عرفان شیعی

عرفان اسلامی در بستر تشیع

عرفان شیعی

عرفان اسلامی در بستر تشیع

۴۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «عرفا» ثبت شده است

سلیمان بن علی تلمسانی ملقب به عفیف الدین نزد قونوى از احترام خاص برخوردار بود. شیخ کبیر سجاده و خرقه خود را در موسم مرگ و عروج به عالم ربوبى به عفیف الدین تقدیم نمود. این مرد بزرگ از مردم تلمسان، از مضافات تونس (مغرب عربى) است.

تلمسانى فصّ آدمى و شیثى را مفصّل و دیگر فصّ ‏ها را مختصر شرح کرده و جامى شرح او را ندیده است. عفیف الدین بر منازل السائرین نیز شرح تحقیقى نوشته است و ملا عبد الرزاق هنگام شرح منازل، آن شرح را در اختیار داشته است. برخى تلمسانى را شارح اول منازل می ‏دانند و این اواخر دانشمندى فرانسوى دو شرح از منازل چاپ کرده است که تاریخ تألیف دو اثر مقدم بر زمان شرح تلمسانى است.

عفیف الدّین نزد استاد خود قونوى بسیار محترم بوده به‏ نحوى که استاد هنگام رحلت خرقه و سجّاده و تألیفات و کتب خود را به او داده است.

تلمسانى از مردم مغرب عربى است که بعد از رحلت استاد، در قونیه نماند و بوطن مألوف خود مراجعت نمود و برخى از مخالفان عرفان، او را مورد حمله قرار دادند و جمعى از وى طرفدارى نمودند، لذا گوشه انزوا اختیار کرد و موفق به تأسیس حوزه عرفانى کامل نشد.

وى مانند بسیارى از عارفان گرفتار متفقهان متقشف شد و سرانجام نیز أو را تکفیر کردند. آن عارف بزرگ لابد می ‏پنداشت همه جا مانند قونیه اظهار عقیده آزاد است. در ازمنه گذشته تکفیر یا حکم به قتل یا تبعید از وطن و بلد از شئون شیخ الاسلامی و مرجع الأنامى بود.

اثر مهم او شرح منازل السائرین خواجه عبدالله انصاری است دارد که شرح ملا عبدالرزاق کاشانی ناظر به شرح اوست. جامی گوید : هر که را اندک چاشنی از مشرب این طایفه باشد داند که سخنان وی که درآنجا مذکور است اکثر مبنی بر قواعد علم و عرفان و منبیء از خصایص ذوق و وجدان است. (نفحات الانس ص 569)

اثر دیگر او شرح مواقف است که درآن به شرح کتاب مواقف نگاشته نفّری (م 354 هـ ق) بر پایه آموزه های ابن عربی پرداخته است.

منابع :

  • آشتیانی  سید جلال الدین، شرح مقدمه قیصری بر فصوص الحکم
  • آشتیانی  سید جلال الدین، شرح فصوص الحکم (القیصری)
  • امینی نژاد  علی، آشنائی با مجموعه عرفان اسلامی، صص 176 تا 228
  • یزدان پناه  سید یدالله، مبانی و اصول عرفان نظری، صص 34 تا 60
  • امینی نژاد  علی، حکمت عرفانی، صص 44 تا 51

فخرالدین ابراهیم بن بزرگ مهر بن عبدالغفار جوالقی همدانی، متخلص به عراقی یکی از بزرگترین شاعران غزل سرای ایران و یکی از عارفان بزرگ این دیار است. وی در سال 610 هجری در روستای کمجان یا کمیجان در ناحیه اعلم یا المر در میان همدان و اراک که در 86 کیلومتری هر دو شهر است، ولادت یافته است. در جوانی (هفده سالگی) شور تصوف در او پدید آمد و به همراهی چند تن از درویشان از همدان آهنگ هندوستان کرد (627 هجری) و در مولتان جزو شاگردان شیخ بهاءالدین زکریا مولتانی، عارف معروف قرن ششم جای گرفت و بیست و دو سال در خدمت او ماند و دختر او را بزنی گرفت.

پس از مرگ وی، جانشینش شد، ولی چون مریدان دیگر زیر بار اطاعت او نرفتند، از هندوستان به مکه و مدینه رفت و از آنجا گذارش به بلاد روم افتاد و در شهر قونیه به خدمت صدرالدین قونوی رسید؛ و کتاب فصوص الحکم محیی الدین ابن العربی را که معروف ترین کتاب تصوف در آن زمان بود نزد وی درس خواند؛ و در آن دیار معروف شد تا بحدی که معین الدین پروانه، حکمران آن دیار مجذوب وی گشت و برای او در شهر توقات خانقاهی ساخت. 

پس از مرگ معین الدین وی از روم هجرت کرد و به شام و مصر رفت و شیخ الشیوخ مصر شد. سرانجام در هشتم ذیقعده سال 688 هجری در دمشق زندگی را بدرود گفت و در صالحیه نزدیک قبر محیی الدین ابن العربی مدفون گردید.

