عرفان شیعی

عرفان اسلامی در بستر تشیع

عرفان شیعی

عرفان اسلامی در بستر تشیع

سید حیدر بن علی عبدی حسینی آملى از برخی جهات مهم ترین شخصیت عرفان نظری در قرن هشتم است چرا که نقش بسیار مهمی در نزدیکی و بلکه ادغام و انطباق مکتب محی الدین با معارف شیعی دارد . نزدیکی ذاتی و محتوایی آموزه های مکتب ابن عربی با معارف شیعی و نیز تلاش های ملاعبدالرزاق کاشانی در ورود روایات شیعی به عرفان ، زمینه پیشینی ای بود که سید حیدر را در این عرصه یاری نمود.سید حیدر آملی شیعه دوازده امامی بود.

 وی از عرفاى بزرگ شیعه و از شاگردان فخر المحققین، فرزند علامه حلی، است. وى مفسر، محدث، فقیه، متکلم و عارف است. اصلیت او از آمل مازندران، ولى بزرگ شده در بغداد و حلّه است و بنا به تقاضاى فخر الدین رساله رافعه الخلاف را تألیف نمود. علامه آملى در زمره اولین فقیهان و متکلمانی بود که میان تشیع و تصوف پیوند وثیق برقرار کرد. گرایش آملى بیشتر به تصوف بود، به طورى که وى صوفیان را شیعیان خاص مى‌نامید. برخی خود او را نخستین صوفی شیعه خوانده اند.

 اهمیت او ناشی از نقشی است که در ادغام مکتب محی الدینی با معارف شیعه داشته است. زمینه های موجود در این مکتب باعث نزدیکی آن به شیعه شد و سید حیدر و پس از او صدرالمتالهین این مکتب را به کمال رساندند. او نخستین کسی است که مبانی عرفانی انسان کامل را وارد شیعه کرد و باعث شد تا عمق بیشتری در فهم شیعه از روایات اهل بیت علیهم السلام ایجاد شود .

 وی در مقدمه شرح فصوص الحکم ابن عربی اتوبیوگرافی خود را نگاشته که ترجمه آن چنین است :

 خداوند متعال وقتی مرا به ترک غیر خودش و توجه واقعی به خودش امر فرمود، الهامم فرمود که در جستجوی محل اقامت و منزلی برآیم و در در آن به امر و اشاره او، به عبادت حضرتش پردازم، جائی که از آن بهتر و بالاتر در جهان نباشد.

 پس بعد از ترک وزارت و ریاست و مال و مقام و پدر و مادر و همه برادران و دوستان و نزدیکان، به سوی مکه خداوند آن را گرامی بدارد- روی کردم و با من جز لباسی ژنده و بی ارزش چیزی نبود و از سرزمینم آمل و طبرستان در سوی خراسان ارج شدم.

 من وزیر پادشاه این سرزمین بودم که از بزرگترین فرمانروایان ایرانی بود، زیرا او از بزرگان فرزندان کسری و اسمش شاه سعید فخرالدوله پسر مرحوم شاه کدخدا - خداوند خاک (مزار)شان را پاکیزه گرداند و  در بهشت ساکنشان نماید- و عمرم من در این زمان 30 سال بود.

 در راه رسیدن به مکه انواع بلاها و اقسامی از مجاهدات بر من وارد شدکه شرح آن ها چندین جلد کتاب خواهد بود و با این حال در اکثر مواقع بر زبانم این کلمات الهی جاری بود که آن کس که در راه خدا مهاجرت کند در روى زمین برخورداری هاى بسیار و گشایش ها خواهد یافت. و هر کس که از خانه خویش بیرون آید تا به سوى خدا و رسولش مهاجرت کند و آنگاه مرگ او را دریابد، مزدش بر عهده خداست، و خدا آمرزنده و مهربان است. (۴: ۱۰۰) و مثال سخن عارف بودم که :

 تَرَکتُ الخَلقَ طُرًّا فِی هَوَاکَا                 وَ أَیتَمتُ العِیَالَ لِکَی أرَاکَا

 فَلَو قَطَّعتَنِی فِی الحُبِّ إربًا                 لَمَا حَنَّ الفُؤادُ إلَی سِوَاکَا

 مردم را تماما به هوای تو ترک گفتم، و [راضی شدم] فرزندانم یتیم گردند تا تو را ملاقات کنم.

