فیض خداوند براساس «قاعدة الواحد»، یک فیض است. این فیض که نفس رحمانی نام دارد دو مرحله دارد؛ مرحلهای از آن در صقع ربوبی و مرحلۀ دیگر آن در خارج از صقع ربوبی امتداد دارد. مرحلۀ درون صقعی آن که باطن نفس رحمانی است «فیض اقدس» نام دارد. به وسیلۀ فیض اقدس که طیفی از اسمای علمی خداوند است ـ به ترتیبی که گفته شد ـ اعیان ثابته یعنی ماهیات اشیا به صورت علمی (صور علمیه) پدید میآید.
اما مرحلۀ دوم فیض که مرحلۀ برون صقعی آن است و ظاهر نفس رحمانی میباشد، «فیض مقدس» نامیده میشود. فیض مقدس برخلاف فیض اقدس که ظهور علمی اسمهای خداوند بود، ظهور عینی و وجودی نامهای خدای سبحان است. در این فیض همۀ آنچه صدر المتالهین پیرامون تشکیک در وجود جاری کرده است، جریان مییابد، البته با این تفاوت که صدرا تشکیک را در وجود حقیقی و عرفا آن را در وجود مجازی جاری ساختهاند. پیرو سریان تشکیکی فیض مقدس ـ که طیفی از اسمای وجودی است ـ اعیان خارجه، ماهیات خارجی یا همان تعینهای خلقی پدیدار شده و خلقت روی میدهد. البته کاملاً روشن است که فیض مقدس (یعنی اسمای خارجی و کونیه) و به تبع آن اعیان خارجه مطابق فیض اقدس و اعیان ثابته تحقق مییابند یعنی نظام خلقت براساس علم خدا شکل میگیرد.
به بیان دیگر به واسطه فیض اقدس، اسما و اعیان ثابته ظهور می یابند؛ اعیانی که هر کدام برای خود استعداد و تقاضای خاصی دارند. طلب و اقتضای اعیان ممکن که خواهان ظهورند، سبب می شود که فیض دیگری از حق تعالی، یعنی فیض مقدس، این درخواست را اجابت کند و آنها را در خارج از صقع ربوبی ظاهر سازد. بنابراین فیض مقدس برای اعیان ممکن و بر اساس تقاضای آنها به منظور ظهور در ساحت تعینات خلقی مطرح می شود. از همین رو، می توان آن را مترتب بر فیض اقدس دانست. صفت اقدس در مقابل مقدس از تنزه و تعالی بیشتر فیض نخست خبر می دهد که در صقع ربوبی بوده و از کثرات وجودی به دور است. از این بحث بر می آید که تمام آنچه در تعین ثانی می گذرد ، حاصل یک فیض و تمام آنچه در تعینات خلقی است نیز حاصل فیضی دیگر به شمار می آیند.
این دو فیض ، دو حصه و دو جزء از نفس رحمانی حق اند که شرح آن در پست های قبلی ذکر شد.
پس بطور خلاصه اهل الله فیض حق تعالی را بر دو گونه دانسته اند:
1 ) فیض اقدس که به ظهور اسمای الهی و اعیان ثابته می انجامد و تنها در تعین ثانی معنا دارد؛
2) فیض مقدس که به وسیله آن، تعینات خلقی ظاهر می شوند.
الفیض الإلهی ینقسم بالفیض الأقدس و الفیض المقدّس. و بالأول یحصل الأعیان الثابته و استعداداتها الأصلیه فی العلم، و بالثانی یحصل تلک الأعیان فی الخارج مع لوازمها و توابعها.
(قیصری ، شرح فصوص الحکم، تصحیح آشتیانی، ص 61)
فیض الهی به فیض اقدس و فیض مقدس تقسیم می شود. به واسطه اولی، اعیان ثابته و استعدادهای اصلی آنها در مرتبه علم (یعنی تعین ثانی) حاصل می شود و به واسطه دومی، همان اعیان، همراه با لوازم و توابعشان در عالم خارج حاصل می شوند.
فبالفیض الأقدس الذی هو التجلی بحسب اولیه الذات و باطنیتها یصل الفیض من حضره الذات إلیها و إلى الأعیان دائماً، ثم بالفیض المقدس الذی هو التجلی بحسب ظاهریتها و آخریتها و قابلیه الأعیان و استعداداتها یصل الفیض من الحضره الإلهیه إلى الأعیان الخارجیه.
(قیصری ، شرح فصوص الحکم، تصحیح آشتیانی، ص 65)
پس به واسطه فیض اقدس که همان تجلی حق به حسب اولیت و باطنیت ذات است، فیض از حضرت ذات پیوسته به اسما و اعیان می رسد. سپس به واسطه فیض مقدسی که همان تجلی حق به حسب ظاهریت و آخریت ذات و قابلیت اعیان و استعدادهایشان است، فیض از حضرت الهی به اعیان خارجی می رسد.
