نورالدین عبدالرحمن بن نظام الدین جامی به سال ۸۱۷ در خرجرد (یا خرگرد) جامی از نواحی هرات چشم به جهان گشود.
جامی در سنین کودکی همراه پدر خود به هرات رفت و در آنجا شروع به کسب علوم دینی و ادبی کرد. از اوایل حال استعداد عجیبی در فهم مسائل علمی از خود نشان میداد و در طی چند سال در علوم نقلی و عقلی متبحر شد.
وی استاد بزرگ علوم نقلیه و عرفان در حوزه علمیّه هرات مؤلف نصّ النصوص شرح بر نقش الفصوص (که مختصر فصوص و آخرین اثر ابن عربى است)، و شارح فصوص الحکم، از اساتید بزرگ عرفان و از شارحان نامى افکار ابن عربى است که شرح و مقدمه او بر نصّ النصوص زبده آثار محققان از عرفاست.
جامى با خبرگى خاص خود عالی ترین مطالب موجود در آثار ابن عربى و قونوى و فرغانى و جندى و کاشانى و گاهى قیصرى و برخى دیگر از اساتید فن را با مختصر تغییر و گاهى عین عبارات یا تلخیص مفصّلات را در آثار خود گنجانیده است.
اشعة اللّمعات جامى شرحى است بر لمعات عراقى که به نحوى عالمانه و محققانه، لمعات را شرح کرده است و جزء بهترین آثار عرفانى بزبان فارسى است.
ویژگی آثار جامی پدید آوردن دوره ای کامل از معارف توحیدی عرفان نظری با استفاده از اصطلاحات مستقر فرغانی و توضیح آنها با زبان ساده و روان است.
خود وی در این باره می گوید باعث بر تسوید اوراق در باب تصوف آن بود که در مبادی حال که در سخنان این طایفه شروع کردیم، فهم مقاصد قوم (یعنی صوفیه) از تحت عبارات ایشان به غایت مشکل بود. نذر کردم که اگر این باب مفتوح گردد (و توسط سیر و سلوک مفتوح گشت)، مقاصد قوم بر وجهی بیان کرده شود که مردم به سهولت فهم کنند.
وی در نقد النصوص فی شرح نقش الفصوص به گردآوری پژوهش های دیگر مشایخ می پردازد ولی در کتاب دیگرش اشعه اللمعات شآن تحقیقی خود را ظاهر می سازد.
کتب دیگر وی به قرار زیر است : لوایح که یک دوره عرفان نظری به زبان ساده است ، لوامع که شرح قصیده میمیه ابن فارض است و نفحات الانس که یکی از جامع ترین کتاب هایی است که در شرح حال مشایخ عرفان نگاشته شده است .
از وی کتب متعدد دیگری در موضوع عرفان عملی، فقه، سیره، ادبیات عرب، ریاضیات و نوشته های کوتاه بر جای مانده است.
در قرن هشتم نوعی انقطاع بین نسل اول و دوم شارحان ابن عربی در قرن هفتم با شارحان او در قرن هشتم پدید آمد . کاشانی و شاگردش قیصری در سلسله شاگردی و استادی به مشایخ بلافصل مکتب ابن عربی اتصال نداشتند. کاشانی در سلسله دیگری بود و فصوص الحکم را خود مطالعه و سپس شرح نمود ، این انقطاع نسلی ، به نوعی اضطراب و تشویش در برخی مباحث عرفان نظری بین آثار دو قرن انجامید، مانند اختلاف در چینش نظام تجلیات بین کاشانی و قیصری با شاگردان ابن عربی در قرن هفتمبه ویژه در بحث از نخستین تجلی.
اما در قرن نهم شاهد بازگشتی جدی به عارفان قرن هفتم می باشیم. صائن الدین ترکه و فناری با بکارگیری اصطلاحات فرغانی و چشم پوشیدن از اصطلاحات کاشانی و قیصری ، ناخشنودی خود را از تفاسیر ایشان از آثار ابن عربی اعلام نمودند.آنها در چینش نظام تجلیات نیز پیرو عارفان قرن هفتم بودند و تفسیر آنها را ترجیح می دادند. البته جامی خود را از مطالب کاشانی و قیصری محروم نساخته و در جمع این دو گرایش می کوشید.
بطور کلی عارفان مهم قرن نهم بیشتر به گردآوری ، دسته بندی، تنقیح، آسان سازی و جمع بندی معارف و حقایق بیان شده در دو قرن پیش پرداختند. چهره حاکم بر عرفان نظری در این قرن متاثر از اصلاحات و ساختار معرفتی بیان شده توسط فرغانی است. از قرن دهم تا ظهور ملاصدرا با نوعی افول در ساحت عرفان نظری مواجه هستیم . شخصیت های این دوره مانند شعرانی (م 973 هـ ق) و بالی افندی (م 1069 هـ ق) نیز از قوت شهودی و حتی فلسفی مشایخ پیشین هم بهره ای چندانی ندارندو از سوی دیگر چندان پرشمار هم نمی باشند.
منابع :
- آشتیانی – سید جلال الدین، شرح مقدمه قیصری بر فصوص الحکم
- آشتیانی – سید جلال الدین، شرح فصوص الحکم (القیصری)
- امینی نژاد – علی، آشنائی با مجموعه عرفان اسلامی، صص 176 تا 228
- یزدان پناه – سید یدالله، مبانی و اصول عرفان نظری، صص 34 تا 60
- امینی نژاد – علی، حکمت عرفانی، صص 44 تا 51
- یزدان پناه - سید یدالله، فروغ معرفت، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره)، صص 91 تا 93