 اگر مرا در راه عشق [خود] قطعه قطعه کنی، دلم [ذره ای] به سوی غیر تو تمایل پیدا نمی کند.

 خلاصه حال من چنین بود تا به مکه رسیدم و حج واجب به جای آوردم و واجبات و مستحبات مناسک و غیر آن را در سال 751 هجری انجام دادم و خواستم که مجاور مکه گردم، ولی شوق اقامت در مدینه در من بوجود آمد چرا که هنوز رسول اکرم - صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم و فرزندانش علیهم السلام و اصحابش را زیارت نکرده بودم.

 پس متوجه مدینه شدم و رسول خدا - صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم را زیارت نمودم و خواستم مجاور حضرتش گردم ولی برایم  موانعی پیش آمد که بزرگترین آنها بیماری جسمی بود به طوری که مجبور شدم به عراق و به نزد حرم علوی - سلام الله علیه - برگردم.

 پس به سلامت به آنجا بازگشتم و به طاعات و عبادت و ریاضت و خلوت مشغول شدم به نحوی که بالاتر و سخت تر و بزرگتر از آن ممکن نبود.

 پس از جانب خداوند متعال و از حضرات غیبش در این مدت بر قلبم افاضاتی از تاویل قرآن و شرح فصوص شد. معانی و معارفت و حقایق و دقایقی که نمی توان به هیچ وجه آن را به تفصیل بیان نمود زیرا اینها از کلمات الهی است که قابل حصر و شمارش نیست و پایان و توقفی ندارد.

 در این جا گزیده بسیار خلاصه ای از مقدمه هانری کوربن بر کتاب جامع الاسرار و منبع الانوار سید حیدر را ذکر می کنیم:

 گستره آثار سید حیدر آملى در دوره پیش از صفویان معادل گستره آثار ملا صدراى شیرازى در دوره صفویان بوده است. اهمیت آثار سید حیدر آملى از دیدگاه فلسفى با اهمیت آثار ملا صدرا قابل مقایسه است... بحث در فلسفه شیعى و حتى فلسفه اسلامى به طور کلى بدون توجه به آثار حیدر آملى امکان پذیر نخواهد بود. چه بسا برخى ملاحظات محدود به وضع و شرایط تاریخ بیرونى که در جهت ایدئولوژی هاى حاکم زمان ما بازسازى و مورد تفسیر قرار گرفته و به طور کلى نسبت به اندیشمندان شیعى بیگانه ‏اند، مذهب شیعى ایرانى را فرآورده سیاسى دوره صفویان معرفى کرده‏اند. ...آثار حیدر آملى مبیّن این امر است که بیش از یک سده قبل از دوره صفویان اندیشه شیعى قادر بود چنان کاخ رفیعى از اندیشه بنیان نهد ... حیدر آملى همچون یکى از مهمترین و مؤثرترین عاملان این ادغام (ادغام اندیشه شیعی و مکتب محی الدین) ظاهر می ‏شود... تمامى فلسفه وجود حیدر آملى، نظریه او درباره توحید باطنى و ظاهرى، درباره اسماء الهى و مظاهر آن در ادامه و تصمیم تعلیمات ابن عربى قرار دارد... به همین دلیل آثار حیدر آملى مبین لحظه ‏اى حساس در این تحول است.

