یکى از شاگردان شایسته و لایق آقا میرزا هاشم در عرفان مرحوم فقیه و اصولى محقق و عارف و حکیم جامع و بارع عصر ما، مرحوم آقا سیّد کاظم عصّار طهرانى بود که روحیات مختصّ به خود داشت. آقاى عصّار در ضمن تحصیلات علوم عقلیه و نقلیّه دوره دار الفنون را هم گذرانده و فارغ التحصیل دار الفنون در رشته ریاضیات و زبان فرانسه بود.
وی بعد از قرائت کتب فلسفى و عرفانى نزد آقا میرزا هاشم و دیگر معاصران وى به درخواست مرحوم عبد الرزاق خان مهندس رئیس دار الفنون که گویا رتبه سرهنگى داشت، براى تأسیس اوّلین دبیرستان در آذربایجان، روانه تبریز شد. با مرحوم عالم بزرگ و روحانى آزاده شهید بزرگوار ثقة الاسلام باب مراوده گشود و محضر او را بگفته خودشان مغتنم می شمرد.
بعد از تصرّف تبریز بدست قواى تزارى و اعدام برق آساى ثقه الاسلام و برخى از محترمین و رجال شریف تبریز، آقاى عصّار با همان لباس روحانیّت عازم فرانسه شد و به تکمیل زبان فرانسه و علوم ریاضى و طبیعى پرداخت و گویا تصمیم داشت که تحصیل خود را در رشته طب دنبال کند ولى از وضع سالن تشریح ناراحت گردیده و از تحصیل در فرانسه منصرف، و براى نیل بدرجات عالیه فقه و اصول فقه عازم نجف اشرف گردید.
به نقل مرحوم سید جلال الدین آشتیانی : یک کلمه از او بزبان فرانسه تراوش نمی کرد. آقاى ناصر عصّار نقاش ماهر عصر ما، فرزند ایشان که سالیان متمادى است در فرانسه زندگى می کند نقل کرد پدرم در فرانسه بسترى بود، از من هنگام عیادت دکتر و مکالمه با پرستار بعنوان مترجم استفاده می کرد. روزى براى انجام کار شخصى از بیمارستان خارج شدم، طبیب براى عیادت نزد پدرم رفته بود، ناچار شده بود خود با طبیب به فرانسه صحبت کند، وقتى طبیب را ملاقات کردم گفت پدرت از تو بهتر فرانسه می داند.
مرحوم عصّار مدت 6 سال بدرس مرحوم شیخ الشریعة اصفهانى حاضر گردید و در جامعیّت آن مرد عظیم در علوم و فنون اسلامى و احاطه او بفقه عامّه و خاصّه، داستان ها نقل می فرمود. در این خلال بدرس اصول مرحوم آقا ضیاء الدین عراقى نیز حاضر می شد و بعد از رحلت آقاى شریعت رضوان اللّه علیه، بدرس فقه مرحوم آقا ضیاء نیز حاضر و تمام درس هاى آقاى شریعت و آقا ضیاء را نوشته اند و در اثناء تقریر دروس اساتید، خود نیز اظهار نظر کرده اند و پیرامون افکار اساتید خود شروح و تعلیقات نوشته اند و حدود 13 سال در نجف اقامت داشتند.
آقاى عصّار در بین معاصران خود، از نبوغ خاصى بهره مند بود، هر سؤالى که در عرفان و فلسفه از ایشان می شد، جواب کافى و شافى می داد و در ضمن تقریر مباحث عویصه معلوم می شد که خود داراى قوه و قدرت تصرّف در مباحث است.
آقاى عصار مطلقا پول بعنوان سهم امام از کسى قبول نمی نمود و در نجف هم از کسى شهریه نمی گرفت و در مدرسه علوى زبان فرانسه و ریاضیات تدریس می نمود و با همان وجه ناقابل معلمى به قناعت زندگى می کرد از مریدى و مرادى پرهیز می کرد، وقتى حسّ می کرد کسى بعنوان ارادت و مریدى خدمت ایشان می رسد مانند ملامتیان او را از خود می راند. در محیط خانه خود احساس غربت می کرد.
مرحوم عصّار در عرفانیات راسخ بود و نسبت بمرحوم عارف و فقیه یگانه، آقا سید احمد طهرانى واحد العین معروف به کربلایى عشق می ورزید و مدتى به درس و مجلس ذکر او حاضر شده بود، روزى فرمودند در بین اعاظمى که محضرشان را درک کردهام، تنها شخصى که از پرده هاى ضخیم طبیعت و حجب ظلمانى عبور کرده بود او بود. احدى را نظیر او ندیدم. می فرمود مرحوم آقا سید احمد در فقه جزء اکابر زمان بود، احاطه حیرت آور در فقه داشت و در علم اخلاق و سلوک طریق باطن به سبک ائمه اطهار و طریقه آخوند ملا حسینقلى و آخوند ملا فتحعلى عراقى سلطان آبادى، فرید عصر خود بود و از او چند کرامت، حیرت آور و عبرت آمیز نقل می کرد و خود از او تعلیم ذکر داشت و دائما در حال ذکر بود. بیشتر اوقات شب را به اذکار و اوراد و تهجّد بسر می برد. بهمان مختصر حقوقى که از فرهنگ می گرفت زندگى می کرد «عاش غریبا و مات غریبا و طوبى للغرباء» براى ایشان همه قسم وسائل شهرت فراهم بود ولى او توجه باین امور نداشت.
منابع :
- آشتیانی – سید جلال الدین، شرح مقدمه قیصری بر فصوص الحکم
- آشتیانی – سید جلال الدین، شرح فصوص الحکم (القیصری)
- امینی نژاد – علی، آشنائی با مجموعه عرفان اسلامی، صص 176 تا 228
- یزدان پناه – سید یدالله، مبانی و اصول عرفان نظری، صص 34 تا 60
- امینی نژاد – علی، حکمت عرفانی، صص 44 تا 51