اگر ما به مطالعه و بررسی زندگی پیغمبر و ائمه اطهار (علیهم السلام) مثلاً آن طور که در کتاب بحار الانوار تألیف علامه مجلسی (۱۰۳۷-۱۱۱۰ق) آمده است بپردازیم، خواهیم دید که در این تراجم و سیر بیش از هر چیز به احوال و مقامات عرفانی افراد مورد نظر تأکید شده است. غرض و غایت حیات دینی در تشیع عبارت از تأسی به پیغمبر و ائمه اطهار (علیهم السلام) و رسیدن به مقامات معنوی آنهاست، اگر چه برای اکثریت شیعیان نیل و وصول به این غایت امکانی بیش نیست، ولی خواص شیعه همیشه نسبت به فعلیت دادن و تحقق بخشیدن آن کاملاً آگاه بودهاند.
مقامات عرفانی پیغمبر و ائمه اطهار (علیهم السلام) که به وصال و قرب و لقای خداوند منتهی میشود مقصد اعلی و غایت قصوی و منتهای آمال زهاد شیعه بوده است و تمام نظام تشیع بر اساس آن مبتنی است. حال در تصوف هم هدف و غایت را که عبارت از وصال و تقرب به ذات باری تعالی است، نمیتوان جز از طریق احوال و مقامات که مقام والائی در کتب و رسائل قدیم تصوف دارد، به دست آورد.
زندگی و حیات شخص صوفی هم مبتنی بر سعی و کوشش برای نیل به این احوال و مقامات است. ولی برای صوفی این احوال و مقامات فی نفسهم مطلوب نیست، بلکه او در طلب قرب و لقای ذات کبریائی است. البته در تصوف هرکس از این احوال و مقامات آگاه است، در صورتی که در تشیع فقط خواص نسبت به آنها آگاهی دارند و این امر کاملاً طبیعی است، زیرا تصوف فی حد ذاته به خواص تخصیص یافته است در حالی که تشیع مربوط به همه امت، اعم از خواص یا عوام است و دارای جنبه های ظاهری و باطنی مخصوص به خود است. ولی اهمیت خاصی که در کتب شیعه در شرح حال پیغمبر و ائمه اطهار (علیهم السلام) به مقامات عرفانی داده شده است، شباهت کاملی با مقامات عرفانی صوفیه دارد، در اینجا هم تشیع و تصوف هر دو اشاره به یک حقیقت و کاشف از یک واقعیت، یعنی تعالیم باطنی اسلام است که احوال و مقامات عرفانی با جنبه عملی آن ارتباط دارد.
منابع :
- سیدحسین نصر، حمید دَباشی و سیدولی رضا نصر،
- فصل نهم کتاب «تشیع: آموزهها، اندیشه، معنویت»
- (Shi’ism: Doctrines, Thought, and Spirituality)
- ترجمه محمد سوری، چاپ نخست، انتشارات دانشگاه ایالتی نیویورک،
- ۱۹۸۸میلادی. ص ۴۰۱ به بعد