 آثار حیدر آملى از این نظر داراى اهمیت است که به علت اصلاحى که در مسئله امامت و نبوت در تعلیمات ابن عربى وارد می ‏نماید ما را در برابر سؤالى قرار می ‏دهد که ... چگونه تعلیمات ابن عربى که در نوشته ‏هایى با ابعاد بسیار بزرگ طرح شده به راحتى در اندیشه شیعى ادغام شده است گویى که اندیشه شیعى، تعلیمات ابن عربى را جزیى از خود تلقى کرده است؟ ... این مسئله ‏اى است که بایستى پژوهش هاى بعدى در فلسفه شیعى به آن جواب دهد. این مسئله پرسشى درباره آموزش ‏هاى آغازین و منابع ابن عربى در آندلس طرح می ‏کند. این مسئله به نفوذ تشیع اسماعیلى و امامى در عرفان آندلس و به ویژه ابن مسره و مکتب المریا توجه دارد که آسین پالاسیوس‏( Asin Palacios )توانست با توجه به نقل قول هاى ابن عربى اساس تعلیمات آنان را بازسازى نماید. احساس می ‏شود که دایره بزرگى وجود داشته است؛ اندیشه شیعى که تا مرز غربى دنیاى اسلامى نفوذ پیدا کرده بود به توسط ابن عربى به مشرق باز آورده شد ... شاید اگر آشوب هاى یورش مغولان مانع نشده بود پاى ابن عربى تا به ایران زمین رسیده بود. اما درست یک سده بعد از مرگ وى در دمشق یک سید ایرانى زادگاه خود آمل و سواحل دریاى خزر را ترک کرد تا به عتبات عالیات عراق رفته و در آن جا- شاید- بزرگترین شارح اثر ابن عربى گردد، شارحى که به بهترین وجهى عرفان شیخ أکبر را به آن چه را که او تصور می کرد خاستگاه آن است هدایت نمود.

 ...

حیدر آملى بخش بزرگ جوانى درخشان خود را در آمل، در ایالت طبرستان گذراند... در سى سالگى از همه چیز اعراض کرد تا «زائر الى اللَّه» باشد... تصمیم مهم حیدر آملى را در خود دارد که او را به زائر تنهایى که سرزمین ایران را به سوى اماکن مقدسه شیعى در قم ترک مى‏کرد تبدیل کرد... دوره عراقى ... با ورود به اماکن مقدسه آغاز مى‏شود (751 هجرى)...سید حیدر بن على بن حیدر عبید حسینى آملى به یکى از خانواده‏ هاى بزرگ سید آمل تعلق دارد شهرى که ساکنان آن از همان آغاز شیعى بودند... بنا بر این سید حیدر آمل را در سال 750 هجرى ترک کرد...خود او می ‏گوید که در این زمان‏ سى ساله بوده است. در این فاصله سید حیدر آموزش هاى اصلى را دیده ... او در جامع الاسرار می ‏گوید که از همان آغاز جوانى- و حتى کودکى- با علاقه فراوان به مطالعه عرفان شیعى دوازده امامى پرداخت...آملى از همان آغاز به بیان شجره نامه خود می ‏پردازد این شجره نامه به امام چهارم، امام زین العابدین (ع) فرزند امام حسین (ع)، شهید کربلا می ‏رسد... زائر ما با ترک همه چیز از مال دنیا جز خرقه ‏اى ژنده نگه نمی ‏دارد و براى زیارت اماکن مقدسه تشیع و سپس بیت المقدس و مکه قدم در راه می ‏گذارد. در سر راه، حیدر آملى از قزوین، رى و اصفهان گذر می ‏کند ... سید حیدر به مکه و مدینه می ‏رود...اما به علت وضع مزاجى ناگزیر به عراق باز می ‏گردد...تذکره نویسان می ‏گویند که در نخستین مرحله این دوره سید حیدر از تعلیمات دو شیخ بزرگوار، مولانا نصیر الدین کاشانى حلى (در گذشته 775 هجرى) و شیخ فخر الدین محمد بن حسن بن مطهر حلى معروف به فخر المحققین (771- 682 هجرى) استفاده کرد(ریحانه الأدب، ج چهارم، ص 9- 197، شماره 319).فخر المحققین فرزند علامه حلى (771- 648 هجرى) بود... سید حیدر در سال 761 هجرى از فخر المحققین اجازه دریافت کرد (ر. ک. على نقى منزوى، فهرست کتابهاى اهدایى مشکات، ج اول، ص 70. اوراق نوشته شده توسط سید حیدر تاریخ 762 هجرى را بر خود دارد. دست نوشته شامل «اجازه»( مورخه 761) فخر المحققین به حیدر آملى است. ر. ک. کتابشناسى شماره 31) .

