عرفان شیعی

عرفان اسلامی در بستر تشیع

عرفان شیعی

عرفان اسلامی در بستر تشیع

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مکتب قم» ثبت شده است

ایشان در بیوگرافی خودنوشتشان می فرمایند: در سال 1312 هجری شمسی در شهر آمل در خانواده ای روحانی پا به عرصه وجود نهادم. مرحوم پدرم که از علمای آمل بود و عمری را به ارشاد و هدایت مردم گذرانده بود در دوره فشارهای رضاخانی و عسرت روحانیان، رسالت خود را در تشویق بنده و امثال من به تحصیل علوم دینی دنبال کرد.

پس از طی تحصیلاتی ابتدایی در 1325 و پایان دوران تلخ رضاخانی و بازگشایی حوزه های علمیه، وارد حوزه علمیه آمل شدم. پدرم همچون سایر علمای اسلام معتقد بود که تعلیم بدون تزکیه، ابتر و نافرجام است و چون زاهدترین و معروف ترین روحانی آن زمان، به جز مرحوم آیت الله غروی، مرحوم آیة الله فرسیو (رضوان الله تعالی علیهما) بود پدرم مرا نزد وی برد تا اولین درس را تیمناً و تبرکاً در محضر او بیاموزم. آن بزرگوار با تلقین «بسم الله الرحمن الرحیم » و درس اول جامع المقدمات بنده را به شاگردی پذیرفت و همراه حدیث «اول العلم معرفة الجبار و آخر العلم تفویض الامر الیه » تزکیه را نیز به سراسر وجودم اشراب کرد، یادش گرامی و نامش جاوید باد آن مرد الهی که لذت نوشیدن معارف الهی را از کوثر صادقین با ما چشاند و در ابتدای فراگیری علم، معرفت پروردگاری را به ما آموخت که جبر هر شکسته ای و جبران هر نقیصه ای در دست آن کامل محض است.

علوم مقدماتی شامل نحو و صرف و معانی و بیان و اصول در حد معالم را هم از محضر مرحوم پدرم و هم از محضر حجج اسلام مرحوم اشراقی، اعتمادی و رجایی (رضوان الله علیهم) استفاده کردم، شرح لمعه را در خدمت مرحوم حجة الاسلام میرزا رضا روحی و حجة الاسلام مرحوم طبرسی (رحمهما الله) و دیگر اساتید آن روز آموختم.

بخش مهمی از قوانین الاصول را از محضر مرحوم آیة الله محمد غروی که فقیهی نامور و استادی ماهر بود فیض بردم و بخشی دیگر را از مرحوم حجة الاسلام حاج ضیاء الدین آملی فرا گرفتم و با راهنمایی وی که فرزند بزرگوار مرحوم حاج شیخ محمد تقی آملی بود مدتی در مدرسه مسجد امام حسن عسکری (علیه السلام) سکنی گزیدم. گرچه همه مدرسه ها با برکت بود ولی برکاتی که طی آن یکسال در این مدرسه نصیبم شد در دیگر مدارس به یاد ندارم. نوع طلبه های ساکن در آن مدرسه موفق به شب زنده داری بودند.

امالی مرحوم صدوق را در روزهای تعطیلی در محضر حجة الاسلام آملی می آموختم. همزمان مشغول حفظ سوره هود و آموختن تفسیر آن شدم. آن بزرگوار در ترویج کتاب و سنت، سعی بلیغی داشت و می کوشید تا طلبه ها ضمن آموختن علوم ادبی، منطق، کلام، فقه و اصول با کتاب و سنت نیز آشنا شوند و مستقیماً در خدمت کتاب و سنت باشند.

پس از اتمام قوانین و شرح لمعه عزم هجرت به حوزه مشهد مقدس رضوی را داشتم که توفیق این شرفیابی حاصل نشد و حدود سال 1330 بود که از آمل به تهران مهاجرت کردم. شعله اشتیاق به فراگیری تفسیر و حدیث در عمق وجودم بر افروخته شده بود، در تهران در معیت مرحوم والد به محضر آیة الله حاج شیخ محمد تقی آملی رسیدیم تا با هدایت و راهنمایی ایشان مدرسه و استاد انتخاب کنیم، آن عالم ربانی ما را به مدرسه مروی هدایت کرد و آن مدرسه را مدرسه ای شایسته دانست. آن روز بهترین مدرسه مدرسه مروی بود که در آنجا هم دروس سطوح عالیه تدریس می شد و هم دروس خارج، هم معقول و هم منقول، هم کلام و هم اصول. مرحوم آملی به ما آموخت که یک درس فقه بخوانید; یک اصول و یک معقول. من نیز پس از امتحان ورودی سنگینی که انجام شد در درس مکاسب، رسائل و شرح تجرید شرکت جستم.

در تهران، محضر اساتید بزرگی را درک کردم; سطوح عالیه را خدمت مرحوم فشارکی و مرحوم جاپلقی آموختم، فلسفه و شرح منظومه و طبیعیات اشارات و مقداری از علوم عامه اسفار، شرح چغمینی و مقداری از مقدمه بهادری را خدمت علامه ذی فنون، مرحوم شعرانی (رضوان الله علیه) که محققی کم نظیر و عالمی کم بدیل و جامع معقول و منقول بود، فرا گرفتم. بخش دیگری از منظومه و الهیات و بخش عرفان شرح اشارات را از محضر الهی قشمه ای که عارفی کم نظیر و صاحبدلی کم بدیل بود استفاده کردم. شرح قیصری بر فصوص محی الدین را از مرحوم فاضل تونی که هم در حکمت مشاء قوی بود و هم با فنون عرفانی آشنایی داشت فرا گرفتم. مسائل عقلی را هم به طور امالی - نه درس رسمی - در محضر حاج شیخ محمد تقی آملی بودم که در قسمت اخلاق و فلسفه بسیار سود بخش بود. ایشان هم به مبانی فلسفه آگاهی کامل داشت و هم در فقه و اصول متبحر بود.

در سال 1335 با کسب اجازه از محضر آن بزرگوار، عازم قم شدم. در جوار فاطمه معصومه (سلام الله علیها) و دیگر علمای ربانی به حوزه فقه مرحوم آیة الله بروجردی و محقق داماد و حوزه تدریس فلسفه، تفسیر و حدیث حضرت استاد علامه طباطبایی (قدس الله اسرارهم) راه یافتم، اصول و مقدمه ای از فقه را نزد امام خمینی (قدس سره) آموختم. در قسمتهای فقه ارتباطم با مرحوم محقق داماد بیش از سایرین بود و طی سیزده سال، تقریباً تا اواخر عمر پربرکت ایشان، در محضرشان بودم. حدود پنج سال معاملات را در خدمت مرحوم آیة الله حاج میزرا هاشم آملی آموختم که ایشان نیز در فن شریف فقه خصوصاً بحث های معاملات، فقیه ماهری بود.