فخرالدین ابراهیم عراقی همدانی یکی از شاعران استاد ایرانی است که غزل عارفانه را بسیار لطیف و طرب انگیز و سوزناک سروده است و شعر او وجد و شور خاصی دارد و در منتها درجه زیبایی غزل عارفانه است. دیوان قصاید و غزلیات او شامل چهار هزار و هشتصد بیت در دست است، و به جز آن منظومه ای بر وزن حدیقه سنایی به اسم "عشاق نامه" یا "ده نامه" برای شمس الدین صاحب دیوان سروده است.

در نثر فارسی کتاب بسیار معروفی در تصوف تألیف کرده است به اسم "لمعات" که در نهایت شور و لطف نوشته و انشای عاشقانه بسیار لطیفی دارد و آن را پس از درس خواندن نزد صدرالدین قونوی نوشته و به استاد خود نموده و از او اجازه انتشار گرفته است.  این کتاب از بهترین آثار متصوفه در زبان فارسی است، و شرح های متعدد بر آن نوشته اند. از آن جمله است شرحی که عبدالرحمن جامی شاعر معروف قرن نهم هجری به اسم اشعه اللمعات در سال 889 هجری بر آن پرداخته است. شرح شاه نعمت الله ولی و شرح صاین الدین علی ترکه اصفهانی، متوفی در سال 835 هجری بنام "الضوء" و شرح شیخ یارعلی شیرازی بنام "اللمحات فی شرح اللمعات". شرح خاوری و شرح برهان الدین ختلانی متوفی سال 893 و شرح درویش علی بن یوسف کوکهری در آغاز قرن نهم هجری که البته شرح جامى بر دیگر شروح مزیّت و برترى دارد. 

فخرالدین ابراهیم عراقی همدانی رساله ای نیز در اصطلاحات تصوف تألیف کرده است.

منابع :

  • آشتیانی  سید جلال الدین، شرح مقدمه قیصری بر فصوص الحکم
  • آشتیانی  سید جلال الدین، شرح فصوص الحکم (القیصری)
  • امینی نژاد  علی، آشنائی با مجموعه عرفان اسلامی، صص 176 تا 228
  • یزدان پناه  سید یدالله، مبانی و اصول عرفان نظری، صص 34 تا 60
  • امینی نژاد  علی، حکمت عرفانی، صص 44 تا 51

یکى از بزرگ ترین شاگردان حوزه درس قونوى سعید الدین فَرْغانى است که از أو اثرى عظیم و بى نظیر موجود است به نام مشارق الدراری که شرح بر تائیّة الکبرى است.

تسلط فرغانى به فارسى در حدى بود که معضلات تائیه را با عباراتى رسا به فارسى شرح کرده، و بعد به دستور استاد مقدمه ‏اى محققانه به زبان عربى بر آن افزوده مفصل ‏تر از مقدمه فارسى مشتمل بر خواص أسماء و قواعدى عرفانى. شرحى نیز به عربى نوشته است و آن را منتهى المدارک نام نهاده. آن چه در مقدمه عربى فرغانى مندرج است به حدى عالى است که محقق جامى در مقدمه شرح خود بر نقش الفصوص (نقد النصوص فی شرح نقش الفصوص) نوشته است که احدى مبانى تحقیقی عرفان را به آن زیبایى که فرغانى بیان کرده تقریر نکرده است.

اما شرح فارسى فرغانى بر اشعار تائیّه بر روى هم بهتر و منظم تر از شرح عربى اوست، و در مواردى نیز شرح عربى (منتهى المدارک) رجحان دارد، چه آن که‏ اهتمام فرغانى به شرح فارسى بیشتر بوده است.

فرغانى با جمعى از اصحاب قونوى تائیّه فارضیّه را نزد استاد الأساتید، قونوى، قرائت کرده‏ اند. استاد در مقدمه کتاب مشارق به فارسى جذاب تذکر داده است که در بین اصحابْ، فرغانى بهتر از دیگران مطالب تائیّه را ضبط و به قید تحریر در آورده است. قونوى به ابن فارض عنایت و ارادت خاص داشت، و تائیّه را در قونیه و شام و مصر به فارسى تدریس می ‏فرمود .

یکى از اصحاب شیخ صدر الدین قونوى، شیخ الشیوخ وقت خود، شیخ شمس الدین ایکى، گفته است: در مجلس درسِ شیخ ما علما و طلبه علم حاضر می‏شدند. در انواع علوم سخن می ‏گذشت، و ختم مجلس بر بیتى از قصیده نظم السلوک می ‏شد، و حضرت شیخ صدر الدین بر آن به زبان عجمى سخنان و معانى لدنّى می ‏فرمود که فهم آن هیچ کس نتوانستى کرد، مگر کسى که از اصحاب ذوق بودى. و گاه بودى که در روز دیگر گفتى که در آن بیت معنى دیگر بر من ظاهر شده است. و معنى غریب‏ تر و دقیق ‏تر از پیش گفتى. و بسیار می ‏فرمود که صوفى می باید که این قصیده را یاد گیرد، و با کسى که فهم آن کند معانى آن را شرح کند.

شیخ شمس الدین گفته است شیخ سعید الدین تمام همت خود را صرف شرح قصیده به فارسى کرد، و به امر شیخ، براى آن که نفع آن عام باشد، آن را به عربى شرح کرد. و آن همه از برکات شیخ ما، صدرالدین، است.

