عرفان شیعی

عرفان اسلامی در بستر تشیع

عرفان شیعی

عرفان اسلامی در بستر تشیع

محمد مشهور به ملا محسن و ملقب به فیض در چهاردهم ماه صفر سال 1007 ق در کاشان به دنیا آمد.پدرش رضى الدین شاه مرتضى فقیه، متکلم، مفسر و ادیب در کاشان حوزه تدریس داشته و از شاگردان ملا فتح الله کاشانى و ضیاء الدین محمد رازى بوده است.مادر او زهرا خاتون بانویى عالم و شاعر، دختر ضیاء الدین العرفا رازى (از عالمان بزرگ شهررى ) بوده است.

فیض مقدمات علوم دینى و بخش هایى از آن را تا سن بلوغ در کاشان نزد عمو و دایى اش نورالدین محمد مشهور به حکیم و آخوند نورا فرا گرفت. بیست ساله بود که با برادر بزرگش عبدالغفور براى ادامه تحصیل به اصفهان که در آن روزگار پایتخت کشور و مرکز تجمع علماى بزرگ و اساتید ماهر در رشته هاى مختلف علوم اسلامى بود، رهسپار گردید و از این موقعیت مناسب که در هیچ یک از شهرهاى ایران و دیگر ممالک اسلامى یافت نمى شد بیشترین بهره ها و استفاده هاى علمى را برد.

مشهورترین استادان فیض در اصفهان، ملا محمد تقى مجلسى (متوفى 1070 ق )، شیخ بهایى (متوفى 1031 ق )، در علوم فقه و حدیث و تفسیر و میرداماد (متوفى 1040 ق ) میرفندرسکى (متوفى 1050 ق ) و ملاصدرا (متوفى 1050 ق ) در فلسفه، عرفان و کلام بوده اند.

در موقعیتی که ملاصدرا دوره ریاضت و علم باطنى را شروع کرده بود ملا محسن و ملا عبدالرزاق لاهیجى به سویش شتافته، مدت هشت سال مونس تنهایى او بودند و در مصاحبت هاى شبانه روزى با استاد استفاده کامل معنوى مى بردند.در این دوران (1040 - 1029 ق ) ملاصدرا دو دختر فاضل و عالم خود را به دو شاگردش ملا محسن و ملا عبدالرزاق تزویج کرد و آن دو شاگرد و داماد را به فیض و فیاض لقب داد.

فیض در شرح سال ها جستجوی خود به دنبال استادی الهی می گوید :

و بالجمله مدتی در مواطن بلاد گشت و دریوزه علم و کمال از بواطن عباد کرده هرجا بزرگی به انگشت اشارت نشان دادند که نوعی از علم و کمال پیش اوهست سحبا علی الهام ، لا مشیا علی القدم (با سر خود را به سویش می کشاندم نه با قدم زدن) رفت.

ما قدم از سر کنیم در طلب یار خویش              راه به جایی نبرد هر که به اقدام رفت

و به قدر مایه (او) استعداد بهره ای یافت.

تا آنکه در بلده طیبه قم به خدمت صدر اهل عرفان و بدر سپهر ایقان صدرالدین محمد شیرازی که در فنون علم باطن یگانه دهر و سرآمد عصر خود بود رحل اقامت افکنده و مدت هشت سال ماند به ریاضت و مشاهده مشغول شد تا فی الجمله بصیرتی در علوم باطن یافت.

شبان وادی ایمن گهی رسد به مراد            که هشت سال به جان خدمت شعیب کند

در همین زمان از سوى حاکم شیراز از ملاصدرا تقاضاى مراجعت به شیراز شد. او این دعوت را پذیرفت. فیض نیز همراه استاد و پدر همسرش به شیراز رفت و نزدیک به دو سال در آنجا ماند. بعد از این مدت او به کاشان بازگشت و به امر تدریس، تعلیم، تبلیغ و ترویج و تالیف و تصنیف مشغول گردید و گاه در قمصر و کاشان با جمعى از دوستان نماز جمعه اقامه نمود.

علامه حسینی طهرانی نظر علامه طباطبائی را در مورد فیض کاشانی چنین نقل می نمایند: از مرحوم‌ ملاّ محسن‌ فیض‌ کاشانی بسیار تمجید می‌کردند و می‌فرمودند: این‌ مرد جامع‌ علوم‌ است‌ و بجامعیّت‌ او در عالم‌ اسلام‌ کمتر کسی‌ را سراغ‌ داریم‌؛ و ملاحظه‌ می‌شود که‌ در علوم‌ مستقلاّ وارد شده‌، و علوم‌ را با هم‌ خلط‌ و مزج‌ نکرده‌ است‌.

