آقا شیخ محمدحسین تونی، معروف به "فاضل تونی" ادیب، حکیم و مدرس حکمت و عرفان و از علمای معاصر (قرن 15 هـ ق). در 25 محرم 1298 هجری قمری در «تون» از توابع شهر فردوس در استان خراسان متولد شد.
پدرش، ملاعبدالعظیم، واعظ آن شهر و حوالی آن بود و خانواده اش از اهل فضل و تقوی بودند. شیخ محمد حسین، در همان کودکی توسط پدرش به مکتب خانه رفت و در مدتی کوتاه خواندن و نوشتن را یاد گرفت و بلافاصله به تحصیل مقدمات ادبیات عرب پرداخت.
تمامی قرآن را خیلی زود از حفظ کرد، در همین اوان که کمی از تحصیل او می گذشت، پدر را از دست داد، ولی فقدان پدر و نداشتن مال و ممری ثابت برای معیشت، مانع از تحصیل او نشد، به جهت هوش زیاد و قدرت حفظ و ذهن، در اندک مدتی، سیوطی و مغنی و مطول را خواند و در همان شهر (تون) سرآمد همه شد.
افراد برجسته و متمکن شهر، فرزندانشان را برای تحصیل یا مباحثه، نزد او می فرستادند. هفده ساله بود که به خاطر محدودیت علمی آن شهر، ناچارا به مشهد مقدس رفت و ادامه درس مطول را در محضر ادیب نیشابوری داد. این بزرگوار لقب "فاضل" را به "محمدحسین تونی" داد.
در مشهد، دروس ریاضی، هیئت و نجوم و تحریر اقلیدس، خلاصه الحساب شیخ بهائی، فقه و اصول و معالم را مدت 6 سال تعلیم گرفت و بعد همراه "شیخ محمد حکیم" به اصفهان که آن زمان مهد علم و دانش بود و قریب 2500 نفر طلبه داشت، رفت تا به تحصیل فلسفه و حکمت و تکمیل فقه و اصول بپردازد.
از همان ورود به اصفهان در محضر درس "جهانگیرخان قشقایی" حاضر شد و در مدت 6 سال که وی دوره منظومه حکیم سبزواری و در ضمن آن، قسمت اعظظم مطالب شفا و اشارات و حکمة الاشراق و اسفار را بیان می کرد، فاضل تونی به جز مدتی که به مرض حصبه مبتلا شد، حتی یک روز هم از درس آن بزرگ (جهانگیر قشقایی) غفلت نکرد. علاوه بر تحصیل منظومه، همزمان از عالمان برجسته اصفهان چون آقا سید محمدصادق خاتون آبادی، آخوند فشارکی، آقا سید علی نجف آبادی، کسب فیض کرد.
در همین ایام از محضر شیخ عبدالله گلپایگانی از علمای بزرگ نجف که برای تغییر آب و هوا به اصفهان آمده بود، استفاده کرد و از درس اصول وی، بهره مند شد. مجالس درس او (گلپایگانی) کم نظیر، ساده و با بیان دقیق و رسا بود. علامه تونی، 11 سال اقامت خود در اصفهان را بهترین ایام عمر خود می دانست که فقط تحصیل علم و تدریس و عبادت و ریاضت و تهذیب نفس داشت.
بعد از اقامت 11 ساله در اصفهان، مدت کوتاهی (چند ماه) مجددا به خراسان رفت و در برگشت به اصفهان، از جلسات درس "میرزا هاشم اشکوری" استاد نامور فلسفه، در تهران مطلع و لذا در درس «شرح مفتاح الغیب» او در مدرسه سپهسالار تهران حاضر شد و بعدا دروس فصوص الحکم و مجددا دوره اسفار و تمهید القواعد را با مرحوم اشکوری در مواقع خاص و بطور خصوصی، فرا گرفت. احاطه علمی و صفای استادش (اشکوری) آنقدر فاضل تونی را مجذوب ساخت که در تهران ماندگار شد.
شور و اشتیاق کامل او به علم و معرفت، هوش و حافظه عجیب و خستگی ناپذیری او، موجب شد تا وی، استادی کامل و عالمی کارآمد و با نفوذ شود و بعد از فوت مرحوم اشکوری به مدرسه دارالشفا در تهران رفت و حوزه درس آنجا را اداره و تدریس را شروع کرد.
در سال 1333 هجری قمری (سن 35 سالگی) تدریس عربی را در مدرسه علوم سیاسی دارالفنون تهران شروع و مدتی هم وعظ و خطابه داشت. دروس عربی و فقه و منطق و.... می آموخت.
از سال 1313 شمسی، در «دارالمعلمین عالی» که تازه تأسیس شده بود، تدریس عربی و بعدا منطق و فلسفه را شروع کرد. با تأسیس دانشکده معقول و منقول و دانشکده ادبیات دانشگاه تهران، دروس فلسفه، زبان، ادبیات عرب را تدریس می کرد و در سالهای آخر، منحصرا در دانشکده معقول و منقول بود و سال 1333 شمسی بازنشسته شد.
درس او به آیات و احادیث و اشعار مولوی و حافظ و شیخ محمود شبستری و جامی و.... آمیخته و بیانش بسیار شیوا و گاهی با طنز و ساده و روشن بود. مراجع بزرگ تقلید به ایشان اجازه اجتهاد داده بودند. از جمله مرحوم حضرت آیه الله بروجردی در نامه ای که چند سال قبل از فوتش به ایشان مرقوم داشته بودند، ایشان را بعنوان «عماد العلماء المتالهین» مخاطب قرار داده بودند.