صدرالدین قونوی مکرر می ‏فرمود هر عارفى باید تائیّه را حفظ کند. بر تائیّه کبرى در ابتدا شرحى به فارسى نوشته شد. این شرح تقریر دروس صدرالدین قونوى است و مشارق الدّرارى نام دارد. مشارق به تمام هویت در عرفان نظرى به نگارش در آمده است. و  مقدمه سعید الدین فرغانى بر تائیه، خصوصاً بخش عربى آن، متضمن مطالبى است عالى که احدى بدان نظم و ترتیب و اشتمال بر مطالب تازه سخن نگفته است. وى در ضمن شرح تائیّه عالی ‏ترین مسائل علمى را از أبیات معجز نظام تائیّه استخراج کرده است.

جمیع شارحان تائیّه از پیروان ابن عربی ‏اند. و به ندرت نظم عرفانى به این صلابت و عظمت در دوران اسلامى می ‏توان یافت.

اهمیت تاریخی فرغانی از لحاظ تاریخی از آن جهت است که وی از شاخص ترین چهره های سلسله ای دیگر یعنی سلسله شیخ شهاب الدین سهروردی از عرفای قرن هفتم و مولف عوارف المعارف (متوفای 632 که با شیخ اشراق مقتول (متوفای 587) فرق دارد) است که یکی از مهم ترین و گسترده ترین طریقت های صوفیه انگاشته می شود. وی از قونوی با احترام فراوان یاد کرده و خود را به لحاظ صحبت به این مکتب منتسب می سازد.

این امر خود شاهدی بر پیوستن دیگر سلسله های عرفانی به مکتب فکری ابن عربی به دلیل توانمندی و غنای آن است.

اهمیت فرغانی در تاریخ عرفانی نظری به خاطر جعل اصطلاحات مستقر عرفانی است. محی الدین و قونوی در بیان معارف عرفانی از اصطلاحاتی جدید در فضای عرفان نظری سود جستند، ولی این اصطلاحات به دلیل عدم استقرار گاهی در چند معنا به کار می رفت و این معانی هم در میان عارفان مختلف متفاوت می گشت. این تشویش و ابهام تا زمان فرغانی ادامه داشت ولی او کوشید تا هر اصطلاح را در معنائی خاص بکار برد و کاملا معنای آن را مشخص سازد. آثار مهم پس از وی مانند تمهید القواعد و مصباح الانس ، از اصطلاحات جعل شده توسط فرغانی استفاده کرده اند. البته آثار جندی به دلیل معاصر بودن با فرغانی این گونه نیست . در میان شخصیت های برجسته ، تنها کاشانی و قیصری هستند که از اصطلاحات فرغانی بهره نبرده اند.

مهم ترین اثر فرغانی مشارق الدراری است که تقریرات وی از شرح تائیه ابن فارض در درس استادش قونوی است. این درس به زبان فارسی ارائه می شده است.مقدمه این کتاب شامل یک دوره کامل از مباحث عرفان نظری است. این مباحث آنقدر با ظرافت و انسجام بیان شده است و چینش نظام تجلیات در آن چنان دقیق است که حتی در آثار قونوی نیز نمی توان مشابهی برای آن یافت.

جامی در این زمینه می گوید : هیچ کس مسائل علم حقیقت را چنان مضبوط و مربوط بیان نکرده است که وی در دیباچه شرح قصیده تائیه فارضیه کرده... (نفحات الانس ص 558) 

این کتاب به زیان فارسی نگاشته شده و پس از آن فرغانی آن را به همراه افزوده هایی به عربی برگرداند و آن را منتهی المدارک نامید.

تبیین منسجم و عقلانی عرفان نظری همراه با استفاده از اصطلاحات دقیق از دیگر عواملی بود که زمینه را برای گفتگوی بیشتر عرفان و فلسفه فراهم آورد.

منابع :

  • آشتیانی  سید جلال الدین، شرح مقدمه قیصری بر فصوص الحکم
  • آشتیانی  سید جلال الدین، شرح فصوص الحکم (القیصری)
  • امینی نژاد  علی، آشنائی با مجموعه عرفان اسلامی، صص 176 تا 228
  • یزدان پناه  سید یدالله، مبانی و اصول عرفان نظری، صص 34 تا 60
  • امینی نژاد  علی، حکمت عرفانی، صص 44 تا 51
  •  یزدان پناه سید یدالله، فروغ معرفت، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره)، صص 80 تا 82

یکى دیگر از أکابر شاگردان شیخ صدر الدین، شارح اول فصوص، مؤیّد الدین جَندى است. «جَنْد» از مناطق دور خراسان قدیم است، نزدیک فَرْغانه، مسقط الرأس شیخ سعید الدین، که روزگارى بسیار آباد بود. شیخ مؤیّدالدین جندی نیز گویا در جوانى از ترس مغول از دیار خود گریخت.

جند، از شهرهاى ترکستان روسیّه فعلى بوده است که بدست مغولان ویران گردید و مردم آن قتل عام شدند و دیگر این شهر از نو بنا نشد.

