وی از اصحاب شیخ ابوبکر نساج است. تصنیفات و تألیفات معتبر و رسائل بی نظیر دارد. وی یکی از آنها رسالة السوانح است که لمعات شیخ فخرالدین عراقی بر اساس آن نوشته شده است.
او نیز از جهتی شخصیتی مهم است زیرا عین القضاة همدانی را پرورش داده است، البته گهگاهی هم تندرویهایی دارد. ( یزدان پناه-سید یدالله، سیری در تاریخ عرفان اسلامی، موسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی (ره))
احمدبن محمدبن محمد طوسی ، مؤلف، واعظ و عارف برجستۀ قرن پنجم وششم. احمد غزالی، برادر کوچکتر ابوحامد محمد غزالی، است. کنیۀ وی ابوالفتوح، والقابش مجدالدین، زین الدین و حجه الاسلام بود (ابنخلکان، ج۱، ص۹۷؛ سبکی، ج۶، ص۶۰، ۶۲). تاریخ و محل تولد او در منابع ذکر نشده، اما چون زندگی و تحصیلات این دو برادر به هم نزدیک بوده، براساس تاریخ و محل تولد محمد، احتمالا احمد نیز در طابران طوس و دو سه سالی پس از برادرش محمد، در۴۵۲ یا ۴۵۳ به دنیا آمده است ( نصرالله پورجوادی، «احمد غزالی»، در آشنایان ره عشق، به کوشش محمودرضا اسفندیار ، زیرنظر نصرالله پورجوادی، تهران۱۳۸۴ش، ص۱۶۷).
این دو برادر درکودکی پدرشان را از دست دادند و گفته شده است که پدرشان پیش ازدرگذشت، تربیت فرزندانش را به مردی زاهد و متقی به نام احمد رادکانی سپرد. در طوس بود که احمد، مانند برادرش، تحصیلات مقدماتی خود را در فقه به پایان رساند و هنوز جوان بود که به تصوف گرایید (ابن جوزی، المنتظم ، ج۱۷، ص۲۳۷).
احمد ابتدا مرید ابوبکر نساج طوسی شد که با چهار واسطه شاگرد جنید است (جامی، نفحات الانس من حضرات القدس ، چاپ محمود عابدی ، تهران ۱۳۸۶ش، ص۳۷۹، ۵۵۹). احتمالاً احمد تا ۴۸۷ که ابوبکر نساج درگذشت، نزد وی بود و وقتی هم که برادرش در ۴۸۸ او را به جای خود در نظامیه بغداد گذاشت، احمد در تصوف شهرت یافته بود عبدالوهاببن علی سبکی، طبقات الشافعیه الکبری، چاپ محمود محمد طناحی وعبدالفتاح محمدحلو، قاهره ۱۹۶۴ـ۱۹۷۶، ج۶، ص۶۱).
غزالی در بغداد و شهرهای دیگر به فارسی و عربی مجالس وعظ داشت و چندان در وعظ بلیغ و فصیح بود که نه تنها عوام از مجالس او استقبال می کردند بلکه علما و دانشمندان نیز در آن حاضر میشدند ( ابنحجر عسقلانی، لسان المیزان، چاپ عبدالفتاح ابوغده، بیروت ۱۴۲۳/ ۲۰۰۲م، ج۱، ص۶۴۷).
ازجمله مجالس مشهور غزالی، مجلس وعظ وی نزد سلطان محمود سلجوقی بود که در ازای آن سلطان به او هزار دینار داد (ابن جوزی، المنتظم ، ج۱۷، ص۲۳۷).
بیشتر تذکره نویسان غزالی را فقیهی خواندهاند که وعظش بر فقاهتش غلبه کرد و دیگر فضائلش تحتالشعاع وعظ قرار گرفت و مغفول واقع شد. احمد در کسوت صوفی و واعظ به شهرهای و روستاهای بسیاری در خراسان، آذربایجان و منطقۀ جبال و عراق سفر میکرد، برای مردم وعظ میگفت و به دستگیری مستعدان میپرداخت. در هر شهری نیز علاقه مندان بسیار می یافت و مردم برای شنیدن سخنانش به مجالس وعظ وی هجوم میآوردند ابوحفص شهابالدین عمربن محمدبن عبدالله سهروردی، کتاب عوارف المعارف، بیروت ۱۹۶۶م، ص۶۸). گفتهاند که غالبا در وعظ به خود وی هم حالی دست میداد و مردم نیز چندان به هیجان میآمدند که فریاد میکشیدند ، جامه برتن میدریدند وجوانان در مجلس وی توبه میکردند (عبدالوهاببن علی سبکی، طبقات الشافعیه الکبری، چاپ محمود محمد طناحی وعبدالفتاح محمدحلو، قاهره ۱۹۶۴ـ۱۹۷۶، ج۶، ص۶۲).
