمود. جامی در این زمینه می گوید:

وی نقاد کلام شیخ است، مقصود شیخ در مساله وحدت وجود بر وجهی که مطابق عقل و شرع باشد جز به تتبع تحقیقات وی و فهم آن - کما ینبغی - میسر نمی شود.(النصوص ص 89)

مفتاح الغیب قونوی از مهم ترین و منقح ترین کتاب های او می باشد که دارای نظمی منطقی و فلسفی است. وی در این کتاب مباحث عرفان نظری را به صورت فشرده و بر اساس ذوق ابن عربی در قالب یک علم دارای غایت ، موضوع، مبادی و مسائل خاص خود بیان نموده است.مباحثی که درباره انسان کامل در انتهای کتاب آورده است دارای اهمیت خاص می باشد.

مفتاح الغیب با شرح محمد بن حمزه فناری با نام مصباح الانس به چاپ رسیده است و با یک نظم منطقی و فلسفی و بی پرداختن به حواشی ، مجموعه ای کامل اما فشرده از مباحث عرفان نظری را برابر با مکتب محی الدین ارائه می کند.

رساله النصوص قونوی گزینشی از مهم ترین مسابل عرفان نظری در قالب 21 نص است که به هدف ارائه کلید هایی برای فهم بهتر فصوص الحکم نگاشته شده است(النصوص ص 89) او در این کتاب معارف مرتبط با کشف های نهایی متعلق به تجلی ذاتی را آورده است.

اثر دیگر وی فکوک است ، این کتاب نیز برای حل معضلات فصوص الحکم و رمزگشایی از 27 فص آن نگاشته شده است.

النفحات الاهیه خود نگاشتی از مکاشفات و تجربیات عرفانی قونوی است.تفسیر اعجاز البیان و شرح الحدیث نیز دو اثر دیگر قونوی می باشد که درآنها به شرح و تاویل عرفانی و تفسیر انفسی متون دینی و تطبیق روایات با معارف شهودی پرداخته است.

وی شاگردان بزرگی تربیت کرد که هر یک در تبیین و گسترش مکتب ابن عربی سهم بسزائی داشته اند. در بین شاگردان قونوى فقط عارف محقق، عفیف الدین تلمسانى از مردم مغرب عربى است. دیگر شاگردان او همه فارسى زبان و داراى آثارى زیبا در این زبان هستند.

موید الدین جندی (م 691 هـ ق) ، سعید الدین فرغانی ( م 700 هـ ق) ، عفیف الدین تلمسانی( م 690 هـ ق) و فخرالدین عراقی ( م 688 هـ ق ) نیز از آن جمله اند که در بسط عرفان نشری سهم بارزی داشتند.

بطور خلاصه می توان خلاصه تلاش های قونوی راترتیب و تنظیم و شرح و تحلیل اندیشه ابن عربی ، مداقه های عقلی در آن و نشان دادن ارتباط آثار او با متون دینی دانست.

منابع :

  • آشتیانی  سید جلال الدین، شرح مقدمه قیصری بر فصوص الحکم، ص 27 و 28
  • آشتیانی  سید جلال الدین، شرح فصوص الحکم (القیصری)
  • امینی نژاد  علی، آشنائی با مجموعه عرفان اسلامی، صص 176 تا 228
  • یزدان پناه  سید یدالله، مبانی و اصول عرفان نظری، صص 34 تا 60
  • امینی نژاد  علی، حکمت عرفانی، صص 44 تا 51
  •  یزدان پناه سید یدالله، فروغ معرفت، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره)، صص 77تا 78