شرح فصوص جندی کتابی مبنائی است که نوعا شارحان بعدی فصوص از آن تاثیر پذیرفته اند. این شرح اولین شرح رسمی بر فصوص الحکم است و آز آنجا که خود وی عارفی برجسته و صاحب کشف است در شرح وی پژوهش هائی دیده می شود که در شرح های دیگر فصوص موجود نیست.

محقق جندى در شرح طریق خاصّى دارد بعد از نقل قسمتى از متن، خود رأسا به تحقیق در اطراف آن می ‏پردازند، لذا این شرح براى کسى که بخواهد براى بار اول‏ شرح فصوص بخواند نافع نمی ‏باشد و خیلى سنگین بنظر می ‏آید.

لذا طالب عرفان باید مقدار زیادى از شروح بالنسبه آسان تر را قرائت نماید، و سپس به تعلم شرح جندی بپردازد.

در تاریخ آمده است که قونوی خطبه فصوص را برای جندی شرح کرد و بعد به روحانیت استاد همه مسایل فصوص برای وی روشن گشت ، همان رویدادی که برای خود قونوی نیز هنگام فراگیری خطبه فصوص نزد ابن عربی پیش آمده بود. جندی این امر را بدین گونه روایت می کند:

«و لقد کان سیدی و سندی و قدوتی الی الله تعالی- الامام العلام علم العلماء الاعلام، شیخ مشایخ الاسلام، حجه الله فی الانام، سلطان المحققین، کهف العارفین الواصلین، ذخر العالمین بالله فی العالمین، امام الورثه المحمدیین، مکمل الافراد و النذر من الاولاد الالهیین، ابو المعالی صدر الحق و الدین، محیی الاسلام و المسلمین، محمد بن اسحاق بن یوسف القونیوی رضی الله عنه و ارضاه به منه- شرح لی خطبه الکتاب. و قد اظهر وارد الغیب علیه آیاته، و نفح النفس الرحمانی بنفحاته، و استغرق ظاهری و باطنی روح نسماته و فوح نفائس انفاسه و نفثاته. و تصرف بباطنه الکریم تصرفا عجیبا حالیا فی باطنی، و اثر تاثیرا کمالیا فی راجلی و قاطنی. فافهمنی الله من ذلک مضمون الکتاب کله فی شرح الخطبه، و الهمنی مصون مضمون اسراره عند هذه القربة. فلما تحقق الشیخ رضی الله عنه منی ذلک و ان الامر الالهی وقع بموقعه من هنا لک، ذکر لی انه استشرح شیخنا المصنف رضی الله عنه هذا الکتاب، فشرح له فی خطبته لباب ما فی الباب لاولی الالباب و انه رضی الله عنه تصرف فیه تصرفا غریبا علم بذلک مضمون الکتاب. فسررت بهذه الاشاره و علمت ان لی اوفر حظ من تلک البشاره. ثم اشار الی بشرحه و امرنی برعایه الطالب فی ذلک و نصحه. فکتبت عن امره بمحضر منه شرح الخطبه فی الحال علی ما شرح بالمقال و رشح بالوقت و الحال امتثالا لامره و اجلالا لقدره...»

(شرح فصوص الحکم جندی صص 18 تا 19 ) 

سید و تکیه گاه و مقتدای من به سوی خداوند متعال ... محمد بن اسحق بن محمد بن یوسف القونوی رضی الله عنه خطبه کتاب را برای من شرح کرد و وارد غیبی آیاتش را بر او آشکار نمود و نفس رحمانی به نفحه های خود دمید و راحتی نفس های آن ظاهر و باطن مرا فراگرفت و گنجینه های انفاس و دم های آن وزید و به باطن کریم خود تصرف عجیب حالی در باطن من نمود و تاثیری کمالی در رونده و ساکن من به جای گذاشت . پس خداوند از آن در همان شرح خطبه ، مضمون جمیع کتاب را به من فهمانیدو مضمون اسرار محفوظ آن را به هنگام این نزدیکی به من الهام نمود. پس چون شیخ رضی الله عنه چنین امری از جانب خود را از من دانست و این که امر الهی از آنجا در جایگاه خود واقع شده است برای من ذکر کرد: وی از شیخ مصنف ما (محی الدین) رضی الله عنه درخواست نمود تا این کتاب را برای او شرح کند و وی در خطبه آن مغز و خالص آنچه درآن زمینه بود را برای او شرح نمود و ... تصرف غریبی در او کرد که بدان، مضمون کتاب را دانست، پس بدین اشاره شادمان گشتم ... سپس وی به من اشاره نمود که آن را شرح کنم.