بدینترتیب غزالی به سبب سفرهای بسیار و مجالس واعظی که در بلاد اسلامی برپا کرد، نه تنها در زمان حیات خود شناخته شده بود، بلکه شاگردان ومریدان بسیار گرد خود جمع آورد. از جمله شاگردان وی در فقه وحدیث، این اشخاص بودند: ابن شهر آشوب (متوفی۵۸۸)، از محدثان بزرگ شیعه (ابنشهر آشوب، ج۱، ص ۹؛افندی اصفهانی، ج۵، ص۱۲۵)؛ابوالقاسم عمربن محمدبن احمدبن عکرمه ،معروف به ابنبرزی، فقیه شافعی (متوفی۵۶۰) (ابنخلکان،وفیات الاعیان، ج۳، ص۴۴۴)؛ وعبدالواحد آمدی (متوفی۵۵۰)، مؤلف غررالحکم و دررالکلم (حاجیخلیفه، ، کشف الظنون عن اسامی الکتب و الفنون، ج۱، س۶۱۶) .از جمله مشهورترین مریدان وی نیز عینالقضاة همدانی و ابونجیب سهروردی بودند (جامی، نفحات الانس من حضرات القدس ، چاپ محمود عابدی ، تهران ۱۳۸۶ش، ص۴۱۸، ۴۲۰).
تاریخ وفات غزالی را در۵۲۰ هجری (ابنجوزی،المنتظم، ج۱۷، ص۲۴۰؛ابنخلکان، ، وفیات الاعیان، ج۱، ص۹۸) ذکر کردهاند. وی در قزوین وفات یافت ودر همانجا در محله ای که امروزه احمدیه نامیده می شود به خاک سپرده شد (جامی ،همانجا)
آثار احمد غزالی عبارت اند از:
سوانح کتابی است به فارسی وبه نثر در باره عشق و روانشناسی عاشق و معشوق از دیدگاه صوفیانه. مطالب عرفانی دراین کتاب به صورتی مجمل وبه زبان اشاره درطی هفتاد و هفت فصل که اکثر آنها کوتاه است نوشته شده است، و مؤلف گاه برای تبیین مطلب ابیاتی عاشقانه و حکایاتی عشقی نیز نقل کرده است.
رسالة الطیر، متن اصلی این اثر به زبان فارسی است و از آن ترجمهای به عربی وجود دارد که معمولا متن عربی را به محمد غزالی نسبت میدهند ولی احتمالا متن عربی، نوشتۀ هیچکدام از این دو برادر نیست . این رساله داستان مرغانی است که برای یافتن پادشاه خود، سیمرغ، سفری دراز و پرمخاطره در پیش میگیرند وسرانجام به جزیرهای که آشیان سیمرغ است، میرسند و در آنجا از یاران دیگر که به هلاکت افتادند و نتوانستند به مقصد برسند یاد میکنند. پس سیمرغ به آنان میگوید که «این نه به حکم عجز ایشان بود بلکه به حکم نادوستی ما بود، اگر ارادت ما بودی، اسباب آمدن ایشان ساخته شدی» (غزالی، ۱۳۵۵ش، ص۳۳).
با این کلام، احمد غزالی عقیدۀ کلامی خود را نیز بیان میکند که هر کس به مقصد میرسد در مییابد که اراده و خواست از حق بوده است و بس. غزالی درپایان رساله از خواننده میخواهد که عهدی را که با حق داشته است، تازه کند. تازه کردن عهد به این معناست که از آلودگیها و نجاسات در ظاهر و باطن بپرهیزد، ملازم اوقات نماز باشد و زبان را جز به ذکر حق باز نکند (احمد غزالی، داستان مرغان متن فارسی رساله الطیر خواجه احمد غزالی، به انضمام رسالة الطیر امام محمد غزالی، چاپ نصرالله پور جوادی، تهران ۱۳۵۵ش).