در بین همه اساتید، انس علمی من به مرحوم علامه طباطبایی بیش از سایرین بود. مرحوم علامه، نظیر صدر المتالهین می کوشید تا منطق را کاملاً تعلیم کرده در خدمت فلسفه مورد بهره برداری قرار دهد، فلسفه را تکمیل کرده و به عرفان نزدیک کند. آنگاه برهان و عرفان را به خدمت قرآن ببرد تا انسان با داشتن زمینه های لازم بتواند از این دریای بی کران استفاده کند.

اما آنچه را که باید جدای از مطالب دیگر مطرح کرد انس و آشنایی با رهبر کبیر انقلاب مرحوم امام خمینی (قدس سره) است; وقتی از تهران به قم مشرف شدم حوزه بحث اصول ایشان مجمع فضلا بود و چون خود حکیمی قوی و عارفی نیرومند بود مسائل اصولی را که جزو علوم اعتباری است و با قواعد عقلا و امور عرفی آمیخته است آنچنان فولادین تحلیل می کرد که نمی گذاشت از حد جزمی که در محدوده علوم اعتباری مؤثر است پایین تر بیاید. اصول را چون معقول، محکم می گفت; سخن هر انسانی ترجمان عقل اوست، محکم گفتن نشانه حکمت گوینده است. سیره استاد، امام خمینی (قدس سره) این بود که شاگرد، آزاد بار آمده و مستقل باشد چرا که خود آزادمنش بود و مستقل. از اقبال و ادبار طلاب نه لذت می برد و نه رنج. طلابی که شیفته درک محضرشان بودند، گذشته از مقام علمی شیفته فولاد منشی و استقلال و آزادخواهی و روح بلند حکیمانه وی بودند. (نقل از اینجا)

آیت الله جوادی آملی تالیفات بسیار زیادی دارند که از جمله آنها می توان تفسیر تسنیم ، شرح مفصل بر اسفار با عنوان رحیق مختوم و تحریر تمهید القواعد با عنوان عین نضاخ نام برد.

منابع :

  • آشتیانی – سید جلال الدین، شرح مقدمه قیصری بر فصوص الحکم
  • آشتیانی – سید جلال الدین، شرح فصوص الحکم (القیصری)
  • امینی نژاد – علی، آشنائی با مجموعه عرفان اسلامی، صص 176 تا 228
  • یزدان پناه – سید یدالله، مبانی و اصول عرفان نظری، صص 34 تا 60
  • امینی نژاد – علی، حکمت عرفانی، صص 44 تا 51

علامه حسن زاده آملی زندگی نامه خودنوشت مفصلی دارند که ذیلا تلخیص یافته آن با قدری توضیح آمده است : در پایان سال ۱۳۰۷ هجری شمسی در خانه ایمان و تقوی از پدری الهی، بزرگوار و اهل یقین و مادری جدّاً با ایمان، پاک و راستگو متولّد شده ام. در حالی که شش ساله بودم به مکتب خانه خدمت یک معلّم روحانی شرفیاب شدم و پیش او خواندن و نوشتن یاد گرفتم و تعدادی از جزوات متداول در مکتبخانه های آن زمان را خواندم تا این که در خردسالی تمام قرآن را به خوبی فرا گرفتم.

پس از آن وارد دوره ابتدایی مدارس جدید شدم. بیش از دو سال از ورودم به مدرسه نگذشته بود که مادرم (علیها الرضوان) در سنّ جوانی وفات نمود. در سنّ چهارده سالگی به فضل پروردگارم بارقه مشرقیه الهیه و شهاب قبسی به من رسید که به اقتضای عین ثابته ام مطلوب من بود... پس، این بارقه همانند نوری در پیش رویم شتافته، مرا در کسب معارف الهی راهنمایی کرده و کرّهً بعد کرّهً به تخلّق به اخلاق ربوبی ترغیب و مرّهً بعد مرّهً به تأدّب به آداب انسانی تحریص می کرد و برهه بعد برهه مرا به فرار و انزجار از مردم آن زمان و آیین های تباه و پستشان تحریص می نمود.

پس، از پدرم رضوان الله تعالی علیه برای ورود به مدرسه دینیّه (حوزه علمیه) اجازه خواستم و او بی درنگ همراه با شعفی شدید و گریه ای بلند که از سر شوق و خوشحالی و سرور بود اجازه داد. شهرمان آمل در آن وقت حافل عده ای از علماء بود که نمونه های فضل و تقوی بودند. این حُججِ باهره جهت جلوگیری از اندراس اعلام هدایت در لُجَجِ غامره در تأدیب و تعلیم ما کوششی تامّ نمودند. شایسته است به ذکر نامهای نامی شان تبرّک بجویم؛ آیات و حجج: محمد غروی، عزیزالله طبرسی، ابوالقاسم رجایی، حاج شیخ احمد اعتمادی و عبدالله اشراقی رضی الله تعالی عنهم و رضوا عنّا. اوّلین کتاب هایی که به ما تعلیم دادند اینهایند: رساله منظومی در لغت به نام «نصاب الصبیان» تصنیف ابو نصر فراهی، رساله امثله از کتاب «جامع المقدمات» در طیّ چند هفته نصاب را یاد گرفتیم و کاملاً حفظ کردیم و درس جامع المقدمات هم به «عوامل ملا محسن» رسیدیم. در حالی تحصیلات کتب ابتدائیه را که در میان طلّاب علوم دینیّه معمول و متداول است از نصاب الصبیان و رساله عملیه فارسی آیه الله سید ابوالحسن اصفهانی (چون ایشان مرجع علی الاطلاق در آن زمان بودند) و کلیات سعدی، گلستان سعدی و جامع المقدمات و شرح الفیه سیوطی و حاشیه ملا عبدالله بر تهذیب منطق و شرح جامی بر کافیه نحو و شمسیه در منطق و شرح نظام در صرف، مطوّل در معانی و بیان و بدیع و معالم در اصول، تبصره در فقه و قوانین در اصول تا مبحث عام و خاص را در آمل که همواره از قدیم الدهر واجد رجال علم بوده، از محضر مبارک روحانیین آن شهر آیات عظام و حجج اسلام: محمد آقا غروی و آقا عزیزالله طبرسی و آقا شیخ احمد اعتمادی و آقا عبدالله اشراقی و آقا ابوالقاسم رجائی و غیرهم که همگی از این نشأه رخت بربسته اند، فرا گرفتند و نیز از حضرت آیه الله عزیزالله طبرسی تعلیم خط می گرفتند تا اینکه خود حضرتش در آمل چند کتاب مقدماتی را تدریس می کردند.

روزی مخبر مرگ به مدرسه آمد و خبر وفات پدرم آورد رحمه الله علیه، پس از آن خاله‌ام رحمه الله علیها سرپرستی مرا به عهده گرفت و نسبت به من از والدینم نیکوکارتر و مهربان تر بود.

پس از گذشت شش سال از اشتغالم به تحصیل در شهر آمل در روز نهم ذی القعده الحرام ۱۳۶۹ از هجرت نبوی(علی مهاجرها آلاف التحیه و الصلاه و السلام) به تهران مهاجرت کردم. پس از سختی های زیاد پروردگارم مرا در مدرسه حاج ابوالفتح (علیه الرحمه) واقع در آخر خیابان ریِ تهران مأوی داد. ایشان چند سالی در مدرسه مبارک حاج ابوالفتح (رحمه الله علیه) به سر بردند و باقی کتب شرح لمعه از عام و خاص قوانین تا آخر جلدین آنرا در محضر شریف مرحوم آیه الله آقا سید احمد لواسانی (رضوان الله تعالی علیه) درس خواندند. و بعد از آن چندین سال در مدرسه مبارک مروی به سر بردند.