شرحی که جندی بر فصوص نگاشته بر عمده شارحان پس از وی تاثیر نهاده ، از این رو جامی می گوید:

بعض مصنفات شیخ بزرگ را چون فصوص الحکم و مواقع النجوم شرح کرده است ماخذ سایر شروح شرح وی است و درآن جا تحقیقات بسیار استکه در سایر کتب نیست و کمال وی از آنجا معلوم می شود. (شرح فصوص الحکم جندی صص 18 و 19)

منابع :

  • آشتیانی  سید جلال الدین، شرح مقدمه قیصری بر فصوص الحکم
  • آشتیانی  سید جلال الدین، شرح فصوص الحکم (القیصری)
  • امینی نژاد  علی، آشنائی با مجموعه عرفان اسلامی، صص 176 تا 228
  • یزدان پناه  سید یدالله، مبانی و اصول عرفان نظری، صص 34 تا 60
  • امینی نژاد  علی، حکمت عرفانی، صص 44 تا 51

ابوالمعالی صدرالدین محمد بن اسحاق قونوی متولد ۶۰۷ ق و متوفای ۶۷۳ ق است. وی پسر زن محیی‌الدین ابن‌عربی و ممتازترین شاگرد اوست.  پدر محمد بن اسحاق قونوى، مجد الدین، از اهالى ملطیّه بود و صاحب ثروت و مال. صدر الدین از پدر ثروت قابل توجه به ارث برد چندان که شاگردان خود را کفالت می ‏کرد- شاگردانى که از خوف یورش سپاهیان مغول خانه و کاشانه خود را رها کرده و به آن محیط سرشار از فیض رو آورده بودند.

ابن عربى مؤلف کتاب فصوص و فتوحات مکیّه و ده‏ها آثار عرفانى دیگر، مدتى قونیه را مرکز تدریس خود قرار داد و از بین تلامیذ بزرگ و متعدّد او فقط یک نفر داراى نبوغ و استعداد عدیم النظیر بود، که توانست در دورانى نسبتاً کوتاه مدارج عالیه عرفان را علما و عملا بپیماید و در زمان حیات ابن عربى بتواند حوزه تدریس استاد را اداره نماید و به مقام جانشینى استاد برگزیده شود. این شخص همان صدر الدّین قونوى رومى است که در علوم مرسوم زمان داراى جامعیّتى فوق ‏العاده و در علم عرفان و مکاشفه سرآمد عرفاى زمان بحساب می ‏آید و بعد از ابن عربى احدى به پایه او نمی ‏رسد.

شارح بزرگ افکار ابن عربى صدر الدین قونوى است. صدر الدین در تربیت شاگرد از استاد موفّق‏ تر بود. قونوى مبانى استاد خود را در آثار متعدد خویش محقّقانه تقریر نمود و بنا به تصریح برخى از محقّقان موجب ترویج افکار ابن عربى صدر الدین قونوى است که احدى مسأله وحدت وجود را مانند وى به سلک تحریر در نیاورده است و افکار عالیه استاد را در کلیه مسائل عرفانى پیاده و تحقیق نموده است.

قونوى در پروراندن آراء عرفانى به عباراتى موجز، چه در تألیفات بی ‏نظیر خود و چه هنگام تقریر مباحث عرفانى جهت تلامیذ خود، تالى ندارد. چه آنکه صدر الدین همان طورى که داراى تحریرى عالمانه و عارفى طلیق اللسان و عذب البیان است در مقام القاء معارف الهیّه به تلامیذ از بیانى روان و جذّاب بهره‏ مند بوده است و به زبان فارسى تدریس می ‏کرده است لذا تلامیذ نامدار او بخصوص شیخ مؤید الدین جندى و سعید الدین فرغانى در تألیف آثار عرفانى بسبک استاد خود و ابن عربى بسیار موفق بوده ‏اند و ردّ پائى در آثار عرفانى که محقّقان طبقه بعد از فرغانى و جندى بوجود آورده ‏اند از این دو محقق کم ‏نظیر در همه جا دیده می ‏شود.

او برجسته ترین شاگرد ابن عربی است که به گفته خودش صاحب مقام تجلی ذاتی است که بالاتر از آن در حق مخلوق متصور نیست و این مقام را بعد از مرگ استادش با عنایت وی در رؤیا دریافت می دارد.

وی به واسطه برخورداری از این مقام بلند شهودی و عرفانی از اصالت خاصی برخوردار است و هیچگاه در صدد جمع آوری و نقل آثار و اقوال دیگران بر نمی آید. آشنائی او با حکمت و فلسفه در اوان تحصیلاتش به آثار وی از لحاظ فلسفی قوام خاصی بخشیده است.

او و سایر پیروان این عربی کوشیده اند میراث استادشان را منقح و و منظم ساخته و در یک نظام منسجم عقلانی ارائه دهند. نقش قونوی در این میان به عنوان مرجع اصیل و یگانه تفسیر آموزه های شیخ اهمیت بسیار دارد و در واقع می توان گفت قونوی شاکله نظام هستی شناختی عرفانی ابن عربی را در مقام اثبات تمام کرد و علم عرفان نظری را به عنوان یک علم دارای مبادی، مسائل، موضوع و میزان ارائه نمود.

نزدیکى او به ایران و دیدن آثار دانشمندان بزرگ و عرفاى صاحب اندیشه مملکت ما، و تسلط أو به زبان فارسى، که از آن ارباب ذوق به «أملح الألسنه» تعبیر کرده‏اند، و مراجعه أو به آثار ابن سینا، تاثیرى بسزا در افکار أو داشت چندان که آثار این عارف بزرگ در تربیت شاگرد و نیز در بیان عویصات علم توحید و تجرید و تقریر و بیان وحدت وجود و جمیع مباحث عرفانى، که به نحوى از انحا، مستقیم یا با واسطه، به اصل «وحدت وجود» وابسته است، توفیق تام نصیب أو گردانید. آثار قونوى مشتمل است بر زبده‏ ترین مسائل علم تصوف، و کتاب مفتاح الغیب أو بهترین کتاب درسى در علم اعلى محسوب می ‏شود.

