منابع :
- سیدحسین نصر، حمید دَباشی و سیدولی رضا نصر،
- فصل نهم کتاب «تشیع: آموزهها، اندیشه، معنویت»
- (Shi’ism: Doctrines, Thought, and Spirituality)
- ترجمه محمد سوری، چاپ نخست، انتشارات دانشگاه ایالتی نیویورک،
- ۱۹۸۸میلادی. ص ۴۰۱ به بعد
منابع :
امامان شیعه به عنوان نمایندگان عرفان اسلامی نقشی بنیادین در تصوف دارند، اما به عنوان امام، در سازمان فکری مذهب شیعه، چنین نقشی در تصوف ندارند. در واقع، میان تاریخنگاران مسلمان این روزگار و محققان جدید، این گرایش وجود دارد که تمایز دقیقی را که بعدها جا افتاد، به دو قرن نخست برگردانند. درست است که میتوان عناصر شیعی را حتی در دوره زندگی پیامبر اسلام مشاهده کرد و نیز تشیع و تسنن هر دو در اصول وحی اسلامی ریشه دارند، اما این دودستگیها و اختلافات سفت و سخت در دورههای اولیه وجود نداشت. برخی از اهل سنت آشکارا جهتگیری شیعی دارند و از نظر اجتماعی و معنوی، شیعیان با پارهای از عناصر سنی تماس هایی برقرار کردهاند. در واقع، در پارهای موارد به ویژه پیش از قرن چهارم تشخیص این که نویسندهای سنی است یا شیعی بسیار دشوار است؛ هرچند در این دوره، حیات معنوی و دینی تشیع و تسنن هرکدام عطر و بوی خاص خودش را دارد در این جوّ کمتر شکل یافته و بیشتر بیثبات، عناصری از عرفان اسلامی که از دیدگاه شیعی عناصری شیعی به شمار میآیند در جهان سنی نیز نماینده عرفان اسلامی به معنای دقیق کلمه هستند. در این باب، هیچ مثالی گویاتر از شخص امام علی بن ابیطالب نیست. ممکن است تشیع را «اسلام علی» بخوانند– که از دید شیعیان، پس از پیامبر تنها مرجع امور دنیوی و اخروی است– اما در میان اهل سنت نیز تقریباً همه طریقتهای صوفی به امام علی برمیگردند و او را پس از پیامبر یگانه مرجع روحانی میدانند. حدیث مشهور «انا مدینه العلم و علی بابُها» را، که به صراحت نشاندهنده نقش امام علی در عرفان اسلامی است، هم شیعه و هم اهل سنت به یکسان پذیرفتهاند، اما صوفیان خلیفه روحانی امام علی را در جهان اهل سنت میجویند که طبعاً فردی شیعی نیست، ولی مستقیماً با عرفان اسلامی مرتبط است.
احترامی که تشیع و تصوف به تساوی برای امام علی قائلند، نشان میدهد که چگونه تشیع و تصوف، در نهایت به یکدیگر میپیوندند. تصوف دارای شریعت خاص خود نیست، بلکه صرفاً طریقتی است که به شریعتی خاص نظیر مالکی یا شافعی منضم شده است؛ اما تشیع، هم شریعت دارد و هم طریقت. تشیع در جنبه طریقتی خود در بسیاری موارد مانند تصوف است به همان نحو که در جهان سنی وجود دارد؛ ولی افزون براین، تشیع حتی در جنبههای شریعتی و کلامی خود پارهای عناصر عرفانی دارد که آن را به تصوف نزدیک میکند. در واقع، میتوان گفت که تشیع حتی در جنبه ظاهری خود به سمت مقامات عرفانی پیامبر و امامان جهت داده شده که هدف حیات معنوی تصوف نیز به شمار میآید.
با آوردن چند نمونه از رابطه ظریف و گسترده تشیع و تصوف، میتوان برخی از این نکتهها را روشنتر کرد.
منابع :