در این دوره به لحاظ نخبگان فرهنگی، با فیلسوفانی روبروییم که راه را بر عرفان هموار کردند. شخصیتهایی چون شیخ اشراق، خواجه نصیر طوسی، شهرزوری و قطبالدین شیرازی هر کدام به اندازه خود کمکهایی به عرفان کردند؛ به تعبیری از این به بعد تلقی مثبتتری نسبت به عرفان در بین فیلسوفان و نخبگان فلسفی وجود دارد.
شیخ اشراق: شیخ اشراق روش فلسفه خود را بر مبنای عقل و شهود قرار داد و روشی جدا از فلسفه مشاء اخذ کرد، به طوری که در مقابل آن قرار گرفت. شیخ اشراق نسبت به عرفا عنایتی خاص نشان میدهد و آنها را حکیم واقعی میداند. در واقع، شیخ اشراق تلقی به شدت مثبتی را از عرفان و عارفان در بین فیلسوفان پخش کرد، اما با آنکه مضامین شهودی و اشراقی را در فلسفه خود گنجاند لکن در محتوا آنچنانکه باید، نتوانست به عرفان نزدیک شود. کتاب حکمت الاشراق را بر اساس شهوداتش نوشته به همین سبب برخی او را در زمره عرفا به حساب میآورند شمس تبریزی در مورد شیخ اشراق میگوید: ایشان تا عالم عقل پیش رفته اما به عالم اله راه نبرد یعنی به صقع ربوبی دست نیافت.
ابوحامد غزالی: ایشان هم در ده سال آخر عمرش که به عرفان روی آورد تأثیر زیادی بر افکار دیگران نسبت به عرفان گذاشت، زیرا غزالی از بزرگان نخبگان عصر خود به حساب میآمد و به او لقب «حجت الاسلام» داده بودند و در نظامیه بغداد تدریس میکرد. رویکرد چنین شخصیتی به عرفان، تلقی مثبتی را نسبت به عرفان در بین نخبگان ایجاد میکرد.
خواجه نصیرالدین طوسی: خواجه که در عصر خود در علوم و فنون مختلف سرآمد خاص و عام بود و به عقل هادی عشر مشهور شده بود، کمک بسیار زیادی به عرفان کرد. متکلمینی مانند فخر رازی و شهرستانی که با شبهاتشان راه را بر فلسفه بسته بودند در مقابل خواجه از پای درآمدند. فخر رازی جرحی بر فلسفه نوشت و در کتاب مباحث مشرقیه حرفهای مشاء را به شدت مورد نقد قرار داد. خواجه با نوشتن شرح اشارات (که هم اکنون در حوزهها تدریس میشود) جرح ایشان را جواب داد. بعد با نوشتن کتاب (نقد المحصل) کتاب (المحصل) که کتاب کلامی فخر رازی بود را به باد انتقاد گرفت. کتاب مصارع المصارع در نقد شهرستانی نوشت. خواجه به عرفان تمایل نشان داد و کتاب اوصاف الاشراف را که دقیقاً حرفهای عرفا را به چشم آورده به رشته تحریر درآورد. در نامههایی که بین او و قونوی رد و بدل شده میتوان به خوبی به تمایلات عرفانی او پی برد. خواجه با چنین شخصیتی، راه را بر نخبگان فرهنگی باز کرد و کمک فراوانی به عرفان نمود.
قطبالدین شیرازی: شهرزوری، عین القضاة همدانی و ... از دیگر شخصیتهایی هستند که در این دوره راه را برای عرفان هموار کردند و هر یک به سهم خود تلاش دَرخورِ ستایشی را مبذول داشتند.
منابع :
- یزدان پناه-سید یدالله، سیری در تاریخ عرفان اسلامی، موسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی (ره)