در آثار قونوى و تلمیذ خاص او سعید الدین فرغانى و اتباع او از این هفوات دیده نمی ‏شود. همین مراعات جوانب مطالب وقت خاص قونوى است که در آثارش کلمات قلندرانه دیده نمی ‏شود.

وی در آثارش در صدد جمع و نقل کلمات و سخنان دیگران نیست . اهل معرفت از قونوی تحت عنوان شیخ کبیر یاد می کنند.

قونوی در ابتدای تحصیلش به خوبی به کلام و فلسفه پرداخته بود ولی اقناع نشده و به عرفان روی آورده بود. (المراسلات بین صدرالدین القونوی و نصیرالدین الطوسی، ص 47) همین مسئله باعث گردید که تاآثار وی از جهت عقلانی، استواری و استحکام خاصیب داشته باشد.او در علوم ظاهری نیز چیرگی و مهارت داشت و قطب الدین شیرازی شاگرد او در حدیث بوده است. قونوی روابط خوبی با مولانا جلال الدین رومی ، خواجه نصیرالدین طوسی ، سعدالدین حمّویی و دیگر علمای عصر خود داشت.

میان او و خواجه نصیر الدین طوسی مراسلاتی زد و بدل شد که این خود فتح بابی برای نزدیک تر شدن عرفان و فلسفه بود.

آثار قونوی را می توان باب ورود به فهم آثار شیخ اکبر دانستبه ویژه آن که سعی نمود به آنها نظم و ساختار بدهدو در یک نظام عقلی آنها را ارایه نماید.

او عرفان نظری را به صورت یک علم دارای موضوع و مبادی و مسائل معرفی نمود. جامی در این زمینه می گوید:

وی نقاد کلام شیخ است، مقصود شیخ در مساله وحدت وجود بر وجهی که مطابق عقل و شرع باشد جز به تتبع تحقیقات وی و فهم آن - کما ینبغی - میسر نمی شود.(النصوص ص 89)

مفتاح الغیب قونوی از مهم ترین و منقح ترین کتاب های او می باشد که دارای نظمی منطقی و فلسفی است. وی در این کتاب مباحث عرفان نظری را به صورت فشرده و بر اساس ذوق ابن عربی در قالب یک علم دارای غایت ، موضوع، مبادی و مسائل خاص خود بیان نموده است.مباحثی که درباره انسان کامل در انتهای کتاب آورده است دارای اهمیت خاص می باشد.

مفتاح الغیب با شرح محمد بن حمزه فناری با نام مصباح الانس به چاپ رسیده است و با یک نظم منطقی و فلسفی و بی پرداختن به حواشی ، مجموعه ای کامل اما فشرده از مباحث عرفان نظری را برابر با مکتب محی الدین ارائه می کند.

رساله النصوص قونوی گزینشی از مهم ترین مسابل عرفان نظری در قالب 21 نص است که به هدف ارائه کلید هایی برای فهم بهتر فصوص الحکم نگاشته شده است(النصوص ص 89) او در این کتاب معارف مرتبط با کشف های نهایی متعلق به تجلی ذاتی را آورده است.

اثر دیگر وی فکوک است ، این کتاب نیز برای حل معضلات فصوص الحکم و رمزگشایی از 27 فص آن نگاشته شده است.

النفحات الاهیه خود نگاشتی از مکاشفات و تجربیات عرفانی قونوی است.تفسیر اعجاز البیان و شرح الحدیث نیز دو اثر دیگر قونوی می باشد که درآنها به شرح و تاویل عرفانی و تفسیر انفسی متون دینی و تطبیق روایات با معارف شهودی پرداخته است.

وی شاگردان بزرگی تربیت کرد که هر یک در تبیین و گسترش مکتب ابن عربی سهم بسزائی داشته اند. در بین شاگردان قونوى فقط عارف محقق، عفیف الدین تلمسانى از مردم مغرب عربى است. دیگر شاگردان او همه فارسى زبان و داراى آثارى زیبا در این زبان هستند.

موید الدین جندی (م 691 هـ ق) ، سعید الدین فرغانی ( م 700 هـ ق) ، عفیف الدین تلمسانی( م 690 هـ ق) و فخرالدین عراقی ( م 688 هـ ق ) نیز از آن جمله اند که در بسط عرفان نشری سهم بارزی داشتند.

بطور خلاصه می توان خلاصه تلاش های قونوی راترتیب و تنظیم و شرح و تحلیل اندیشه ابن عربی ، مداقه های عقلی در آن و نشان دادن ارتباط آثار او با متون دینی دانست.