غزالی در ضمن این داستان به برخی باورهای دینی نیز اشاره و برای اثبات آن به آیات واحادیث استناد کرده است. استفاده از داستان مرغان برای بیان رمزی و تمثیلی سیر و سلوک معنوی انسان، پیش از غزالی نیز وجود داشته که قدیم ترین آنها درمیان مسلمانان، رسالة الطیر ابنسینا است و احمد غزالی نیز به احتمال زیاد تحت تاثیر آن بوده است، هر چند اثر ابنسینا جنبۀ فلسفی و ادبی دارد، رساله غزالی صرفا صوفیانه و ادبی است (همان، مقدمۀ پورجوادی، ص۵،۶).
مکاتبات و رسالة عینیه، از غزالی نامههایی چند خطاب به مریدانش به جا مانده و غرض اصلی غزالی از آنها، ارشاد و هدایت مریدان بوده است. نامههای اوهمگی به فارسیاند و برخی از آنها به عین القضات و در پاسخ به سوالات وی بوده است .
در میان نامههای غزالی به عینالقضات، رسالۀ نسبتاً بلندی وجود دارد که به عینیه معروف است، زیرا در این رساله احمد غزالی عین القضات را خطاب قرار داده است. این رساله به نامهای دیگری نیز خوانده شده است، از جمله تذکرة، موعظه، رازنامه، میمونة و سلامیة (جامی، نفحات الانس، ص۴۱۸).
این اثر لحنی عاطفی دارد و شبیه به مواعظی است که احمد غزالی در مجالسش بیان میکرد. او در این رساله علاوه بر آیات و احادیث، اشعار عربی و فارسی بسیاری نیز آورده است. از جمله نکاتی که غزالی در این رساله برآن تأکید کرده، موضوع کوتاهی زندگی، مرگ و تدارک و آمادگی در برابر آن است. از بخشهای عمیق این رساله تصویری است که غزالی از سرگردانی و حیرانی ذاتی انسان در این عالم ترسیم کرده است.
مجالس، از جمله آثار پراکندهای که از احمد غزالی باقی مانده سخنانی است که وی شفاها درمجالس تذکیر و موعظه به میان می آورده است و مریدان وی آنها را ثبت میکردهاند؛ به تعبیر دیگر صورت مجلس سخنان شیخ یا تقریرات او بوده است. معمولاً این جلسات، همانند سنت همۀ مجالس مشایخ، دربارۀ موضوعی بود که شیخ فی البداهه مطرح میکرد یا در پاسخ به سوالی بود که یکی از شاگردان مطرح کرده بود (المنتظم، ابنجوزی، ج۱۷، ص۲۳۸،۲۳۹).
اکثر مجالسی که از احمد غزالی به جا مانده به زبان عربی است.اما وی مجالسی هم به زبان فارسی داشته است.
گزیده ای از مجالس عربی احمد غزالی در مجموعه ای خطی متعلق به کتابخانه چستربیتی درایرلند، به شماره ۳۶۸۲موجود است وآربری آن را درفهرست اجمالی نسخههای خطی کتابهای عربی محفوظ در کتابخانه چستربیتی( ج۳،ص۷۵) معرفی کرده است.
تقریبا همه مجالس غزالی دراین مجموعه، به کوشش احمد مجاهد با ترجمه فارسی در ۱۳۷۶ درتهران چاپ شده است.
غزالی در مجالس هم دستورهای عملی داده و هم مباحث نظری تصوف را مطرح کرده است. مجالس وی همچنین مملو از استشهاد به اشعار و امثال است و همچنین اشاره به سخنان صوفیان و عارفان پیشین مانند بایزید، جنید، ابوالحسن نوری و شبلی دارد و به همین جهات اثری ادبی و عرفانی است. در سراسر مجالس توجه به جنبههای باطنی و معانی عرفانی قرآن و داستان های پیامبران دیده میشود. از میان قصص قرآن، بخصوص به داستان موسی و رفتن او به کوه طور و نیز تقاضای رؤیت خدا (اعراف: ۱۴۳) بسیار اشاره شده است (احمد غزالی، مجالس، تقریرات احمد غزالی، چاپ احمد مجاهد، تهران ۱۳۷۶ش ، ص۲۸، ۳۱، ۵۲، ۶۲،۶۳).