استاد آشتیانی این
مطلب را چنین بیان فرموده اند:
وجود عام منبسط،
سایه اى از سایه هاى اصل حقیقت وجود است، چون مبدا تعین و ظهور وجود منبسط، فیض
اقدس است. وجود منبسط که از آن تعبیر به فیض مقدس و نفس رحمانى و حق مخلوق به، شده
است، ناشى از فیض اقدس است، و فیض اقدس عبارتست از اول تعین ناشى از مقام احدیت که
باطن فیض مقدس باشد.
حق- در مرتبه تعین
اول و مقام احدیت و مقام «رؤیه المفصل مجملا» در مقام تنزل به مرتبه واحدیت متنزل
می شود و از ظهور «رؤیه المجمل مفصلا» فیض مقدس ظاهر در کسوت صور خارجیه و صور
ادراکیه مىشود.
پس فیض مقدس و وجود
منبسط بر اعیان ثابته و ماهیات و مقام خلق، ناشى از دو تجلى و یا دو تعین است.
وجود منبسط نسبت بذات تقیید دارد، چون ذات، همانطورىکه بیان شد، تعین ندارد، حتى
از قید اطلاق هم عارى است بر خلاف فیض مقدس که مقیّد باطلاق است، و وجود خارجى
اعیان و وجود ذهنى ماهیات، ناشى از تجلى حق بصورت وجود منبسط و فیض مقدّس است. لذا
وجود خارجى و ذهنى دو سایه و دو تعین از تعینات وجود منبسط است. اصل حقیقت وجود
بوجود منبسط متعین و مقید شده است و از مقام صرافت تنزل نموده است.
وجود منبسط به
واسطه قبول تقیدات خاصه، بصورت اعیان خارجیه از قبیل جوهر و عرض، وجود خارجى و
وجود علمى در آمده است، چون وجودات مقیده، از کثرت قیود و تضاعف تقیدات اصل وجود،
ظهور پیدا کرده است.
و بهمین معنى در آیه
شریفه اشاره شده است: «أَ لَمْ تَرَ إِلى رَبِّکَ کَیْفَ مَدَّ الظِّلَّ، وَ لَوْ
شاءَ لَجَعَلَهُ ساکِناً».
علامه حسن زاده آملی در این زمینه می فرمایند :
بدانکه مراد از فیض اقدس حصول اعیان ثابته و
استعدادات اصلى آنها در علم بارى تعالى است، و مراد از فیض مقدس حصول آن اعیان در
خارج است با لوازم و توابع آنها. و این اعیان ثابته باصطلاح حکماء ماهیات اند که
صور علمیه اشیاء در ذات واجب تعالى بوجود احدى بلکه فوق احدىاند.
فیض اقدس را از اینجهت اقدس گویند که اقدس
است از این که مغایر با مفیض باشد چنانکه فیض مقدس مغایر است ولى مغایرتى که حد
شأنى از شئون الهى است بلحاظ این سویى که قدر و صورت و خلق است فافهم.
و وجه دیگر در تسمیه اقدس این که فیض اقدس،
اقدس از شوائب کثرت اسمائى و نقائص حقائق امکانى است.
عبارات قوم در تعریف فیضین چنین است: الفیض
الالهى ینقسم بالفیض الاقدس و الفیض المقدس، و بالاول یحصل الاعیان الثابته و
استعداداتها الاصلیه فى العلم.
و بالثانى یحصل تلک الاعیان فى الخارج مع
لوازمها و توابعها (اول فصل سوم مقدمات قیصرى بر شرح فصوص الحکم ص 18).
الفیض الاقدس اى الاقدس من شوائب الکثره
الاسمائیه و نقائص الحقائق الامکانیه، و هو- اى الفیض الاقدس- عباره عن التجلى
الحبى الذاتى الموجب لوجود الاشیاء و استعداداتها فى الحضره العلمیه ثم العینیه
کما قال کنت کنزا مخفیا فاحببت أن اعرف، الحدیث.
و الفیض المقدس عباره عن التجلیات الاسمائیه
الموجبه لظهور ما تقتضیه استعدادات تلک الاعیان فى الخارج؛ فالفیض المقدس مترتب
على الفیض الاقدس. (شرح قیصرى بر فص آدمى فصوص الحکم ص 65).
الفیض الاقدس: اى الاقدس من أن یکون الفیض مغایرا للمفیض کما فى الفیض
المقدس. و ابن تر که در تمهید القواعد (ص 85 چاپ سنگى) گوید: الفیض الاقدس اى
الاقدس عن أن یکون المستفیض غیر المفیض و الافاضه.
منابع :
- یزدان پناه – سید یدالله، مبانی و اصول عرفان نظری، صص 519 -521
- امینی نژاد – علی، حکمت عرفانی، صص 494 تا 496
- آشتیانی – سید جلال الدین، شرح مقدمه قیصری بر فصوص الحکم، صص 153 و 154
-
حسن زاده آملی - حسن، هزار و یک نکته، نکته 3، صص 13و 14