منابع :

  • آشتیانی  سید جلال الدین، شرح مقدمه قیصری بر فصوص الحکم، ص 27 و 28
  • آشتیانی  سید جلال الدین، شرح فصوص الحکم (القیصری)
  • امینی نژاد  علی، آشنائی با مجموعه عرفان اسلامی، صص 176 تا 228
  • یزدان پناه  سید یدالله، مبانی و اصول عرفان نظری، صص 34 تا 60
  • امینی نژاد  علی، حکمت عرفانی، صص 44 تا 51
  •  یزدان پناه سید یدالله، فروغ معرفت، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره)، صص 77تا 78

محی الدین متولد اندلس اسپانیا در  17 رمضان سال 1165 میلادى معادل 560 هجری قمری در مرسیه و از نوادگان حاتم طائی است و مزارش در صالحیه دمشق می باشد.

او در سنین خردسالى به خلوت انس داشت، و هنوز به سن تکلیف نرسیده بود و یا صبىّ مراهق بود که به امر پدر به محضر قاضى أبو الولید، ابن رشد اندلسى، حاضر شد و حکیم اندلس را متحیر ساخت  خلوت نشینى در دوران صباوت باعث شد در مدتى نسبتاً کم أبواب غیب بر أو گشوده گشت. سپس به دستور پدر به دیدن حکیم محقق، ابن رشد، رفت، و میان آنها برمز چند کلمه مبادله شد. ابن رشد به شیخ گفت ما با برهان امکان آن چه را شیخ به آن رسیده است إثبات کردیم، ولى به عیان ندیده بودیم.

نامش أبو عبد اللَّه، محمد بن على بن محمد بن العربی الحاتمی الطائی است. وى در کثرت آثار علمى و تصنیف عالی‏ترین مطالب در تصوف به روش و سبک طریقه خود نظیر ندارد. در دوران اسلامى، گذشته از اقطاب مطلقه و وارثان خاصه یا مطلقه از محمدیّین، تالى ندارد. در مذاهب چهارگانه نازل‏ترین را انتخاب فرموده- بلکه محیط و زمان بر أو تحمیل نموده است. و آن مسلک حنبلى است که مؤسس آن احمد بن حنبل است. حنابله در حدى از انحطاط فکرى قرار دارند که معتقدند موجود باید محسوس باشد و آن چه محسوس نیست وجود ندارد. و از این رو براى خداوند نیز جسمانیت قایل شده ‏اند.

وی قطعا بزرگ ترین عارف همه دوره ها و به وجود آورنده جهشی در عرفان اسلامی است.

شهودهای ناب، مقامات ویژه عرفانی و توانائی اعجاب برانگیز وی در تعبیر و تفسیر آنها از وی شخصیتی می سازد که تاکنون در تاریخ عرفان اسلامی هماوردی نداشته است.

استاد آشتیانی در مورد وی می نویسند: 

"محیى الدین عربى بنیان‏گذار عرفان علمى است و کتب متعددى در تصوف و عرفان علمى تصنیف کرده است. محیى الدین به کثرت تالیف و تصنیف و سعه باع و تضلع و احاطه بر مسائل عرفانى معروف و مشهور است. محققان از عرفا که بعد از محیى الدین پا بعرصه وجود گذاشته‏ اند همه شارح کلمات و تحقیقات و تدقیقات ارزنده او هستند. این مرد بزرگ داراى قوه خلاقه بی ‏نظیرى در تحقیقات‏ مسائل عرفانى و القاء مطالب کشفى است. روح بزرگ او محل فیضان معارف الهى است.

محیى الدین بدون تردید در بین عرفاى اسلامى بزرگترین عارف و صوفى است. احدى هم سنگ و هم پایه او نیست. دانشمندان بعد از او همه ریزه‏ خوار سفره بی دریغ او می ‏باشند و او را سرآمد عرفاى اسلامى می ‏دانند. محققان از صوفیه، محیى الدین را به پیشوائى قبول دارند. برخى از او تعبیر بغوث اعظم و اکبر و جمعى از او بعنوان خاتم ولایت مقیده محمدیه یاد نموده‏اند. هیچ دانشمندى باین اندازه مورد احترام اهل فن خود نبوده است. فتوحات مکیه او مملو از تحقیقات و تدقیقات و مکاشفات شخصى این مرد بزرگ است. احدى از حکما و عرفاى اسلامى این اندازه قوت و قدرت فکرى نداشته است".

تلاش وی در استخراج مبانی و لوازم معرفتی مکتب وحدت وجود تا آنجا پیش می رود که آثار وی بالقوه شامل یک نظام منسجم هستی شناختی بر پایه شهود است.

وی هیچگاه ادعای فلسفه ورزی یا پرداختن به تاملات عقلانی را نداشته و همواره از مشرع شهود سخن گفته است و آن را بسی برتر از عقل و فلسفه می داند هرچند از محتوای آثارش به خوبی پیداست که با جریان های فکری معاصر خویش مانند کلام و فلسفه اسلامی به خوبی آشنائی داردو همین آشنائی سبب می شود که وی بتواند اصطلاح های کلامی و فلسفی رایج در آن عصر را وام گیرد و با در هم آمیختن در معانی جدید خود، قاموسی نو از اصطلاح های عرفانی نظری پایه ریزی کند.

