میر برهانالدین محمدباقر استرآبادی، مشهور به «میرداماد»، معلم ثالث و متخلص به اشراق، فیلسوف، متکلم و فقیه برجسته دوره صفویه و از ارکان مکتب فلسفی اصفهان است. که مورد توجه مخصوص شاه عباس بوده است و از جمله شاگردان برجسته او ملاصدرای شیرازی است.
کتاب «نخبه المقال فی اسماء الرجال»، تولد وی را سال ۹۶۹ ق. ذکر کرده است.
از آنجا که پدرش، داماد شیخ علی بن عبدالعالی کرکی (معروف به محقق ثانی) بود، به «میرداماد» معروف شد که بعدا این لقب به میر محمدباقر نیز داده شد.
او نخست به سمت توس هجرت کرد و در پرتو آستان قدس رضوی، به فراگیری دانش پرداخت و علوم دینی را نزد سید علی فرزند ابیالحسن موسوی عاملی و دیگر اساتید آن دیار آموخت. همچنین علوم فلسفه و ریاضیات را در دوران حضورش در توس آموخت. میر محمدباقر سپس راه قزوین پیش گرفت. قزوین در آن زمان، پایتخت «دولت صفویه» بود و دانشمندان زیادی در آن شهر مشغول تحقیق و تدریس بودند؛ وی نیز به تدریس علوم دینی پرداخت. در سال 988 ق. دوباره به خراسان آمد و تا سال 993 ق. در آن دیار ماندگار شد و سپس به کاشان مهاجرت کرد.
میر محمدباقر از محضر علمای بزرگی کسب فیض کرد؛ از جمله: شیخ عبدالعالی بن علی بن عبدالعالی کرکی (متوفی 993 ق)، (دایی میر محمدباقر)، شیخ عزالدین حسین بن عبدالصمد عاملی (متوفی 984 ق)، (پدر شیخ بهایی)؛ وی که از علمای بزرگ منطقه جبل عامل و از شاگردان معروف شهید ثانی بود. چون در ایران مذهب تشیع رسمیت یافته و محل امنی برای شیعیان بود به ایران مهاجرت کرد؛ که بعدا در قزوین، «شیخ الاسلام» دولت صفوی شد، سید نورالدین علی بن الحسین موسوی عاملی؛ وی از شاگردان شهید ثانی بود که به ایران مهاجرت کرد، علی بن ابی الحسن عاملی، تاجالدین حسین صاعد بن شمسالدین توسی، میر فخرالدین محمد حسینی سماک استرآبادی (918ـ984 ق)؛ وی مهمترین استاد میرداماد در علوم عقلیه بود.
میرداماد در زمینه علوم اسلامی، دارای آثار ارزشمندی است و در ابواب مختلف فقه و اصول، نیز صاحب نظر بود.
لکن آن چه در شخصیت علمی اش غلبه دارد، مهارت وی در حکمت و فلسفه است؛ به طوری که او را «معلم ثالث» خوانده اند.
میرداماد علاوه بر این که در علوم ذکور شهرت یافته، در فصاحت و بلاغت نیز استاد و خطیبی جامع و پیشوایی مسلم بود؛ به عصر خویش خطیبی کامل؛ به جمعه و جماعت مواظبتی دائم و قاطبه افراد زمان به حضورش حاضر می شدند.
میرداماد مانند بسیاری از حکما و عرفا، که ذوق شعر و شاعری داشته اند، به سرودن شعر عربی و فارسی می پرداخته و به «اشراق» تخلص می نموده است. مجموعه اشعار او بعد ها به نام «دیوان میرداماد» گرد آوری شده است.
برخی از آثار ارزشمند و متنوع او، بدین قرار است: قبسات؛ مهم ترین کتاب اوست که به شرح یکی از مهمترین مباحث فلسفی یعنی حدوث و قدم عالم پرداخته است، الایقاضات؛ در مسئله جبر و اختیار، صراط المستقیم؛ در فلسفه، الافق المبین؛ در فلسفه و عرفان، الحبل المتین؛ در فلسفه، جذوات؛ در فلسفه و علم حروف، تقویم الایمان؛ در اثبات وجود خدا و صفات باری تعالی، شارح النجاه؛ در فقه، الرواشح السماویه فی شحرا الحادیث الامامیه؛ در حدیث، رساله ای در تولی و تبری؛ جهت گیری های میرداماد درباره مذهب شیعه است، خلسه الملکوتیه، الجمع و التوفیق بین رایی الحکیمین؛ در حدوث عالم، رساله فی حدیث العالم ذاتا و قدمه زماناً، اللوامع الربانیه فی رد شبه النصرانیه، رساله فی تحقیق مفهوم الوجود، رساله فی المنطق، السبع الشداد، سدره المنتهی، در تفسیر قرآن (حمد، جمعه و منافقون)، رساله فی خلق الاعمال، نبراس الضیاء؛ در معنی بداء، عیون المسائل، تفسیر قرآن، شرح استبصار؛ در حدیث.
برخی شاگردان ممتاز او نیز عبارتند از : صدرالدین محمد شیرازی معروف به ملا صدرا، (متوفای ۱۰۵۰ق)، حکیم ملا عبدالرزاق لاهیجی (م ۱۰۷۱ق)، ملا محسن فیض کاشانی (م ۱۰۹۱ق)، حکیم قطب الدین لاهیجی (م ۱۰۷۵ ق)، سید احمد علوی عاملی، ملا خلیل قزوینی (۱۰۰۱ ـ ۱۰۸۹ق)، علی نقی کمره ای، شاعر (متوفای ۱۰۲۹ق)، نظام الدین امیر احمد بن زین العابدین عاملی، محمد تقی بن ابی الحسن حسینی استر آبادی، عبدالغفار بن محمد بن یحیی گیلانی، امیر فضل الله استرآبادی، دوست علی بن محمد، عادل بن مراد اردستانی، شمس الدین محمد گیلانی (شمسای گیلانی)، میرزا شاهرخ بیگار، محمد حسین حلبی، عبدالمطلب بن یحیی طالقانی، ابوالفتح گیلانی، میر منصور گیلانی، شیخ عبدالله سمنانی، محمد حسن زلالی خوانساری، شیخ محمد گنابادی، حسین بن محمد بن محمود حسینی آملی (سلطان العلما).
منابع :
- آشتیانی – سید جلال الدین، شرح مقدمه قیصری بر فصوص الحکم
- آشتیانی – سید جلال الدین، شرح فصوص الحکم (القیصری)
- امینی نژاد – علی، آشنائی با مجموعه عرفان اسلامی، صص 176 تا 228
- یزدان پناه – سید یدالله، مبانی و اصول عرفان نظری، صص 34 تا 60
- امینی نژاد – علی، حکمت عرفانی، صص 44 تا 51