اولین تلاش عارف مسلمان از آغاز جنبش معنوی-روحی در اسلام آن بود که از خود و انانیّت و تعلقات ماسوی برهد و به راستی به سمت حق سبحانه سیر کند و در صراط الهی قدم زند تا به او برسد. چنین سیری در درون انسان شکل میگیرد. از این رو، از آن به معاملات قلبی یاد میکنند. این سیر مسلماً مراحل و منازلی دارد که باید تک تک این را مراحل را طی کند. و هر مرحله و منزل برای خود ویژگیهایی دارد. در هر منزلی حالاتی به سالک روی میآورد و زنگارهایی را از دل میزداید و پایه برای صعود به منزل بعدی میگردد تا آن که به منزل فناء و بقا بعدالفناء پایان میپذیرد. در این منزل است که انسان به خدا واصل میشود و معرفت و حقیقت رخ مینماید.
پس عارف مسلمان همیشه خود را بین مبدأ مادى و مقصد الهى مشاهده مىکند و این احساس را در خود مىیابد که مىبایست با سیر و سلوک و برنامههاى عملى، منزل به منزل، مقاماتى را طى نموده تا به آن مقصد نهایى دست یابد. مبدأ حرکت عالم مادّه و مقصد نهایى خداى سبحان است و عارف مىخواهد قدم به قدم، این مسیر را طى کند تا به آن مقصد نهایى برسد. عارف مسلمان خود را پشت پردهها و حجابهاى فراوان و زمخت مىیابد که حقایق را از وى پوشانده است. باید آرامآرام این حجابها و موانع از بین برود تا به مقام اوج که معرفت زلال حقایق هستى است دست پیدا کند.
عارفان در این مسیر مقامات و منازلى را رصد کردهاند که طالبانِ حقیقت به ارشاد و دستگیرى استاد راه، منزل به منزل و مقام به مقام سیر وجودى یافته تا آنجا که به وصول حق که از آن به «مقام فناء» و «بقاء بعد از فناء» و «مقام توحید» یاد مىشود، نائل مىآیند.
به زبان دیگر، عرفان علمی راه و رسم بندگی است که زمینه قرب الهی را فراهم میکند که در پایان با موهبتی بس بزرگ از سوی خداوند یعنی معرفت الهی مقرون میگردد. از نگاه دیگر، عارف در مقام عمل دست به ریاضت زده تا زنگارهای دل را بزداید. چنین ریاضتی که موجب صفای دل میگردد به عشق انجامیده و عشق الهی موجب محو شدن و فناء او در حق و شهود خداوند سبحان میگردد.
عارفان بالله چنین تجربیاتی را به شکل منازل طولی و مرتبط به هم و به عبارتی به صورت درجات قرب الی الله ترسیم نمودهاند. و در این زمینه آثار فراوانی را عرضه کردهاند. نمونه برجسته این آثار کتاب «منازل السائرین» اثر خواجه عبدالله انصاری میباشد که در آن مراحل سیر را در صد منزل با بیان حقیقت هر منزل و ویژگیهایش معرفی نموده است. همچنین در نمط نهم اشارات شیخ الرئیس بوعلی سینا به پیروی از این بزرگان به طرز بدیعی منازل عرفانی را به رشته تحریر درآورده است.
در فرهنگ اسلامی، بازگویی و تبیین تجربیات عملی در سیر و سلوک عارف به علم خاصی به نام علم عرفان عملی یا علم طریقت انجامیده است که یکی از علوم مختص به تصوف اسلامی است. بنا بر آنچه گفته شد، میتوان علم عرفان عملی را اینگونه تعریف کرد: «مجموعه قواعد و دستورات و تبیینهای معطوف به اعمال قلبی و احوال باطنی به صورت منازل و مقامات برای رسیدن به کمال توحید».
یا مجموعه برنامهها و دستوراتى که یک سالک عملاً در خود پیاده مىکند تا آنکه منازل سلوک را یکى پس از دیگرى سیر نماید و به حق نائل شود، عرفان عملى است.
این دستورالعملها ممکن است امورى ظاهرى بوده و یا آنکه مربوط به باطن انسان و ضمیر او باشد. لکن در امور ظاهرى نیز جنبه باطنى مدنظر است، از این روى تمام دستورات عرفان عملى با صبغه باطنى تنظیم شده است. (حکمت عرفانی، ص ۵۸)
باید توجه داشت که با چنین اعمال قلبی و ریاضت درونی و با تحصیل این منازل و مقامات میتوان به مقام کمال یعنی فناء و شهود رسید و موحد حقیقی گردید.
چنین علمی با وجود شباهتهایی چند به علم اخلاق از آن ممتاز است زیرا در غایت (کمال و وصول الی الله) و در موضوع (اعمال و احوال قلبی و باطنی من حیث الایصال) و در ساختار (به صورت منازل طولی پی در پی) و در نتیجه در نوع تحلیل و تبیین از علم اخلاق فاصله دارد. (فناری، مصباح الانس ، ص ۶ چاپ سنگی) علم اخلاق غایتش تحصیل فضائل اخلاقی و کمال انسانی و موضوعش خصلتهای اخلاقی در ارتباط با انسان است که ساختار طولی ندارد.
باید دانست به خاطر طراوت و لطافتی که در عرفان عملی است، تبیینها و حتی اصطلاحات عرفان عملی جسته و گریخته در کتب اخلاق و مواعظ عالمان اخلاق راه یافته است.
منابع :
- یزدان پناه– سید یدالله، سیری در تاریخ عرفان اسلامی، موسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی (ره)
- امینی نژاد – علی، حکمت عرفانی، صص۵۷ تا ۶۱