محققان آثار منسوب به او را اعم از مفقود و موجود تا 846 اثر رسانده اند که دو کتاب فصوص الحکم فتوحات مکیه در میان همه آنها درخشش ویژه ای یافته است.

فتوحات در واقع یک دائره المعارف بزرگ عرفانی است که نگارش آن به تصریح مولف در اثر فتوحات ربانی و مکاشفات عرفانی است که برای او در مکه معظمه رخ داده است. نگارش این فتوحات حدود 30 سال از 598 تا 629 طول کشید. پس از آن در اثر عواملی نسخه دومی ازآن را در سال های 632 تا 636 یعنی دو سال قبل از رحلتش نگاشت.

فتوحات کتابی در نوع خود بی نظیر و دائره المعارف عظیم عرفانی است که عمدتا شامل مباحث عرفان نظری و عملی با تکیه بر متون دینی است . این کتاب دارای حجم بسیار زیادی از مطالب بوده و 560 ابا دارد که باب 559 آن خلاصه ای از همه باب هاست.

فصوص الحکم نیز از آخرین آثار ابن عربی است که بنا به تصریح وی در مبشره ای توسط رسول اکرم صلی الله علیه و آله به وی اعطا می شود و درپی آن به نگارش کتاب می آغازد.این کتاب تاثیر گذار ترین کتاب در آینده عرفان نظری است چرا که محور شروح و آثار زیادی قرار گرفت.

در هر فص از بیست و هفت فص این کتاب - که از پیچیدگی و اجمال خاصی برخوردار است- به رمزگشایی از اسرار باطنی یکی از انبیاء یا برخی از اولیاء الهی و حکمت های الهی و توحیدی مرتبط با آن نبی یا ولی پرداخته شده است. این کتاب چنان با با استفاده از آیات و روایات آمیخته است که آن را تبدیل به تفسیر عرفانی متون دینی کرده است. 

شروح زیادی بر این کتاب نوشته شده و از اوایل قرن هشتم نیز به کتاب درسی تبدیل شده است.این امر باعث شده است که این کتاب محور تلاش های علمی و بحث و بررسی و نقد و نظر فراگیران ، اساتید و اندیشمندان این عرصه قرار گیرد.

باید توجه کامل به این مطلب غیر قابل انکار داشت که شیخ أکبر و خلیفه أو، شیخ کبیر، صدر الدین قونوى، و بسیارى از أکابر اهل حقیقت و طریقت در ولایتْ علوىّ المشرب و مهدىّ المشهدند، و سر مویى از این اصل تام مأخوذ از مقام حضرت ختمى مرتبت انحراف ندارند.

آثار متعدد این عربی ثبوتا و بطور بالقوه دربردارنده یک نظام منسجم هستی شناختی بر پایه شهود می باشد و تمام مواد و مبانی لازم را برای یک نظام سازوار معرفتی را در خود دارد. ولی تبیین و بسط کامل این نظام نیازمند گذر زمان بود و این امر در آثار شاگردان و پیروان او صورت گرفت.

ویژگی مهم آثار ابن عربی وجود حجم مهمی از آثار هستی شناسانه - یا آنچه عارفان آن را حقیقت می نامند) در آنهاست . همه این معارف بر محور وحدت وجود گرد آمده اند.

عبدالرحمن جامی (م 898 هـ ق) در نفحات الانس در این زمینه می نگارد:  وی قدوه قائلان به وحدت وجود است و آن مقدار حقایق و معارف که در مصنفات وی به تخصیص در فصوص و فتوحات اندراج یافته است در هیچ کتاب یافت نمی شودو از هیچ کس در این طایفه ظاهر نشده است. (نفحات الانس - صص 545 تا 547)

با این که ابن عربی از قوت شهود برخوردار بود و همواره بر پایه روش شهودی سخن می گفت و آن را برتر از عقل و فلسفه می دانست ، ولی آشنایی دقیق او  با جریان های فکری عصر خویش و نیز تسلطش بر متون دینی و نیز تراث پیشین عارفان، باعث شد تا بتواند با وام گرفتن برخی تعابیر و واژگان از متون دینی و نیز علوم و حوزه های دیگر و ریختن معانی مورد نظر خود در قالب آنها، ادبیاتی نو دربیان ااصطلاحات عرفان نظری ایجاد کند ، این کار وی توسط شاگردانش استمرار یافته و به کمال رسید.

او شاگردان بسیاری تربیت کرد که برجسته ترین آنها پسرخوانده اش صدرالدین قونوی می باشد.

علم عرفان نظری از همه جهت مدیون اوست و مراد از شیخ اکبر در کلمات عرفا، اوست.

منابع :

  • آشتیانی  سید جلال الدین، شرح مقدمه قیصری بر فصوص الحکم، صص 43 و 44
  • آشتیانی  سید جلال الدین، شرح فصوص الحکم (القیصری)
  • امینی نژاد  علی، آشنائی با مجموعه عرفان اسلامی، صص 176 تا 228
  • یزدان پناه  سید یدالله، مبانی و اصول عرفان نظری، صص 34 تا 60
  • امینی نژاد  علی، حکمت عرفانی، صص 44 تا 51
  •  یزدان پناه سید یدالله، فروغ معرفت، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره)، صص 74 تا 76