خود شریعت بستر عقلانى دارد و به عقل نیز دعوت کرده است. همچنین شریعت، بستر معنوى دارد، و خودْ پرورش دهنده معنویت است و به روش عرفانى دعوت کرده است. متون دینى، به روش عقلى و شهودى تصریح و دعوت کردهاند و هر دو را راه رسیدن به واقع مىدانند. مثلاً در باب حجیت شهود در شریعت، مىتوان به بحث فطرت و میثاق و بحث معاینه و شهود در میثاق مراجعه کرد که نوعاً در کتابهاى حدیثى آمده است، یا کتاب توحید صدوق (ص۱۱۷) که ابوبصیر از امام صادق(ع) مىپرسد: آیا مؤمنان در روز قیامت مىتوانند خدا را ببینند؟ حضرت مىفرماید: بله. سپس پرسیده مىشود قبل از قیامت نیز مىتوان خدا را دید؟ حضرت مىفرماید: بله، در عالم ذر و عالم اَلَست. از طرفى حضرت تصریح مىکند که مؤمنان در همین دنیا نیز مىتوانند خدا را ببینند و شهود کنند، یعنى خدا قابل دیدن و شهود است. بنابر این فرموده امام(ع) نهتنها شهود هست، بلکه ایشان آن را حجت قرار مىدهد. اما باید توجه داشت که رؤیتْ قلبى است و با چشم صورت نمىگیرد. حضرت نیز از ابوبصیر مىپرسد: آیا تو خود همین الان نمىبینی؟ مىگوید: چرا.
به این ترتیب، این مجموعه خبر مىدهد که راه شهود باز است. همچنین در توحید صدوق آمده است: آیا رسولالله(ص) با قلب خودْ خدا را دید؟ حضرت مىفرماید: بله، مىتوان خدا را دید، و سپس این آیه را شاهد مىگیرد: ما کذب الفؤاد ما رأی. همچنین در توحید صدوق (ص ۱۰۸)آمده است که رسولاللّه(ص) خداوند سبحان را دیده است. رسول اکرم(ص) با قلب مبارک خودْ نور عظمت حق را دید(من نور عظمته) نیز از امیرالمؤمنین(ع) نقل کردهاند لم أعبد ربا لم رأه. سپس مىپرسند: چگونه؟ حضرت مىفرمایند: با چشم قلب. این بدان معناست که راه رسیدن به خدا باز است.
بنابراین افزون بر رسولالله (ص)و امیرالمؤمنین(ع) مثل ابوبصیر نیز که معصوم نیست، مىتواند به مقام شهود برسد. باز نمونه دیگر، جریان حارثة بن مالک است. در جلد دوم اصول کافی (ص۵۴) آمده است ایشان پس از ریاضتهایى به حقایقى دست یافت. در فرهنگ دینى آمده است: «من اخلص لله اربعین صباحاً جرت ینابیع الحکمة من قلبه على لسانه». پس مىتوان از راه ریاضت، به حقایق و حکمت دست یافت.
مسئله علم لدنى که در فرهنگ قرآنى آمده و بسیارى از این دست امور، گواه آناند که راه شهود باز است، و بلکه بسیارى از متون دینى را جز از راه شهود نمىتوانیم معنا کنیم. بسیارى از مسائلى که در متون دینى آمده است، خود، شهودند؛ مثلاً هنگامى که رسولالله(ص) از غار حرا بیرون آمدند همه اشیاء را دیدند که به ایشان سلام و عرض ادب مىکنند و به رسالت ایشان اذعان مىکنند.
همچنین درباره عقل، عقلورزى و صحه گذاشتن بر عقل، در متون دینى بسیار سخن رفته است. عقل در متون دینى معانى متعددى دارد: گاهى به معناى فطرت است؛ گاه به معناى عقل عملی؛ گاهى نیز به معناى همین عقل نظرى است که در فلسفه به کار مىرود و محل بحث ماست. به عبارت دیگر، واژه «عقل» در روایات به کار رفته است که در برخى از آنها دقیقاً به معناى عقل نظرى است و حجیت آن پذیرفته شده است. براى نمونه، امام رضا(ع) در توحیدصدوق (ص۳۵) مىفرماید: «نظام التوحید، نفى الصفات عنه؛ لشهادة العقول أن کل صفة و موصوف مخلوق». توحید با نفى صفات از خداوند برپا مىشود. چرا؟ به شهادت عقل؛ یعنى به تعبیرى، خود عقل گواه و حجت است که چنین حکمى برقرار است. به این ترتیب حضرت ثامنالحجج(ع) از طریق استدلال عقلى چنین نتیجه مىگیرد. «لشهادة العقول» یعنى به دلیل عقلى، که حکم مىکند هر صفت و موصوفى مخلوق است. یا در ادامه همین حدیث آمده است: و بِصُنعِ الله یُستدَلّ علیه؛ از طریق صنع الهى مىتوان بر خدا استدلال کرد؛ یا: بالعقول یُعتقَد معرفته و بالفطرة تثبت حجته؛ با عقل اعتقاد به خدا پیدا مىشود و با فطرت حجتش اثبات مىگردد. این تعبیرى است که حضرت به کار مىبرد. همچنین تعبیر دیگرى است در توحید صدوق (ص۳۹) لمّا تجلى صانع العقول، و بعد مىفرمایند: و بالعقول یعتقد التصدیق بالله؛ با عقلها اعتقاد به تصدیق خداوند پیدا مىشود. موارد دیگرى نیز هست که خود حضرت استدلال عقلى مىکنند به اینکه مثلاً بگوید اصل عدم تناقض پابرجاست و حکمْ این است. صفحه ۸۱ توحید صدوق، درجواب سؤال: فما الدلیل علیه: امامصادق(ع) مىفرمایند: وجود الافاعیل دلت على أن صانعا صنعها. اینها همه استدلال عقلى است. پس متون دینى حجیت عقل را مىپذیرند، بلکه تعبیر عقل در روایات بمعناى عقل نظرى هم موجود است. گاهى خود حضرت به استدلال عقلى مبادرت ورزیده و سبک استدلال عقلى را به کار برده است. همین طور «دلیل نظم»، در شریعت و آیاتى که در باب تفکر و نظرکردناند، همه گواه بر حجیت راه عقل است. بنابراین شریعت، هم دعوت به شهود و هم دعوت به عقل کرده و حجیت آنها را پذیرفته است.
منابع :
- یزدان پناه، یدالله - دوفصلنامه معارف عقلی- مرکز پژوهشی دائرة المعارف علوم عقلی اسلامی – پیش شماره سوم (عرفان اسلامی)