بعد می فرمایند : آنگاه به دلم گذشت به کسی مراجعه کنم که به علماء بینا و داناست. به محضر آیت الله حاج شیخ محمد تقی آملی که از بزرگان علماء در تهران بود مشرّف شده، جریان شرکتم در بعضی از محافل درسی و ناخشنودیم را از درس های رایج معمولی برایش حکایت کردم، ایشان مرا به طور جدی به ادراک محضر علامه ذوفنون آیت الله حاج میرزا ابوالحسن شعرانی و حکیم میرزا مهدی الهی قمشه ای تشویق کرد.

به ارشاد جناب آیه الله حاج شیخ محمد تقی آملی (قدس سره) به محضر مبارک علامه حاج میرزا ابوالحسن شعرانی طهرانی (اعلی الله مقامه) رسیدند و آن بزرگوار چون پدری مهربان، سالیانی دراز در کنف عنایتش، همّ خویش را به تربیت و تعلیم ایشان مصروف داشت – به مدت 13 سال – و از فنونی چند دری بروی ایشان گشود. از

منقول تمام مکاسب و رسائل شیخ انصاری (قدس سره) و جلدین کفایه آخوند خراسانی (قدس سره) و پس از آن کتاب طهارت و کتاب‌های صلوه و خمس و زکات و حج و ارث جواهر را به صورت درس فقه خارج استدلالی محققانه، تا اینکه مطمئن شد و باور نمود که بر استنباط فروع از اصول تواناست. آنگاه ایشان را به تصدیق قوه استنباط و اجتهاد مشرف ساخت.

از معقول اکثر شرح خواجه طوسی (قدس سره) بر اشارات ابن سینا (قدس سره) و اکثر اسفار ملاصدرا (قدس سره) و کتاب نفس و حیوان و نبات و تشریح شفای شیخ الرئیس که از کتاب نفس تا آخر طبیعیات شفاء است.

از تفسیر تمام دوره تفسیر مجمع البیان طبرسی از بدو تا ختم آن. شرح شاطبیه به نام «شراج المبتدی و تذکار المقری المنتهی» که شرح علامه شیخ علی بن قاصح عذری بر قصیده لامیه منظومه علامه شیخ قاسم بن فیره رعینی شاطبی در علم قرائات است. می باشد. شرح شاطبیه (در علم قرائات و معرفت قاریان) از کتابهای درسی بود که در مراکز علمی خوانده می شد و استاد علامه شعرانی (قدس سره) آنرا پیش پدرش خوانده بود.

از کتب ریاضی و نجوم به : رساله فارسی ملاعلی قوشچی در علم هیئت، شرح قاضی زاده رومی بر «الملخّص الهیه» از مؤلفات محمّد بن محمود خوارزمی چغمینی معروف به شرح چغمینی، استدراک بر تشریح الافلاک شیخ بهایی تألیف علامه شعرانی، کتاب «الاصول» مشهور به اصول اقلیدس صوری به تحریر خواجه طوسی که حاوی پانزده مقاله در حساب و هندسه است که همه مسائلش به براهین ریاضی مبرهن است ، اُکَرمالاناوس به تحریر خواجه طوسی، اُکَر ثاوذوسیوس در مثلثات و اشکال کروی به تحریرخواجه طوسی، شرح علامه خفری بر «تذکره فی الهیه» محقق طوسی در علم هیئت که شرحی استدلالی است بر مسائل هیئت. بعد از تعلّم شرح خفری بر تذکره به زیج بهادری که اتمّ و ادقّ و اجدّ زیجات است، و تعلیم کتاب کبیرمجسطی تألیف بطلیموس قلوذی به تحریر طوسی در علم هیئت است و شریف ترین مصنف در این علم است . در عمل به آلات رصدی، اسطرلاب و ربع مجیّب به نحو کمال و معرفت آلاتی که در کتابهای یاد شده مذکور است.

از کتب طبّ، قانونچه محمد بن محمود چغمینی، شرح الاسباب نفیس بن عوض بن حکیم طبیب، تشریح کلیات قانون شیخ الرئیس.

در علم درایه و رجال: دوره کامل رساله استاد علامه شعرانی که تاکنون چاپ نگشته است و دوره کامل «جامع الرواه اردبیلی» علیه الرحمه.

در حدیث و روایت: جامع وافی فیض کاشانی (رضوان الله تعالی علیه) پس از خواندن جامع وافی به انخراط در سلک روات دین و انسلاک درسلسله حمله احادیث صادره از اهل بیت عصمت و وحی مشرف گشته است.

خداوند سبحانه ما را به اخذ و تعلّم کتاب «زیج بهادری» از محضر استاد شعرانی در طیّ چهار سال موفق نمود در حالی که بر همه مسایل آن از بدو تا ختم برهان اقامه می کردیم. من به غوص در مسایل آن تا آنجا متبحّر شدم که بر استخراج آن متمهّر گشتم و آن را به طور کامل شرح کردم که هنوز چاپ نشده است. از این زیج نُه سال استخراج تقویم کردم که چاپ و منتشر شد.

بعد از تسلّط بر زیج بهادری دستور دادند به تعلّم کتاب کبیر مجسطی بطلیموس قلوذی به تحریر خواجه طوسی. این مجسطی دستوری بزرگ در علم هیئت و شریف ترین مصنّف در این علم است و نیز مقصد اسنی و مطالب اعلی و نهایه النهایات در درس هیئت استدلالی می باشد.

در آن سنوات استاد آیه الله حاج میرزا ابوالحسن رفیعی قزوینی (قدس سره) از قزوین به تهران تشریف فرما شدند و اقامت فرمودند که به هدایت جناب استاد شعرانی به حضور شریفش تشرّف یافتند و چند سالی (5 سال) در محضر مبارکش نیز به تحصیل علوم عقلی و نقلی و عرفانی از اسفار صدر اعظم فلاسفه و شرح علامه محمد بن حمزه مشهور به ابن فناری بر مصباح الانس صدر الدین قونوی و خارج فقه (طهارت و صلوه و اجاره از روی متن عروه الوثقی فقیه آقا سید محمد کاظم یزدی) و خارج اصول (از متن کفایه الاصول آخوند خراسانی) مشتغل بودند و به «فاضل آملی» از زبان مبارک ایشان وصف می شدند.