آیت الله حسن زاده آملی در مورد سجایای اخلاقی مرحوم فاضل تونی می نویسند: من در همه مدتی که با آن سالار و سرور و پدر روحانیم محشور بودم و از محضرش استفاده می کردم، یک کلمه حرف تند و درشت و یک بار اخم و ترش رویی از او ندیده ام، فقط یک روز که می بایستی اول طلوع آفتاب سر درس حاضر باشیم، چند دقیقه دیر شده است؛ فرمود: چرا دیر آمدید؟ عرض کردیم اختلاف افق از مدرسه مروی تا اینجا موجب این تفاوت شده است، تبسمّ فرمود و شروع به درس نمود.
آن بزرگوار (روحی فداه) خیلی خوش محضر بود. اصرار داشت که درس ما در اول طلوع آفتاب باشد، و به مطایبه می فرمود: در این وقت هم استاد می فهمد که چه می گوید، و هم شاگرد می فهمد که چه می شنود؛ و چون آفتاب بالا آمده است استاد می فهمد که چه می گوید اما شاگرد نمی فهمد که چه می شنود؛ و در بعداز ظهر نه آن می فهمد که چه می گوید و نه این می فهمد که چه می شنود.
حضرت استاد علامه فاضل تونی جامع معقول و منقول بود، و به حق از ذخائر عصر ما و از نوادر روزگار ما بود و حافظه ای بسیار سرشار و قوی داشت. و در ادبیات تازی و پارسی ادیبی بارع و متضلّع بود. و از فقهای بزرگی مدارک اجتهاد داشت. دروس نهایی فقه را در اصفهان در حوزه های درسی چون آقا سید محمد صادق خاتون آبادی، و آخوند فشارکی، و آقا سید علی نجف آبادی، و حاج شیخ عبدالله گلپایگانی (ره) که از فقهای بنام بودند به کمال رسانده است.
وی بعلت حافظه حیرت انگیزش، احتیاج به یادداشت کردن نداشت و بسیار کم دست به قلم می برد، از این رو آثار مکتوب او محدود است و بیشتر یادداشت های دانشجویان او، به صورت کتاب در آمده و حواشی مختصری بر آثار عرفانی و فلسفی از جمله «اسفار و منطق» نوشته است.
مهمترین آثار او عبارتند از: جزوه صرف (این کتاب نسبتا مبسوط و مشتمل بر تجزیه و ترکیب بعضی از آیات قرآن است که به مناسبت هر آیه، نکاتی دقیق از تفسیر و معانی و بیان و کلام و حکمت و عرفان آورده است)، تعلیقه بر شرح فصوص الحکم (شامل نکات و دقایق عرفانی و به منزله رساله دکترای اوست)، کتاب های صرف و نحو و قرائت ( کتاب های درسی سال اول و دوم و سوم دبیرستان)، ترجمه متون سماع طبیعی، منتخب قرآن و نهج البلاغه و منتخب کلیله و دمنه عربی و وفیات الاعیان (شرح و ایضاح لغات سخت)، جزوه منطق (تقریرات او در رشته فلسفه دانشگاه ادبیات تهران)، حکمت قدیم (در طبیعیات)، الهیات( شامل مهمترین مسائل حکمت الهی که بسیار پرمحتوا و گرانقدر و آخرین اثر علامه تونی است).
آیت الله حسن زاده آملی می نویسد: «این فقیر الی الله که می خواستم شرح قیصری بر فصوص الحکم را شروع کنم، از استاد علامه شعرانی رضوان الله علیه راهنمایی خواستم. آن جناب فرمود: اگر آقای فاضل تونی قبول کند، خیلی خوب است. بعد از آن، استاد شعرانی فرمود: من وقتی به سن شما بودم و در تهران درس می خواندم، آقای فاضل تونی یکی از اساتید حوزه علمی اصفهان بود و آوازه ای بسزا و شهرت علمی تمام داشت. پس از شرح فصوص یاد شده، خواستم «شفا» را دو درسه بخوانم، چه این که یک درس از کتاب نفس آن را در محضر استاد شعرانی مشغول بودم. باز از آن جناب راهنمایی خواستم که: اجازه می فرمایید شفا را از اول طبیعیات نزد فلانی (یکی از روحانیون نامدار آن روز تهران) بخوانم؟ در جوابم فرمود: «این آقا از خارج، حرف و مطلب خیلی می داند ولی ملای کتابی نیست؛ طلبه باید پیش ملای کتابی درس بخواند. اگر آقای فاضل تونی درس شفا را برای شما قبول کند، خیلی خوب است».
اساتید وی عبارتند از : ملا محمدباقر تونی(استاد او در سیوطی)، آقامیرزا حسین (استاد او در مغنی و مقداری از مطول)، ادیب نیشابوری( مطول)، آقا میرزا عبدالرحمن شیرازی (خلاصة الحساب، هیئت و نجوم و تحریر اقلیدس (در مشهد)، حجه الاسلام بجنوردی (فقه و اصول)، شیخ اسماعیل قائنی( معالم)، جهانگیر خان قشقایی( منظومه حکیم سبزواری در اصفهان) و علمای دیگری که نام آنان گفته شد.
علامه فاضل تونی، در نیمه شعبان سال 1380 هجری قمری در سن 82 سالگی مصادف با 12 بهمن 1339 شمسی در تهران در گذشت. مدفن او در قبرستان شیخان در شهر قم می باشد.