 ...

حیدر آملى یک شیعى امامى است و براى او تشیع، تمامى اسلام و باطن آن است. تشیع از این نظر تمامى اسلام است که بر مبناى شریعت، طریقت و حقیقت گذاشته شده است: همینطور تشیع از این نظر باطن اسلام است که حقیقت، باطن شریعت و شریعت، ظاهر حقیقت است و کسانى که خود گنجینه و هم خازن معرفت باطنى هستند امامان معصومند... اساسی ‏ترین بحث کتاب بزرگ جامع الاسرار این است که شیعیان حقیقى صوفیانند- عبارتى که معناى آن جز با نظر به عکس آن فهمیده نمی ‏شود: صوفیان حقیقى شیعیانند...حیدر آملى به عنوان سخنگوى تمامى عرفاى شیعى می ‏گوید که در حقیقت «معرفتى وجود ندارد که از امامان سرچشمه نگرفته باشد؛ سرّى وجود ندارد که آنان، کان آن سرّ نبوده باشند. امامان رؤساى شریعت، اهل طریقت، و اقطاب أساطین حقیقت‏اند».(جامع الاسرار و منبع الانوار ص 19) منظور حکیم شیعى از این بیان نه شخص جسمانى امامان و ظهور گذارى تاریخى آنان بلکه وجود أزلی و تعلق آنان به عالم حقیقت محمدیه است. حیدر آملى می ‏نویسد: «آنان خلفاى خدا بر روى زمین و آسمان و مظاهر کبریا و جلال او در ملک و ملکوتند.»(همان ص 19)

 ...

شرح فصوص الحکم ابن عربى... خلاصه ‏اى از تمامى حکمت الهى حیدر آملى است که در اوج پختگى او نوشته شده است... پس از 787 هجرى اثرى از حیدر آملى در این جهان نمی ‏یابیم... حکمت شیعى یکى از بلندترین کاخ هاى اندیشه و معنویت خود را مدیون اوست.

 از آثار مهم او المحیط الاعظم و البحر الخضم فی تفسیر کتاب الله العزیز الحکیم، نص النصوص ( در شرح فصوص)، رساله نقد النقود و جامع الاسرار است.

 تلاش برای نشان دادن تقاربو یکسانی آموزه های مکتب ابن عربی با معارف شیعی ، وارد ساختن حجم عظیمی از روایات اهل بیت علیهم السلام به فضای عرفان نظری و اتقان و استحکام عقلی بالا از ویژگی های مشترک اغلب آثار وی می باشد. تلاش های سید حیدرآملی باعث شد تا توجه به باطن مذهب شیعه تقویت گردد و همچنین عمق بیشتری در فهم شیعه از روایات اهل بیت علیهم السلام پدید آید. سید حیدر نخستین کسی است که مبانی عرفانی انسان کامل را وارد معارف شیعی کرد . خلاصه سخن سید حیدر این است حقیقت عرفان از آن شیعه است و متقابلا حقیقت شیعه نیز عرفانی است.

 بطور خلاصه می توان گفت که دو ویژگی برجسته قرن هشتم غنا و استحکام عقلانی عرفان نظری و نزدیک تر شدن مکتب شیعه و عرفان نظری است که این دو ویژگی با ظهور شخصیت هایی نظیر کاشانی ، قیصری، ابوحامد ترکه و سید حیدر آملی تحقق یافتند.

منابع :

  • آشتیانی  سید جلال الدین، شرح مقدمه قیصری بر فصوص الحکم
  • آشتیانی  سید جلال الدین، شرح فصوص الحکم (القیصری)
  • امینی نژاد  علی، آشنائی با مجموعه عرفان اسلامی، صص 176 تا 228
  • یزدان پناه  سید یدالله، مبانی و اصول عرفان نظری، صص 34 تا 60
  • امینی نژاد  علی، حکمت عرفانی، صص 44 تا 51
  •  یزدان پناه سید یدالله، فروغ معرفت، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره)، صص 85 تا 90