تمام حکمت منظومه متأله سبزواری و مبحث نفس اسفار و حدود نصف شرح خواجه بر اشارات شیخ رئیس را تلمذ نمودند. و نیز در مجلس تفسیر قرآن آن جناب خوشه چین بودند که همه درسها بیش از ده سال در بیت شریف حکیم متأله الهی قمشه ای (رضوان الله تعالی علیه) بعد از نماز مغرب و عشاء برگزار می شد. و نیز مدتی مدید در تهران در درس خارج فروع فقهیه و اصول علامه جناب آیه الله آشیخ محمد تقی آملی شرکت فرمودند. و همچنین از اعاظمی که در تهران به ادراک محضرشان بهره مند بودند، جناب حکیم الهی و عارف صمدانی استاد محمد حسین فاضل تونی (رحمه الله تعالی علیه) است که قسمتی از طبیعیات شفا و شرح علامه قیصری بر فصوص شیخ اکبر محی الدین عربی را نزد ایشان تلمذ نمودند. و قسمتی از طبیعیات شفا را در محضر مبارک جناب آیه الله حاج میرزا احمد آشتیانی (قدس سره) خوانده اند. و یکی از آن بزرگواران شیخ جلیل مفضال و خدوم علم و کمال و بارع در علوم عقلیه و نقلیه حاج شیخ علی محمد جولستانی (رحمه الله تعالی علیه) بود که در فراگیری لئالی منتظمه در منطق تصنیف متأله سبزواری پیش ایشان شاگردی نمودند.

در مدت اقامت حضرتش در تهران در طی سیزده سال یا بیشتر همراه با اشتغال به تحصیل علوم از آن محاضر عالیه طبق روش معهود و سیره جاریه بین علمای روحانی به تعلیم و تدریس در مدارس (حوزه علمیه) روحانی نیز اشتغال داشتند و کتابهای ذیل را تدریس فرمودند: معالم الاصول، مطوّل تفتازانی ایشان شش دوره به تدریس مطوّل توفیق داشت، و معانی مطوّل از اول تا آخر و قسمت زیادی از بیان بدیع آنرا تحشیه فرمودند که بسیار گرانقدر و شریف است، کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد در علم کلام که اینک با تصحیح و تعلیقات حضرتش به طبع رسید، قوانین در اصول، شرح محقق طوسی بر اشارات شیخ رئیس در حکمت مشائیّه، شرح لمعه در فقه، ارث جواهر در فقه، لئالی منتظمه، جوهر نضید، حاشیه ملاعبدالله، شرح شمسیه، هیئت فارسی در قوشچی، شرح چغمینی، تشریح الافلاک شیخ بهایی، اصول اقلیدس، زیج بهادری، (این پنج کتاب در ریاضیات: هیئت و حساب و هندسه است) و همچنین موفق به یادگیری زبان فرانسه گردیدند.

از جمله کسانی که خداوند سبحان در تهران... از سفره های علمی آنها روزی ام داد، عارف بالله و حکیم متأله جامع و ادیب متضلّع بارع مولایم علامه شیخ محمد حسین فاضل تونی، شیخ جلیل مفضال و خدوم علم و کمال و بارع در علوم عقلیه و نقلیّه حاج شیخ علی محمد جولستانی، حاج میرزا ابوالحسن رفیعی قزوینی، حاج میرزا احمد آشتیانی و حاج شیخ محمد تقی آملی (رفع الله درجاتهم) بودند.

خدای دانا را گواه می گیرم بر این که این بزرگان برای خدا علم آموختند و برای خدا عمل کردند و برای خدا تعلیم دادند علیهم صلوات الله و سلامه. سپس خداوند سبحان به قضاء محتوم و قدر مبرمش مهاجرت از دارالعلم تهران را به شهر مقدس قم در روز دوشنبه ۲۲ مهر ماه سال ۱۳۴۲ هجری شمسی مطابق با ۲۵ جمادی الاولی سال۱۳۸۳هجری قمری برای ما مقدر فرمود .

بعد از ورود به قم، تدریس معارف حقّه الهی و تعلیم فنون ریاضی را شروع کردند. برخی از دروسی که حضرت استاد (حفظه الله تعالی) تدریس فرمودند، از شرح دفتر دل باب یازدهم جلد 2 شارح استاد صمدی آملی (حفظه الله تعالی) به شرح ذیل می باشد: تدریس چهار دوره اشارات با شرح خواجه که در هر دوره ای با تصحیح دقیق و تعلیقات وشرحی محققانه همراه بوده است،

تدریس مصباح الانس به مدت هشت سال در حوزه علمیه قم برای چندین نفر از عزیزان به خصوص جناب عارف واصل حضرت حجه الاسلام سمندری نجف آبادی و جناب عارف واصل حضرت آقای دکتر امامی نجف آبادی و دوره دوم تدریس آن نیز در تاریخ 24/7/1370 که تا صفحه 49 این کتاب به طبع انتشارات فجر در طی 184 جلسه ادامه یافت و در تاریخ 26/11/71 با کسالت ایشان تعطیل شد، تدریس شرح فصوص الحکم قیصری چهار دوره که برای شاگردان املاء می فرمود و آنان می نوشتند، تدریس یک دوره کامل شفا شیخ رئیس که در ضمن تدریس از روی چندین نسخه تصحیح شده و تعلیقات و حواشی نمودند، تدریس چهار دوره تمهید القواعد در حوزه علمیه قم که هر دوره‌اش حدود چهار سال به طول انجامید، تدریس « اُکَر مانالاؤس » که مدت سه سال در حوزه علمیه قم بطول انجامید، تدریس دو کتاب « اُکَر ثاوذوسیوس و مساکن » به تحریر خوجه طوسی، تدریس اصول اقلیدس، تدریس دروس هیئت و دیگر رشته های ریاضی، خود می فرمایند: بعد از ورود به قم تدریس معارف حقه الهی و تعلیم فنون شریف ریاضی را شروع کردم و تاکنون ۲۴ سال است که بر این وتیره مُثلی سیر می نمایم «ذلک فضل الله یوتیه من یشاء» و همچنین چند سالی به علت حرص به علم جویی در تعدادی از دروس فقهی در محضر مشایخ آن شرکت جستم.

همچنین به محض ورود به قم محضر مبارک راقی به قله های معارف قرآنی و سامی به اسنمه سرشت های انسانی و نائل به ذروه علیای اجتهاد در علوم عقلی و نقلی، عَلَمِ علم و عمل، طود تحقیق و تفکیر، فخر اسلام، صاحب تفسیر قویم عظیم المیزان، عارف مکاشف ربانی، فقیه صمدانی، عالم به ریاضیات عالی «حساب و هندسه»، استاد اکبر، معلم اخلاق، مکمّل نفوس شیقه به کمال، آیت الله العظمی سیّد محمّد حسین طباطبایی (قدس الله نفسه القدسیه) را ادراک نمودم. حضرت استاد علامه، یگانه عصر به مدت 17 سال از محضر قدسی علامه طباطبائی (ره) بهره بردند. در خدمت ایشان کتابهای زیر را خواندند: کتاب «تمهید القواعد» صائن الدین علی بن ترکه که تدرّس آن شب جمعه 12 شعبان المعظم سنه 1383 هجری قمری به اتمام رسید، کتاب برهان منطق شفاء شیخ رئیس. تاریخ شروع آن شعبان المعظم 1386 هجری قمری مطابق با آذر ماه 1347 هجری شمسی بوده است، جلد نهم اسفار صدرالمتألهین به چاپ جدید که از اول باب هشتم کتاب نفس تا آخر آن می باشد و درس آن در روز یکشنبه 23 شعبان المعظم مطابق با پنجم آذر ماه 1346 هجری شمسی بطور کامل پایان پذیرفت، کتاب توحید بحار مجلسی. تاریخ شروع آن: شب پنجشنبه 14 شوال المکرم 1394 هجری قمری بوده است، جلد سوم بحار که در مورد معاد و مطالب دیگر آن است و آنرا به تمامی خواندند. از جمله چیزهایی که از محضر قدسی او استفاده کردند، تحقیق در مورد شعب علم، بحث از واجب تعالی و صفات او، تفسیر آیات قرآنی و تنقیب در عقاید حقّه جعفری بوده است.

