عرفان شیعی

عرفان اسلامی در بستر تشیع

عرفان شیعی

عرفان اسلامی در بستر تشیع

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «محمد بن محمد الغزالی الطوسی» ثبت شده است

حجت الاسلام محمد بن محمد الغزالی الطوسی (قدس سره) (م 505)

کنیت وی ابو حامد است و لقب وی زین الدین است و انتساب وی در تصوف به شیخ ابو علی فارمدیست». در اوائل حال در طوس و نیشابور به تحصیل علوم و تکمیل آن اشتغال نمود. بعد از آن با نظام الملک ملاقات کرد و قبول تمام یافت و با جماعتی از افاضل که در محبت نظام الملک بودند در مجالس متعدد مناظره و مجادله کرده و بر ایشان غالب شد و تدریس نظامیه بغداد را به وی تفویض کردند در سنه اربعه و ثمانی و اربعمائه به بغداد رفت... بعد از آن همه را به اختیار ترک کرد و طریق زهد و انقطاع پیش گرفت... و کتب مفیده تصنیف کرد چون: کتاب احیاء العلوم و جواهر القرآن و تفسیر یاقوت التأویل چهل مجلد و مشکاه الانوار و غیر آن از کتب مشهوره... تا آن زمان که به جوار رحمت حق پیوست. در رابعه عشر جمادی الاخری، سنه خمس و خمسمائه» (نفحات الانس، ص 376)

 

 شیخ احمد غزالی (م 517)

وی از اصحاب شیخ ابوبکر نساج است. تصنیفات و تألیفات معتبر و رسائل بی نظیر دارد. وی یکی از آنها رساله السوانح است که المعات شیخ فخرالدین عراقی بر سَنَن آن واقعه است. (همان، ص 379)

او نیز از جهتی شخصیتی مهم است زیرا عین القضاه همدانی را پرورش داده است، البته گهگاهی هم تندروی‌هایی دارد.

 

عین القضاه همدانی (م 525)

از شاگردان احمد غزالی است. به لحاظ آثاری که از ایشان باقی مانده است، شخصیت مهمی محسوب می‌شود. صبقه کارش فلسفه است اما در عین حال عرفان را قبول کرده است. کتاب تمهیدات و زبده الحقائق از او می‌باشد. ایشان هم مانند شیخ اشراق به شهادت رسیده است.

 

خواجه یوسف همدانی (م 535)

در ابتدا به بغداد رفت و ملازمت مجلس شیخ ابو اسحاق شیرازی کرد و کار وی بالا گرفت و بر اقران خود در علم فقه و غیر آن، خصوصاً در علم نظر قایق آمد. و شیخ ابو اسحاق وی را با صغر سن بر بسیاری از اصحاب خود تقدیم می‌کرد... بعد از آن ترک همه کرد و طریق عبادت و ریاضت و مجاهده پیش گرفت. و مشهور آن است که انتساب وی در تصوف به شیخ ابوعلی فارمدی است. (نفحات الانس، ص 380)

 

حکیم سنایی غزنوی (م 525 یا 545)

کنیت و نام وی ابو المجد مجدود بن آدم است... از کبرای شعرای طایفه صوفیه است... و کتاب (حدیقه الحقیقه) بر کمال وی در شعر و بیان و اذواق و مواجید ارباب معرفت و توحید، دلیل قاطع و برهان ساطع است. از مریدان خواجه یوسف همدانی است.

و سبب توبه وی آن بودکه سلطان محمود سبکتکین در فصل زمستان به عزیمتِ گرفتن بعضی از دیار کفار از غزنین بیرون آمده بود و سنایی در مدح وی قصیده‌ای گفته بود می‌رفت تا به عرض رساند. به در گلخنی رسید که یکی از مجذوبان از حد تکلیف بیرون رفته که مشهود بود به لای خوار، زیرا که پیوسته لای شراب خوردی در آنجا بود، آواز وی شنید که با ساقی خود می‌گفت «پر کن قدحی به کوری محمودک سبکتکین تا بخورم» ساقی گفت: «محمود مردی غازی است و پادشاه اسلام.» گفت «بس مردکی ناخشنود است آنچه در تحت حکم وی درآمده است در حیّز ضبط نیاورده می‌رود تا مملکت دیگر گیرد» یک قدح گرفت و بخورد. باز گفت «پر کن قدحی دیگر به کوری سناییک شاعر» ساقی گفت: «سنایی مردی فاضل و لطیف طبع است» گفت: «اگر وی لطیف بودی به کاری مشغول بودی که وی را به کاری آمدی. گزافی چند در کاغذی نوشته که به هیچ کار وی نمی‌آید و نمی‌داند که وی را برای چه کار آفریده‌اند» سنایی چون آن را شنید، حال بر وی متغیر شد و به تنبیه آن لای‌خوار از مستی غفلت هشیار شد و پای در راه نهاد و به سلوک مشغول شد. (نفحات الانس، ص 593)

 

شیخ احمد النامقی الجامی (م 536)

کنیت وی ابو نصر احمد بن ابی الحسن است و وی از فرزندان جریر بن عبدالله الجبلی است.

وی امّی بوده است که در سن بیست و دو سالگی توفیق توبه یافته و به کوه رفته و بعد از هژده سال ریاضت در چهل سالگی وی را به میان خلق فرستاده‌اند و ابواب علم لدنی بر وی گشاده. (نفحات الانس، ص 363)

کتاب سراج السائرین از او می‌باشد.

 

قضیب البان موصلی

کنیت وی ابو عبدالله است. شیح محیی الدین بن العربی قدس الله تعالی روحه در بعضی از رسایل می‌فرماید که: «از این طایفه ما بعضی را دیده‌ایم که صورت روحانیت ایشات متجسد و متمثل می‌شود بر صورت جسمانیت ایشان و بر آن صور متجسّده افعال و احوال می‌گذرانند... و چنین بود حال ابو عبدالله موصلی که معروف است به قضیب البان»

قاضی موصل را نسبت به وی انکار تمام بود، یک روز دید که در یکی از کوچه‌های موصل از مقابل وی می‌آید... با خود گفت «وی را می‌باید گرفت و قصه وی را به حاکم رفع کرد تا وی را به سیاست برساند» ناگاه دید که به صورت کُردی برآمد و چون مقدار دیگر پیش آمد به صورت اعرابیی برآمد و چون نزدیک‌تر شد به صورت یکی از فقها ظاهر شد. چون به قاضی رسید گفت: «ای قاضی کدام قضیب البان را حاکم می‌بری و سیاست می‌کنی؟» قاضی از انکار خود توبه کرد و مرید شد.

پیش شیخ عبدالقادرگفتند که: «قضیب البان نماز نمی‌گذارد» گفت «مگوئید که همیشه سر وی در خانه کعبه در سجود است» (نفحات الانس، ص 525)

 

شیخ محیی الدین عبد القادر الجبلی (گیلانی) (م 561)

کنیت وی ابو محمد است. علوی بود حسنی. جز عرفای مورد اعتناء حتی نزد اهل سنت بوده و بغداد دوم با ایشان شکل گرفته است.

 

منابع :

·        یزدان پناه-سید یدالله، سیری در تاریخ عرفان اسلامی، موسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی (ره)