عرفان شیعی

عرفان اسلامی در بستر تشیع

عرفان شیعی

عرفان اسلامی در بستر تشیع

مرحوم سید جلال الدین آشتیانی در مقدمه شرح فصوص الحکم قیصری در مورد این دوران فرمایشاتی دارند که به منزله خلاصه ای از اوضاع حکمت و عرفان در آن بازه زمانی است و با قدری تلخیص ذیلا می آید:

ما از وضع حوزه علمى هرات بعد از جامى اطلاعات وسیعى نداریم اگر چه شاگردان جامى را می ‏شناسیم و جامى من حیث المجموع شاید آخرین عارف محققى باشد که در عرفان نظرى از شارحان افکار ابن عربى و صدر الدین قونوى بشمار می ‏آیند.

پس از او در شرح بالى افندى م- 960- سیر نزولى عرفان واضح و آشکار است و این سیر نزولى در شرح نابلسى (م- 1143) پرواضح و هویداست و حاکى از تنزل مدارج عرفان است.

اگر چه اصفهان قبل از سلاطین صفویّه مرکز علم و دانش بوده و در قرون اولیه اسلام نیز مرکزیّت داشته و شیخ اشراق از تلامیذ حوزه علمى اصفهانست، ولى بعد از انتقال پایتخت امپراطورى عظیم تشیّع باصفهان، این شهر بزرگ مرکز علوم اسلامى گردید نگارنده بعد از تفحّص زیاد معلوم نمودم که عرفان و تصوّف در حوزه اصفهان تدریس می ‏شده است و اساتید عرفان در تصوف نظرى، پیرو ابن عربى بوده ‏اند در زمان شاه عباس و جانشینان او، بواسطه عشق و علاقه آنان به تصوّف، تدریس کتب فلسفى و عرفان با اشکالات مواجه نمی ‏شده است.

در اواخر شاه سلیمان و دوران شاه سلطان حسین و ظهور موجى عظیم ناشى از افکار اخباریون عرصه را بر اهل حکمت و عرفان تنگ نمود.

در همین عصر اعلام از محققان در فقه و اصول و افراد جامع بین علوم عقلیه و نقلیه دیده می ‏شود، مثل فقیه اعظم فاضل هندى فرزند تاج الدین حسن اصفهانى که در سن هیجده سالگى بر شفا حواشى نوشته و آن را تلخیص کرده و در رشته منقول و معقول تدریس می ‏نموده است و کشف اللثام که یکى از کتب عالیه در فقه است و فقها از مؤلف عظیم این کتاب به کاشف اللثام تعبیر نموده ‏اند و روز فتح اصفهان بدست اوباش افاغنه دارفانى را وداع گفت و مقبره او در تخت فولاد است.

در مدّت حکومت افاغنه همه علما فرار کردند بعد از آنکه سردار نامى ایران کشور را از لوث وجود افاغنه و قشون روس و عثمانى پاک کرد، به همّت چند نفر از علماى معدود، نظیر میرزا محمد الماسى از احفاد مجلسى اول (م 1159) و آخوند ملّا اسماعیل خواجوئى (م 1173) و ملّا عبد اللّه حکیم و عرفى طالقانى و معدودى قلیل از علماى بزرگ بتدریج حوزه اصفهان رونق گرفت ولى هرگز عظمت گذشته را نیافت. ملّا اسماعیل خواجویى مازندرانى حوزه عظیمى در منقول و معقول داشت که فقیه و اصولى محقّق و حکیم ماهر ملّا مهدى نراقى و استاد بارع در علوم نقلیه و عقلیه از تلامیذ حوزه او می ‏باشند.

به هر حال در عصر شاه سلطان حسین، مولانا محمد صادق اردستانى فیلسوف و عارف نامدار (م- 1136 ه ق) از اساتید فن عرفان و فلسفه بود، قسمتى از مبحث وجود را که به نحو اختصار بزبان فارسى نوشته است و حاکى از عظمت مقام و جذابى تحریر و تقریر وى می ‏نماید، در منتخبات فلسفى تألیف نگارنده در مقدمه رساله اسرار حسینى تألیف ملا عبد الرحیم دماوندى موجود است و رساله وى در قواى نفس بنام «حکمت صادقیه» را که تقریر درس آن استاد ماهر است در منتخبات آورده ‏ام.

قبل از ملا رجبعلى، ملا حسن لنبانى (م 1094 ه ق) ساکن محلّه لبنان اصفهان که از مردمان دیلم می ‏باشد، کتب فلسفى و عرفانى را تدریس می ‏نموده است.

استاد مسلّم فن عرفان و کتب حکماى اشراق بعد از دوره ملا محمد صادق، میر سید حسن طالقانى است که سال رحلت او بدست نیامد.

آقا محمد بیدآبادى (م 1198 ه ق) از تلامیذ عالم محقق میرزا محمد الماسى (م 1159 ه ق) از احفاد مرحوم محقق عارف مجلسى اول و ملا اسماعیل خواجویى، در عرفانیات راسخ و استاد آخوند ملّا على نورى متوفى 1246 ه ق است.

استاد افضل المتأخرین، ملّا على نورى همین مرحوم بیدآبادى است که بر مواضع مشکل اسفار حاشیه دارد و گاهى آخوند نورى از وى مطالب دقیقى نقل می ‏نماید.

میرزا محمد على میرزا مظفر (م- 1198) از مدرّسان نامى حکمت اشراق و کتب عرفانى بوده است از ایشان و میر سید حسن طالقانى از اجله عرفا اثرى بدست نیاوردیم و از احوال آنها نیز اطلاع درستى نداریم میرزا عبد الجواد شیرازى عارف محقّق زمان خود، استاد عارف نامدار آقا سید رضى لاریجانى است لاریجانى اواخر عمر خود به دعوت مرحوم آقا میرزا علی‏رضا گرگانى از رجال مهم دوران قاجاریه، به طهران مسافرت کرد و میرزا علی‏رضا در منزل خود از او و عائله ‏اش پذیرائى می ‏نمود. وى در طهران دار فانى را وداع کرد.

منابع :

  • آشتیانی  سید جلال الدین، شرح مقدمه قیصری بر فصوص الحکم
  • آشتیانی  سید جلال الدین، شرح فصوص الحکم (القیصری)
  • امینی نژاد  علی، آشنائی با مجموعه عرفان اسلامی، صص 176 تا 228
  • یزدان پناه  سید یدالله، مبانی و اصول عرفان نظری، صص 34 تا 60
  • امینی نژاد  علی، حکمت عرفانی، صص 44 تا 51