علامه حسن زاده سوگند یاد کرده و می فرمایند: به جانم سوگند مهمترین چیزی که در محضر شریف او جوهر عاقل را مبتهج می کرد، اصول علمیّه و امهّات عقلیه ای بود که القاء می فرمود و هر یک از آنها دری بود که درهای دیگری از آن گشوده می شد. به خداوند سوگند از محضر روحانی او علم و عمل فیضان می کرد؛ حتی سکوتش نطقی بود که هیمانی ملکوتی را حکایت می کرد. از جمله کسانی که در عتبه علیای او اعتکاف داشتم- عتبه ای که در آن، جان من از نسیم روح زندگی برخوردار بود و نفسی را که در زمره اموات شمرده می شد احیاء کرد و او را از ظلمات به نور درآورد- زبده علمای عامل و عمده عرفای شامخ، عروج کرده به مطالع یقین، حکیم متفقه، فقیه متأله، استاد علامه مکاشف و بحر معارف، مولایم حاج سیّد محمد حسن الهی طباطبایی تبریزی – برادر علامه استاد حاج سید محمد حسین طباطبایی تبریزی- بود. این دو برادر (رضوان الله تعالی علیهما) در اکتساب جمیع فنون علمی و آداب سلوک عرفانی قرآنی یار و همسفر یکدیگر بودند و حقّ این دو بزرگ بر من عظیم است. (جزاهم الله خیر جزاء المحسنین) آیت الله حسن زاده به مدت چهار سال یا بیشتر جهت تعلم علوم ارثماطیقی در محضر گرانقدر عالم وفیّ زکیّ تقیّ، صاحب خط ممتاز، دوحه شجره قرآن و عرفان و برهان، فرزند صاحب کمالات و خوارق عادات، عالم کامل، مکمّل مکاشف، حضرت آیه الله العظمی حاج سید علی قاضی تبریزی مصداق « اَلوَلَدُ سِرُّ اَبیه» اعنی الحجه سید مهدی قاضی مشرف بوده اند.

به فرمایش خودشان: ایشان در تعلیم من بذل جهد فرمود و او را بر من حقی است عظیم. مجموعه آثار حضرت علامه ذوالفنون حسن زاده آملی بیش از یک صد و ده مجلد کتاب است که بیش از نیمی از آن به زیور طبع آراسته و در اختیار عموم قرار گرفته است.

فهرست آثار مکتوب علاّمه حسن زاده آملی حفظه الله: نامه ها بر نامه ها، ولایت تکوینی، وحدت از دیدگاه عارف و حکیم، مشکاة القدس علی مصباح الانس، الهی نامه، انسان در عرف عرفان، تصحیح و تعلیق تمهید القواعد، تصحیح و تعلیق رساله تحفة الملوک، تصحیح و تعلیق شرح فصوص خوارزمی، تصحیح و تعلیق شرح فصوص قیصری، تصحیح رساله مکاتبات، رساله نور علی نور در ذکر و ذاکر و مذکور، رساله لقاء الله، رساله مفاتیح المخازن، رساله انه الحق، رساله ای در سیر و سلوک، شرح طائفه ای از اشعار و غزلیات حافظ، شرح فصوص الحکم، کلمه علیا در توقیفیت اسماء، قرآن و عرفان و برهان از هم جدایی ندارند، عرفان و حکمت متعالیه، فص حکمة عصمتیه فی کلمة فاطمیه، نثرالداری علی نظم اللئالی، گنجینه گوهر روان، نصوص الحکم بر فصوص الحکم، معرفت نفس، مفاتیح الاسرار لسلاک الاسفار، النور المتجلی فی الظهور الظلی، النفس من کتاب الشفاء ابن سینا، الالهیات من کتاب الشفاء ابن سینا، الاصول الحکمیه، الحجج البالغه علی تجرد النفس الناطقه، ترجمه و تعلیق الجمع بین الرایین، ترجمه و شرح سه نمط آخر اشارات، تصحیح و تعلیق شرح اشارات، تصحیح و تعلیق شفا، تقدیم و تصحیح و تعلیق آغاز و انجام خواجه طوسی، تقدیم و تعلیق رساله اتحاد عاقل به معقول علامه رفیعی قزوینی، دروس اتحاد عاقل به معقول، دررالقلائد علی غررالفرائد ( تصحیح و تعلیق بر شرح منظومه )، جزوه من کیستم، مُثُل و مثال، توبه، تقدیم و تصحیح و تعلیق رساله قضا و قدر محمد دهدار، تقدیم و تصحیح و تعلیق کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، رساله امامت/رساله فی الامامة (در هشت رساله عربی )، رساله حول الرویه، رساله خیرالاثر در رد جبر و قدر، قرآن هرگز تحریف نشده/فصل الخطاب فی عدم تحریف کتاب رب الارباب، انسان و قرآن، تصحیح خلاصة المنهج ملافتح الله کاشانی، مصادر و ماخذ نهج البلاغه، انسان کامل از دیدگاه نهج البلاغه، تصحیح نهج البلاغه، تصحیح سه کتاب ابی الجعد،نثراللئالی،طب الائمه، ، تکملة منهاج البرائه از جلد 15 الی 19 در شرح نهج البلاغه، حکمت عملی یا اخلاق مرتضوی، رساله ای در اربعین، شرح چهل حدیث در معرفت نفس، اضبط المقال فی ضبط اسماء الرجال، وجیزه ای در ترجمه و شرح زندگانی علامه طباطبائی، وجیزه ای در مناسک حج ( در ده رساله فارسی )، تعلیقات علی العروة الوثقی، القطب و المنطقه، استخراج جداول تقویم، استیعاب الوجوه الممکنه فی صنعة الاصطرلاب، تصحیح و تعلیق الدر المکنون و الجوهر المصون، تصحیح و تعلیق اکرمانالاوس، تصحیح و تعلیق تحریر مجسطی بطلمیوس به تحریر خواجه طوسی، تصحیح و تعلیق تحریر مساکن ثاوذوسیوس، تصحیح و تعلیق تحریر اصول اقلیدس، تصحیح و تعلیق تحریر اکرثاوذوسیو، تصحیح و تعلیق شرح بیرجندی بر بیست باب، تصحیح و تعلیق شرح بیرجندی بر زیج الغ بیک، تصحیح و تعلیق شرح بیرجندی بر زیج الغ بیک، تصحیح و تعلیق شرح چغمینی، تعلیقه بر رساله قبله مولی مظفر، دروس هیئت و دیگر رشته های ریاضی، دروس معرفة الوقت و القبله، دروس معرفت اوفاق، رساله تعیین سمت قبله مدینه، شرح زیج بهادری، شرح قصیده کنوز الاسماء، مصادر اشعار دیوان منسوب به امیرالمومنین (ع)، امثال طبری، تصحیح و اعراب اصول کافی، تصحیح گلستان سعدی، تصحیح کلیله و دمنه، تقدیم و تصحیح و تعلیق نصاب الصبیان، تعلیقه بر باب توحید حدیقة الحقیقة، تعلیقه بر قسمت معانی مطول، دیوان اشعار، قصیده ینبوع الحیوة ( ضمیمه در رساله جعل )، مجموعه مقالات، هزار و یک نکته، هزار و یک کلمه 6 جلد، هشت رساله عربی، تقدیم و تصحیح و تعلیق خزائن، ده رساله فارسی، یازده رساله فارسی، در آسمان معرفت، کشیک، نهج الولایه، طب و طبیب و تشریح، صد کلمه در معرفت نفس، صحیفه زمردین در سخنان سیدالساجدین، ادله ای بر حرکت جوهری در مجموع علامه حسن زاده شاگرد بزرگان مکتب تهران بوده و پس از مهاجرت به قم از محضر علامه طباطبایی و برادر بزرگوارشان آقا سید محمد حسن الهی و آقا سید مهدی فرزند مرحوم قاضی بهره های فراوان برده اند. ایشان درواقع آخرین حکیم ذوفنون از سنخ حکمای بزرگ گذشته اند که در مقامات عرفانی دارای عالی ترین درجات می باشند.

