عرفان شیعی

عرفان اسلامی در بستر تشیع

عرفان شیعی

عرفان اسلامی در بستر تشیع

کمال اسمائی هم کمالی است که برای تثبیت آن برای حق، نیازمند در نظر گرفتن غیر یعنی تجلیات و شئون هستیم؛ کمالی که برخلاف کمالات ذاتی ، ویژگی اندماج را ندارد و به حسب مواطن و شئون متعدد است.

بروز کمال اسمائی ، نیازمند بروز اسمای عرفانی است. از سوی دیگر، اسم عرفانی؛ یعنی ذات به علاوه صفتی خاص، به عنوان یک اضافه اشراقی خاص موجود می شود. از این رو، ظهور کمال اسمائی نیازمند حضور غیر خواهد بود. هنگامی که اسمای عرفانی برانگیخته می شوند، هر کدام در مرتبه خود حکم خاص خود را می یابند و این، همان کمال اسمائی است. برای مثال ، کمال حق از نظر تجلی در عالم ماده، ظاهر بودن و از نظر عالم عقل، باطن بودن  و .... است.

به بیان دیگر کمال اسمایی در مواطنی تحقق دارد که در آنها اسماء حقیقی عرفانی مطرح باشد، از همین رو در مقام ذات خبری از کمال اسمایی نیست و کمال اسمی در آنجا راه ندارد و اساساً کمالات اسمی در مقام ذات کمال نبوده و بلکه نقص است و وجود حقایق و اسماء و صفات در مقام ذات در صورتی کمال است که به نحو اطلاقی و اندماجی باشد. در تعین اول نیز تنها یک کمال اسمی وجود دارد و آن هم کمال اسمی احدیت جمعی است و سایر کمالات کماکان به نحو اندماجی کمال هستند. از تعین ثانی به بعد کمال اسمایی جریان می‌یابد زیرا از تعین ثانی و مادون آن است که اسماء عرفانی و کمالات افرازی و نسب شئونی جریان دارد، پس کمال اسمی در تعین ثانی و پس از آن معنا دارد و البته در هر موطنی، کمال اسمی به تناسب همان موطن می‌باشد، چه بسا اسمی در یک موطن کمال باشد اما در موطن و جایگاه و مرتبة دیگر، نقص بوده و قابل حمل نباشد.

بنابراین تمام کمالات اسمایی تا کمالات اسمایی که در عالم ماده ، مشغول کارند همه کمالات حق‌تعالی هستند و به او نسبت دارند اما نه به عنوان کمال ذاتی، بلکه به عنوان کمال اسمی حق‌تعالی در موطنی که آن جناب حضور دارد، و به بیان دیگر هر چیزی در جای خودش برای حق‌تعالی کمال اسمی می‌باشد.

بنابراین، می توان برای حق تعالی دو نوع کمال ذاتی و اسمائی در نظر گرفت؛ کمال ذاتی به وجود غیر و یا حتی در نظر گرفتن آن نیازمند نیست و به مقام غنای ذاتی مربوط می شود که از آن، به مقام ثبوت کمال بلاشرط یاد می کنند؛ درحالی که کمال اسمائی بنا به تعریف با حضور یا در نظر داشتن غیر (شأن، تجلی،مرتبه ) دست می دهد و در حقیقت ، در این فرض ثبوت کمال بشرط شیء خواهد بود.

منابع :

  • یزدان پناه سید یدالله، مبانی و اصول عرفان نظری، صص 396 و 407
  • امینی نژاد  علی، حکمت عرفانی، صص 387 تا 392