عرفان شیعی

عرفان اسلامی در بستر تشیع

عرفان شیعی

عرفان اسلامی در بستر تشیع

آموزه دیگری که با اندک تفاوت تشیع و تصوف در آن اشتراک دارند سلسله و نور محمدیه (صلی الله علیه و آله و سلم) است. شیعه باور دارد که نوری ازلی از پیامبری به پیامبر دیگر منتقل شده و پس از پیامبر اسلام به امامان رسیده است. این نور، پیامبران و امامان را از گناه نگاه می‌دارد و موجب عصمت ایشان می‌شود و معرفت به اسرار الهی را به آنها می‌بخشد. 

برای رسیدن به این معرفت باید از طریق امام- که پس از پیامبر وظیفه واسطه‌گری میان خدا و انسان را دارد- به این نور پیوست. به همین‌سان، در تصوف برای دست‌یابی به روش هایی که به تنهایی ادراک روحانی را میسر می‌سازد، باید به سلسله‌ای پیوست که به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) می‌رسد و از راه آن، برکت از سرچشمه وحی به وجود این سلسله نازل می‌شود. 

بنابراین، این سلسله بر استمرار حضوری روحانی مبتنی است که بسیار به نور محمدیه شیعه مشابهت دارد و البته صوفیان متأخر نیز از نور محمدیه (صلی الله علیه و آله و سلم) یاد کرده‌اند. در دوره‌های نخست، به ویژه در تعالیم امام جعفر صادق(علیه السلام)، آموزه شیعی نور محمدیه (صلی الله علیه و آله و سلم) و آموزه صوفیانه سلسله معنوی به هم پیوستند و همچون سایر موارد، سرچشمه هردوی آنها تعالیم عرفانی اسلام بود.

منابع :

  • سیدحسین نصر، حمید دَباشی و سیدولی رضا نصر،

    فصل نهم کتاب «تشیع: آموزه‌ها، اندیشه، معنویت»

    (Shi’ism: Doctrines, Thought, and Spirituality)

    ترجمه محمد سوری، چاپ نخست، انتشارات دانشگاه ایالتی نیویورک،

    ۱۹۸۸میلادی. ص ۴۰۱ به بعد