منابع :

  • آشتیانی – سید جلال الدین، شرح مقدمه قیصری بر فصوص الحکم
  • آشتیانی – سید جلال الدین، شرح فصوص الحکم (القیصری)
  • امینی نژاد – علی، آشنائی با مجموعه عرفان اسلامی، صص 176 تا 228
  • یزدان پناه – سید یدالله، مبانی و اصول عرفان نظری، صص 34 تا 60
  • امینی نژاد – علی، حکمت عرفانی، صص 44 تا 51

ایشان در عرفان شاگرد میرزا محمد علی شاه آبادی و در اخلاق شاگرد میرزا جواد آقا ملکی تبریزی است و از این جهت جمع کننده بین مدرسه تهران و نجف می باشد.

در حوزه فلسفه و عرفان امام خمینی شاگردانی چون سید جلال الدین آشتیانی، شهید مطهری و دکتر حائری یزدی تربیت شدند. مرحوم آشتیانی می نویسند: امام قبل از دوران طلبگى حقیر در قم شرح فصوص تدریس می ‏کردند و در زمانى که نگارنده این سطور در قم تحصیل می ‏کردم، معظم له شرح منظومه (براى جمعى از جمله مرحوم علّامه بزرگوار شهید مطهرى و آیت‏ الله منتظرى، آیت ‏الله آقا میرزا محمد مسائلى اردبیلى و مرحوم آقا سید غنى اردبیلى و شهید دانشمند قاضى طباطبائى و برخى دیگر از افاضل زمان) تدریس می ‏فرمودند. مدتها به تدریس اسفار اشتغال داشتند که برخى از مدرسان درجه اول مانند آیت‏ الله حاج میرزا عبد الجواد سدهى اصفهانى و حاج میرزا عطاء الله سدهى و مرحوم فکور یزدى بدرس ایشان می ‏رفتند و استاد علّامه مطهرى و آیت ‏الله منتظرى و جمعى دیگر در این درس حاضر می ‏شدند. امام بعد از شروع به تدریس خارج فقه و اصول و توجّه افاضل باین دروس، نتوانستند بین تدریس دو رشته جمع نمایند و در مدت قلیلى حوزه درسشان دیگر حوزه ‏ها را تحت شعاع قرار داد.

آثار عرفانی امام خمینی از بهترین آثار عرفانی شمرده می شود. از آن جمله می توان آداب الصلوه، سر الصلوه، تعلیقات بر شرح فصوص الحکم قیصری و مصباح الانس ، شرح حدیت راس الجالوت و مصباح الهدایه الی الخلافه و الولایه را نام برد . آخرین تعلیقات بر کتاب قیصرى یعنى شرح فصوص، حواشى مغفور له، حضرت امام خمینى، أعلى اللَّه مقامه، است که بر مقدمه قیصرى بالنسبه کم، ولى بر شرح قیصرى، یعنى اصل کتاب، بیشتر است. تعلیقات آن بزرگوار پر بها و دلرباست و حاکى است از ذوق سرشار ایشان. آن جناب داراى قلمى روان و جذّاب است، و در ذوقیات قریحه‏ اى کم نظیر دارند. ایشان برخى مطالب شارح قیصرى را نقد کرده ‏اند، و در برخى مباحث پاره ‏اى از مطالب شیخ أکبر، ابن عربى، را نیز مورد مؤاخذه قرار داده‏ اند، و از استاد بزرگوار و محقق خود، مرحوم آیت اللَّه میرزا محمد على شاه ‏آبادى، أعلى اللَّه مقامه، در تأیید مطالب خود نقل کرده‏ اند، و در مواردى نیز بر مطالب شیخ خود در مشرب عرفان اشکال یا مناقشه فرموده‏ اند. در مقدمه قیصرى، باب «جواهر و اعراض» در بیان این اصل که «جوهر» به اصطلاح عرفا غیر از جوهر و عرض به طریقه حکماست تحقیقاتى دارند. مناقشاتى نیز بر شارح، علامه قیصرى، قدس سرّه، کرده ‏اند که با کمال اختصار برگزار فرموده و از بحث گذشته اند. از ویژگی های شاخص ایشان می توان نهضت انقلابی ایران و گشایش برای اهل معرفت را نام برد.

منابع :

  • آشتیانی – سید جلال الدین، شرح مقدمه قیصری بر فصوص الحکم
  • آشتیانی – سید جلال الدین، شرح فصوص الحکم (القیصری)
  • امینی نژاد – علی، آشنائی با مجموعه عرفان اسلامی، صص 176 تا 228
  • یزدان پناه – سید یدالله، مبانی و اصول عرفان نظری، صص 34 تا 60
  • امینی نژاد – علی، حکمت عرفانی، صص 44 تا 51

علامه در پایان سال (آخرین روز ماه ذیحجه) ۱۳۲۱ ه‍.ق مصادف با ۱۲۸۲ ه‍.ش در شاد آباد تبریز در خانواده‌ای اهل علم به دنیا آمد. اجداد ایشان تا چهارده پشت ایشان از دانشمندان و علمای بنام تبریز بودند.

در سن ۵ سالگی علامه، مادر و در سن ۹ سالگی پدرش از دنیا رفتند و از آنها فرزندی جز او و برادر کوچکترش بنام سید محمد حسن باقی نماند.

