عرفان شیعی

عرفان اسلامی در بستر تشیع

عرفان شیعی

عرفان اسلامی در بستر تشیع

این یکی دیگر از عناوینی که درباره تعین اول به ‌کار می‌رود، جامع تعینات بودن آن است. با توجه به بحث‌های پست گذشته درباره تعین اول، از جهات متعدد این مطلب ثابت است:

از سویی تعین اول چیزی جز علم به ذات از حیث وحدت حقیقیه نیست که واحدیت اندراجی را به همراه دارد. این معنا جامعیت تعین اول را در اشتمال بر همه کثرات عالم تبیین می‌کند.

از سوی دیگر، تعین اول منشأ همه تعینات بعدی است. این نکته نیز اقتضا می‌کند که تعین اول در درون خود همه آن تعین‌ها را به نحو مندمج داشته باشد تا در مراحل بعد، همه آنها از تعین اول بروز و ظهور یابند؛

و از سوی سوم ـ چنان‌که در پست پیشین گفته شد ـ تعین اول، همان نفس رحمانیِ مندمج است و چون نفس رحمانی همه تعینات، از عرش تا فرش نظام هستی را در خود دارد، تعین اول نیز به منزله تعینی در مقابل تعینات دیگر، جامع همه تعینات به شمار خواهد آمد.

سعیدالدین فرغانی در مشارق الدراری می‌گوید:

محققان مر این تعین مذکور را تعین اول جامع تعینات خوانده‌اند.

(سعیدالدین فرغانی، مشارق الدراری، ص۱۲۵)

در لایحه ۲۳ از لوایح می‌گوید:

... مرتبه ثانیه (پس از مقام و مرتبه ذات) تعین اوست به تعین جامع مر جمیع تعینات فعلیه وجوبیه الهیه (اسما) را و جمیع تعینات انفعالیه امکانیه کونیه (مظاهر از اعیان و ماهیات) را، و این مرتبه مسماست به تعین اول؛ زیرا که اول تعینات حقیقت وجود اوست و فوق او مرتبه لاتعین است لاغیر.

(عبدالرحمن جامی، سه رساله در تصوف، ص۲۵)

در این عبارت متظور از تعینات الهی ، اسمیا الهی و مراد از تعینات کونی اعیان و ماهیات هستند.

در عبارت دیگری این گونه می آرود:

حقیقت حق سبحانه عبارت از تعینی است کلی، که جامع تعینات کلیه و جزویه و ازلیه و ابدیه است که آن را تعین اول گویند.

قونوی نیز چنین آورده است:

أن اول المراتب المعلوم هو المسماه المنعوته مرتبه الجمع و الوجود و قدیعبر عنهابعض المحققین بحقیقه الحقایق و حضره احدیه الجمع و مقام الجمع

(قونوی، مفتاح الغیب، چاپ شده به همراه مصباح الانس، انتشارات مولی، ص35)

نخستین مرتبه معلوم و مورد وصف و نام گذاری شده ، همان مرتبه جمع  و وجوداست که برخی محققان ازآن به مرتبه حقیقه الحقایق ، حضرت احدیت جمع و مقام جمع تعبیر می کنند.

توضیح این که تمام تعینات از یک لحاظ به دو قسم تقسیم می شوند:

نخست تعیناتی که جهت الهی دارند(اسماء) ، دوم تعیناتی که جنبه کونی و خلقی دارند (اعیان و ماهیات)، ازآنجا که لازمه علم ذات به ذات ، علم به تمام کثرات (چه اسمائی و چه کونی) است در تعین اول باید همه آنها البته به نحو اندماجی و اندراجی- موجود باشند.به همین دلیل این تعین را جامع تعینات الهی و کونی می خوانند:

محققان مر این تعین مذکوره را ، تعین اول جامع تعینات خوانده اند

(فرغانی، مشارق الدراری، ص 125)

خلاصه آن که در سیر از مقام ذات به سوی کثرات حلقه واسطه علم ذات به ذات است و لازمه چنین علمی ، علم به کثرات است.  پس اولا باید علم ذات به ذات به عنوان مقامی از مقامات و تنزلی از تنزلات موجود باشد که همان تعین اول است، ثانیا لازمه این علم ، علم به همه کثرات به نحو تفصیلی است که به عنوان مقامی متمایز یعنی تعین ثانی شناخته می شود.

پس کثرت به نحو بالفعل از تعین ثانی آغاز می شود و خود تعین ثانی و مادون آن از تعین اول ناشی می شوند، از همین رو گفته می شودتعین اول باید یه نحو اندماجی تمام این کثرات را در خود داشته باشد:

عبدالرحمن جامی در اشعه اللمعات می‌گوید:

حقیقت وجود را من حیث هو بی‌ملاحظه نسب و اعتبارات... وجود مطلق و ذات بحت و هستی صرف و غیب هویت و احدیت مطلقه و احدیت ذاتیه (مقام ذات) گویند... و اول مراتب تنزلات وی علماً، تنزل وی است به شأنی کلی (تعین اول)، جامع مر جمیع شئون الهیه (اسما) و کونیه (مظاهر اسما از اعیان و ماهیات) ازلیه و ابدیه را به آن طریقه که خود را به این شأن کلی، جامع بداند و صورت علمیه ذات متلبس به آن مر او را حاصل شود اما بر وجه کلی جملی بی‌امتیاز شئون از یکدیگر.

( عبدالرحمن جامی، اشعه اللمعات، ص۳۳، ۳۴)

ناگفته نماند که واژه احدیت جمع بر تعین ثانی نیز اطلاق می گردد، زیرا این مقام نیز کثرات را به صورت جمعی در خود دارد. پس این عنوان مشترک لفظی است . تعبیر مقام جمع نیز گاهی بر تعین ثانی اطلاق می شود. در چنین مواردی ، تعین اول را مقام جمع الجمع می خوانند.

منابع :

  • یزدان پناه سید یدالله، مبانی و اصول عرفان نظری، ص 398
  • امینی نژاد  علی، حکمت عرفانی، 382 تا 383