در تفسیر « صافی‌ » و « أصفی » و « مُصفَّی‌ » که‌ روش‌ تفسیر روائی‌ را دارد، ابداً وارد مسائل‌ فلسفی‌ و عرفانی‌ و شهودی‌ نمی‌گردد. در اخبار، کسیکه‌ کتاب‌ « وافی » او را مطالعه‌ کند می‌بیند یک‌ اخباری‌ صرف‌ است‌ و گوئی‌ اصلاً فلسفه‌ نخوانده‌ است‌. در کتاب‌های‌ عرفانی‌ و ذوقی‌ نیز از همان‌ روش‌ تجاوز نمی‌کند، و از موضوع‌ خارج‌ نمی‌شود؛ با اینکه‌ در فلسفه‌ استاد و از مبرّزان‌ شاگردان‌ صدرالمتألّهین‌ بوده‌ است‌. (مهرتابان ص 43)

معروف ترین شاگردان ایشان عبارتند از: محمد مشهور به علم الهدى (1029 - 1115 ق ): فرزند فیض، احمد مشهور به معین الدین (1056 - 1107 ق ): فرزند دیگر فیض، محمد مومن فرزند عبدالغفور (برادر فیض، شاه مرتضى دوم: پسر برادر فیض و دو فرزند او به نام هاى محمد هادى و نورالدین محمد، ضیاء الدین محمد: فرزند حکیم نورالدین دایى فیض (متوفى 1047 ق)، ملا شاه فضل الله و ملا علامى: خواهر زادگان فیض و فرزندان ملا محمد شریف، ملا محمد باقر مجلسى (1037 - 1111 ق ) مولف بحارالانوار، سید نعمت الله جزایرى (متوفى 1112 ق)، قاضى سعید قمى (متوفاى 1103 ق )، ملا محمد صادق خضرى، شمس الدین محمد قمى، شیخ محمد محسن عرفان شیرازى و...

فیض کاشانى نوشتن کتاب و رساله را از هیجده سالگى آغاز نمود و در طى 65 سال نزدیک به دویست جلد اثر نفیس در علوم و فنون مختلف تالیف کرد. در اینجا به چند تالیف مهم فیض که در علوم مختلف نگاشته شده اشاره مى کنیم تفسیر صافى، تفسیر اصفى، تفسیر مصفى، الوافى: که تنقیح و حذف مکررات چهار کتاب معتبر حدیث شیعه (کافى، تهذیب، استبصار، من لایحضره الفقیه) است، الشافى، النوادر، المحجه البیضاء، الحقایق، مفاتیح الشرایع، اصول المعارف، اصول العقائد، علم الیقین ، حق الیقین، عین الیقین، الحق المبین و الجبر و الاختیار ، ضیاء القلب، الفت نامه و زاد السالک، شرح الصدر، راه صواب، گلزار قدس، آب زلال، دهر آشوب، شوق الجمال، شوق المهدى، شوق العشق و دیوان قصائد و غزلیات و مثنویات مى باشند.

وی اساتید فراوانی را درک کرده اما در علوم باطنی و یقینی بر صدرا اعتماد کامل داشته است و در بیشتر آثارش همچون اصول المعارف افکار استادش را تلخیص و تحریر کرده است. از جمله ویژگی های آثار او توجه جدی به آیات و روایات است.

فیض راه استادش را در نزدیک سازی فلسفه و عرفان با دین به خوبی ادامه داد.

آثار فیض به جهت مباحثی که در شیوه فهم علوم دینی در حوزه معارف دارد اهمیت دارند. وی توانست در کتاب هایی همچون علم الیقین ، عین الیقین ، الکلمات المکنونه و ... اندیشه های اساسی صدرا را مانند اصالت وجود و وحدت وجود در فضای آیات و روایات و به شکل تنقیح شده ای بسط و گسترش دهد. (علم الیقین ، مقدمه، ج1 ، ص 22) در آثار فیض به تبع صدرا از محتوای وحدت وجود و مصطلحات نظام عرفانی سخن به میان آمده است.

برخی آثار فیض نظیر دیوان اشعار، مشواق، المحاکمه، شرح صدر، سراج السالکین (منتخب مثنوی معنوی)، نشانگر حال و هوای عرفانی و سلوکی وی می باشد.

منابع :

  • آشتیانی  سید جلال الدین، شرح مقدمه قیصری بر فصوص الحکم
  • آشتیانی  سید جلال الدین، شرح فصوص الحکم (القیصری)
  • امینی نژاد  علی، آشنائی با مجموعه عرفان اسلامی، صص 176 تا 228
  • یزدان پناه  سید یدالله، مبانی و اصول عرفان نظری، صص 34 تا 60
  • امینی نژاد  علی، حکمت عرفانی، صص 44 تا 51
  •  یزدان پناه سید یدالله، فروغ معرفت، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره)، صص 142 تا 145