سید محمد حسین به مدت شش سال (۱۲۹۰ تا ۱۲۹۶ه‍.ش) پس از آموزش قرآن که در روش درسی آن روزها قبل از هر چیز تدریس می‌شد، آثاری چون گلستان، بوستان و … را فراگرفت. علاوه بر آموختن ادبیات، زیر نظر میرزا علینقی خطاط به یادگیری فنون خوشنویسی پرداخت. سپس وارد مدرسه طالبیه تبریز شد و به فراگیری ادبیات عرب و علوم نقلی و فقه و اصول پرداخت و از سال ۱۲۹۷ تا ۱۳۰۴ ه‍.ش مشغول فراگیری دانش‌های مختلف اسلامی گردید.

علامه طباطبایی بعد از تحصیل در مدرسه طالبیه تبریز همراه برادرشان به نجف اشرف مشرف شد و ده سال تمام (۱۳۰۴ - ۱۳۱۴) در نجف اشرف به تحصیل علوم دینی و کمالات اخلاقی و معنوی مشغول گشت. وی در نجف فقه و اصول را نزد استادان معروفی چون نایینی و کمپانی و فلسفه را نزد سید حسین بادکوبی که خود از شاگردان جلوه و آقا علی مدرس بود و ریاضیات را نزد آقا سید ابوالقاسم خوانساری و اخلاق را در محضر حاج میرزا علی قاضی که در حکمت عملی و عرفان، مقامی بس ارجمند داشتند، تلمذ کرد.

تحصیلات علامه طباطبایی فقط محدود به سطوح عادی فقه نبود بلکه علاوه بر عمیق‌ترین تحصیلات در صرف و نحو و ادبیات عرب و فقه و اصول، ایشان یک دوره کامل از ریاضیات قدیم از «‌اصول‌» اقلیدس تا «‌مجسطی‌» بطلمیوس و نیز فلسفه و کلام و عرفان و تفسیر را فرا گرفت و در این علوم به مرحله اجتهاد نائل آمد.

علامه سید محمد حسین حسینی طهرانی در مورد تحصیلات علامه در نجف می نویسند : باری‌، استاد ما علوم‌ ریاضی‌ را در نجف‌ اشرف‌ نزد آقا سیّد أبوالقاسم‌ خونساریّ که‌ از ریاضی‌دان‌های‌ مشهور عصر بود فرا گرفته‌ بودند. و خود ایشان‌ می‌فرمودند که‌: برای‌ بعضی‌ از استادان‌ ریاضی‌ جامعۀ بغداد (دانشگاه‌) مسأله‌ای‌ مشکل‌ پیش‌ می‌آمد که‌ از حلّ آن‌ عاجز می‌شدند، به‌ نجف‌ می‌آمدند و بخدمت‌ آقای‌ سیّد أبوالقاسم‌ می‌رسیدند و اشکال‌ خود را رفع‌ می‌کردند. علاّمۀ طباطبائی‌ در ادبیّات‌ عرب‌ و معانی‌ و بیان‌ و بدیع‌ استاد بودند. در فقه‌ و اصول‌ استاد بودند و ذوق‌ فقهی‌ بسیار روان‌ و نزدیک‌ به واقع‌ داشتند. و دوره‌هائی‌ از فقه‌ و اصول‌ را نزد استادانی‌ چون‌ مرحوم‌ آیة‌ الله‌ نائینی‌ و مرحوم‌ آیة‌ الله‌ کمپانی‌ خوانده‌ بودند، و نیز از فقه‌ آیة‌ الله‌ اصفهانی‌ بهرمند شده‌اند؛ و مدّت‌ این‌ دوره‌های‌ از درس‌ مجموعاً به‌ ده‌ سال‌ کشیده‌ شد. و استاد وحید ایشان‌ در فلسفه‌، حکیم‌ متألّه‌ معروف‌ مرحوم‌ آقا سیّد حسین‌ بادکوبه‌ای‌ بوده‌ است‌ که‌ سالیانی‌ دراز در نجف‌ اشرف‌ در معیّت‌ برادرشان‌ مرحوم‌ آیة‌ الله‌ آقا حاج‌ سیّد محمّد حسن‌ طباطبائیّ إلهی‌ نزد او بدرس‌ و بحث‌ مشغول‌ بوده‌اند؛ و چون‌ «أسفار» و «شفاء» و «مشاعر» و غیرها را نزد او خوانده‌اند. مرحوم‌ حکیم‌ بادکوبه‌ای‌ به‌ ایشان‌ عنایتی‌ خاصّ داشته‌ است‌ و برای‌ تقویت‌ برهان‌ و استدلال‌، ایشانرا امر کرده‌ است‌ که‌ علوم‌ ریاضی‌ را دنبال‌ کنند.

و امّا معارف‌ الهیّه‌ و اخلاق‌ و فقه‌ الحدیث‌ را نزد عارف‌ عالیقدر و کم‌ نظیر یا بی‌نظیر، مرحوم‌ آیة‌ الحقّ حاج‌ میرزا علی‌ آقا قاضی‌ قدَّس‌ اللَه‌ تربتَه‌ الزّکیّة‌ آموخته‌اند؛ و در سیر و سلوک‌ و مجاهدات‌ نفسانیّه‌ و ریاضات‌ شرعیّه‌ تحت‌ نظر و تعلیم‌ و تربیت‌ آن‌ استاد کامل‌ بوده‌اند. مرحوم‌ قاضی‌ از بنی‌ اعمام‌ ایشان‌ بوده‌اند، و در نجف‌ اشرف‌ به‌ تربیت‌ شاگردان‌ الهی‌ و وارستگان‌ و شوریدگان‌ جمال‌ الهی‌ و مشتاقان‌ لقاء و زیارت‌ حضرت‌ احدیّت‌ مشغول‌ و در آن‌ خطّه‌، عالِم‌ وحید و یگانه‌ در این‌ فنّ بوده‌اند؛ بطوریکه‌ ایشان‌ نام‌ «استاد» را فقط‌ بر او می‌بردند، و هر وقت‌ استاد بطور اطلاق‌ می‌گفتند مراد مرحوم‌ قاضی‌ است‌؛ و گویا در مقابل‌ مرحوم‌ قاضی‌، تمام‌ اساتید دیگر با وجود آنمقام‌ و عظمت‌ علمی‌، کوچک‌ جلوه‌ می‌کردند. لیکن‌ در مجالس‌ عمومی‌ اگر مثلاً سخن‌ از اساتید ایشان‌ به‌ میان‌ می‌آمد، از فرط‌ احترام‌، نام‌ «قاضی‌» را نمی‌بردند و او را همردیف‌ سائر اساتید نمی‌شمردند. همچنانکه‌ در مقالۀ مختصر و کوتاهی‌ که‌ بقلم‌ خود ایشان‌ دربارۀ زندگانی‌ ایشان‌ آمده‌، و در مقدّمۀ مجموعه‌ مقالات‌ و رسائل‌ ایشان‌ بنام‌ «بررسی‌های‌ اسلامی‌» منتشر شده‌ است‌ نامی‌ از مرحوم‌ قاضی‌ در ردیف‌ اساتید بچشم‌ نمی‌خورد. (مهرتابان، صص 21 و 22).