التجرید فی الکلمات التوحید، رسالهای است عربی درباره کلمه لاالهالاالله و درآن غزالی درهر فصل نکتهای عرفانی را براساس عقیده کلامی خود بیان کرده است.
بحر المحبة فی اسرار المودة، این کتاب تفسیر سورۀ یوسف به عربی است. نکات عرفانی و اخلاقی بحر المحبة تحت عنوان نکته واشاره آمده و اغلب ابیات و نیز حکایتهایی از مشایخ معروف قدیم همچون حسن بصری، رابعة عدویة، جنید، شبلی، حلاج، ذوالنون مصری، سهل تستری وابوعلی دقاق درآن نقل شده است .
لباب الاحیاء، این اثر خلاصۀ احیاء علومالدین محمد غزالی به زبان عربی است. (ابومحمد عبداللهبن اسعد یافعی یمینی، مراة الجنان و عبرة الیقظان، حیدرآباد دکن ۱۳۳۸، ج۳، ص۲۲۴). این کتاب دوبار در حاشیه کتاب نزهة الناظرین عبدالملک بن منیر درسالهای ۱۳۰۸و ۱۳۲۸ درقاهره به چاپ رسیده است.
غزالی طبع شعر نیز داشته و به فارسی و عربی شعرهای اغلب به صورت رباعی میسروده است (خواندمیر، ، روضة الصفا؛ ج۲، ص۳۱۹).
غزالی یکی از اولین شاعران صوفی است که بعضی از چهارپارههای فارسی را که شاعرشان ناشناس است، میتوان به او نسبت داد. بعضی از اشعار او در میان آثار شاگردانش، مانند عینالقضات، پراکنده شده و در بعضی از جُنگها نیز اشعاری از احمد غزالی نقل شده است
موضوع عشق، که غزالی به سبب آن در تاریخ تصوف شناختهشده، ابتدا در کتاب سوانح وی مطرح شده است. تا آن زمان به زبان فارسی اثری مستقل دربارۀ عشق نوشته نشده بود. پیش از غزالی صوفیان از به کار بردن این واژه برای رابطۀ میان انسان و خدا پرهیز کرده و واژۀ محبت را به جای آن به کار برده بودند. در این زمینه آیه ای که مورد توجه غزالی : آیه ۵۴ از سوره مائده است که درآن کلمۀ «یحبهم» (خدا مؤمنان را دوست میدارد) پیش از «یحبونه» (مؤمنان خدا را دوست میدارند) آمده و این موضوع به نظر احمد غزالی نشانهای است از اینکه خدا محبِ (عاشق) انسان و انسان محبوبِ (معشوق) اوست و محبوبیت انسان نزد خدا پیش از محبت وی به خدا بوده است به عبارت دیگر محبت خدا مقدم برمحبت انسان به وی است (احمد غزالی، سوانح، بر اساس تصحیح هلموت ریتر، چاپ نصرالله پورجوادی، تهران ۱۳۵۹ش، ص۱۲، ۲۱،۲۲) عشق نزد احمد غزالی اساسا جنبه مابعد الطبیعی دارد؛ حقیقتی است که از ازل از ذات حق نشئت گرفته است وبه همراه روح از مرتبه اطلاق خارج شده و به مراتب عاشقی ومعشوقی تنزل کرده است وباید یکبار دیگر در قوس صعود این مراتب را پشت سر بگذارد وبه اصل خود و حقیقت یگانگی خود بازگردد. بنابراین هرچند که معشوق تجلی حسن و جمال الهی است و عاشق طالب وصال اوست ولی کمال وصال او وقتی است که دویی عاشقی ومعشوقی در نتیجه فنای عاشق، به توحید درعشق می انجامد. بدین ترتیب عاشق باید درنهایت فراتر از معشوق رود تا درعشق مطلق یا همان حقیقت ازلی محو شود (نصرالله پورجوادی، «احمد غزالی»، در آشنایان ره عشق، به کوشش محمودرضا اسفندیار ، زیرنظر نصرالله پورجوادی، تهران۱۳۸۴ش، ص۱۷۰-۱۷۲).