علامه طباطبایی در مدتی که در نجف مشغول تحصیل بودند به علت تنگی معیشت و نرسیدن مقرری که از ملک زراعیشان در تبریز بدست می‌آمد مجبور به مراجعت به ایران شد و مدت ده سال از سال ۱۳۱۴ تا ۱۳۲۵ در قریه شادآباد تبریز به زراعت و کشاورزی مشغول گردید. در این دوره فعالیت علمی از قبیل تحصیل یا تدریس از او گزارش نشده است. ولی تعدادی از کتاب‌ها و رساله‌های علامه حاصل تفکرات این دوره است و در تبریز نگاشته شده‌اند. شهرت علامه طباطبایی در تهران و حوزه‌های دیگر علمی ایران خارج از تبریز هنگامی آغاز شد که ایشان در اثر حوادث سیاسی جنگ دوم جهانی و عواقب بعد از آن از تبریز به قم مهاجرت کرد و از سال ۱۳۲۵ در آنجا ساکن شد و بدون کوچک‌ترین سر و صدا مجالس درس خود را در تفسیر و حکمت آغاز کرد. در حوزه علمیه قم، خدمت بزرگ علاّمه طباطبایی، احیای علوم عقلی و نیز تفسیر قرآن کریم بوده است. به تدریج ایشان تدریس سطوح اساسی حکمت مانند کتاب شفاء و اسفار را متداول ساخت.

شخصیت بارز و دارا بودن اخلاق و ویژگی‌های اخلاقی نیک و معاشرت زیبای وی در تماس با طلاب، هر روز گروه بیشتری از افراد علاقه‌مند و با استعداد را بسوی مجالس درس ایشان جلب کرد تا در سالیان اخیر در درس حکمت، صدها طلبه حضور داشتند و در طی بیست و چند سال گذشته دانشمندان بسیاری که برخی اکنون خود اساتید فلسفه هستند، موفق به رسیدن به مقام اجتهاد در این علم، زیر نظر او شدند. می‌توان گفت تأثیر مهم‌تر علامه طباطبایی که فراتر از تدریس و توسعه حکمت که از طریق تربیت عده زیادی از طلاب و نشر کتب انجام پذیرفته است، توجه ایشان به اهمیت تربیت اخلاقی و تزکیه نفس بین شاگردان خود بوده است. ایشان در واقع به تنهایی مکتب جدیدی در تربیت افرادی که علم و اخلاق را با هم توسعه داده‌اند، تاسیس کرده و اشخاصی شایسته‌ای به جامعه تقدیم داشته است.

در دوران سکونت در قم یکی از فعالیت‌های علامه طباطبایی شرکت در جلساتی علمی و فلسفی در تهران بود. این جلسات با حضور اندیشمندانی مثل هانری کربن، سید حسین نصر، داریوش شایگان و... با محوریت علامه طباطبایی درباره مسائل فلسفی، عرفانی، ادیان و اسلام شناسی برگزار می‌شد. او در این سفرهای پیاپی به تهران با علاقه‌مندان به حکمت و معارف اسلامی تماس حاصل نمود و ‌گاه با مخالفان دین و حکمت، نیز به بحث می‌پرداخت. در برخی از این نشست‌ها موضوع بحث، تفسیر عرفان شرقی با محوریت اوپانیشادها و گات‌ها بوده است. مطالب این کتاب‌ها توسط داریوش شایگان به فارسی ترجمه می‌شد و سپس علامه طباطبایی درباره آن مطالب توضیح می‌داده است.

جلسات بین ایشان و هانری کربن به مدت ۲۰ سال (۱۳۷۸ ه‍.ف تا ۱۳۹۹ ه‍.ق) هر پاییز با حضور جمعی از فضلا و دانشمندان تشکیل می‌شد که در آن مباحثی حیاتی درباره دین و فلسفه و مسائلی که جهان امروز در مقابل شخص معنوی و جوینده حقیقت قرار می‌دهد، مطرح می‌شد. به گفته دکتر سید حسین نصر چنین جلساتی در سطحی آن چنان بالا و با افقی آن چنان وسیع در جهان اسلام امروز بی‌نظیر بوده است و حتی می‌توان گفت که از دوره قرن وسطی که تماس فکری و معنوی اصیل بین اسلام و مسیحیت قطع شد، چنین تماسی بین شرق اسلامی و غرب حاصل نشده است.

علامه طباطبائی در پرورش عالمان سترگ اسلامی نیز موفقیتی چشمگیر داشتند همچون سید عزالدین حسینی زنجانی، مرتضی مطهری، عبدالله جوادی آملی، محمد فاضل لنکرانی، سید موسی شبیری زنجانی، محمد تقی مصباح یزدی، جعفر سبحانی، غلامحسین ابراهیمی دینانی، حسن حسن زاده آملی، سید محمد حسین لاله‌زاری طهرانی، ابراهیم امینی، سید جلال الدین آشتیانی، ناصر مکارم شیرازی، احمد احمدی، سید حسن طاهری خرم‌آبادی، علی قدوسی، محمد محمدی گیلانی، یحیی انصاری شیرازی، سید محمد حسینی بهشتی، محمد مفتح، محمد جواد باهنر، سید عبدالکریم موسوی اردبیلی، حسین نوری همدانی، ابوطالب تجلیل، سید موسی صدر، سید محمد باقر موحد ابطحی، سید محمد علی موحد ابطحی، سید مهدی روحانی، علی احمدی میانجی، عباس ایزدی و محمد صادقی تهرانی.

از ایشان آثار علمی بسیار بجا مانده که قسمتی از آن‌ها بدین قرار است: تفسیر المیزان، اصول فلسفه و روش رئالیسم، حاشیه بر اسفار صدرالدین شیرازی، سنن النبی (ص) ، مصاحبات با پروفسور کوربن، شیعه در اسلام، حاشیه بر کفایه الاصول، رساله در قوه و فعل، رساله در اثبات ذات، رساله در صفات، رساله در افعال، رساله در وسائط، الانسان قبل الدنیا، الانسان فی الدنیا، الانسان بعد الدنیا، رساله در نبوت، رساله در ولایت، رساله در مشتقات، رساله در برهان، رساله در مغالطه، رساله در تحلیل، رساله در ترکیب، رساله در اعتبارات' رساله در نبوت و مقامات، منظومه در رسم خط نستعلیق، علی والفلسفة الالهیه، قرآن در اسلام، رساله در حکومت اسلامی، که به فارسی و عربی و آلمانی چاپ شده است. مقالات متعددی نیز در نشریات گوناگون مانند مکتب تشیع و درس‌هایی از مکتب اسلام و راهنمای کتاب و... به انتشار رسیده است.

منابع :

  • آشتیانی – سید جلال الدین، شرح مقدمه قیصری بر فصوص الحکم
  • آشتیانی – سید جلال الدین، شرح فصوص الحکم (القیصری)
  • امینی نژاد – علی، آشنائی با مجموعه عرفان اسلامی، صص 176 تا 228
  • یزدان پناه – سید یدالله، مبانی و اصول عرفان نظری، صص 34 تا 60
  • امینی نژاد – علی، حکمت عرفانی، صص 44 تا 51