حکیم آقا محمدرضا قمشه ای فرزند شیخ ابوالقاسم در سال 1241 ه. ق. در قمشه ی اصفهان متولد شد. پدرش از فضلاء و علماء در قمشه بود. عارف بی بدیل حکیم الهی آقا محمدرضا قمشه ای از حکمای اربعه تهران است که مَدرس عرفانی و حکمی خاص خود را بر مبنای آثار محی الدین عربی و شارحانش و مکتب صدرایی تشکیل داده است. وی انتقال دهنده مکتب عرفانی اصفهان به حوزه ی تهران بوده، و فتح باب عرفانیات در تهران از وی آغاز شده است.
آقا میرزا محمدرضا در آغاز زندگى مکنت و ثروت فراوان داشت. اما در 1288 هجرى شمسى، که قحطی تمام شهرها و قصبات و دهات ایران را فرا گرفت، از اموال خود هر چه داشت فروخت و بر قحطى زدگان بذل کرد و در آن بلاى خانمانسوز با فداکارى خود جمعى را نجات داد. آن بزرگوار پس از این واقعه هولناک سخت تنگدست گردیده بود. عمامه کوچکى از کرباس به سر می نهاد، و شلوار کرباسى به پا می کرد، و عبایى از پنبه- که در یزد می یافتند- به دوش می افکند.
حکیم قمشه ای در حوالی سال 1294 هـ ق برای شکایت از برخی خان ها به تهران رفته بود ولی تقدیر وی اقامت در تهران بود.
آقا شیخ عبدالحسین رشتی ماجرای این مهاجرت را اینچنین نقل می کند :
قمشه ای در سفر تهران به مدرسه صدر شد و محصلی که انموذج همی خواند سئوالی از او کرد و چون جواب شنید به نزد طلاب شد و گفت آخوندی آمده است که انموذج خوب می داند و استاد آنان بیامد و فضل وی دریافت و گفت که شما را حاصلی از وی نتواند بود و به هر تقدیری بود نگه داشتند او را . (تحریر ثانی از تاریخ حکما و عرفای متاخر ، ص 265).
اساتید وی در حکمت عبارت بودند از: حاجمحمد جعفر لاهیجی شارح مشاعر و محشی الهیات شرح تجرید قوشچی و میرزا حسن نوری، فرزند برومند حکیم ملاعلی نوری.
میگویند سلسله اساتیدش به ملاعلی نوری و آقامحمد بیدآبادی و سپس تا ملاصدرا و از وی تا شیخ الرئیس ابن سینا میرسد.
وی شاگرد عرفانی سید رضی لاریجانی است و آثار محی الدین و صدرالدین قونوی را نزد آقا سیدرضی تحصیل کرده است.
«از مرحوم فیلسوف اعظم و عارف کامل آقا محمد رضا قمشهای نقل شده است که در اصفهان نزد حاج ملا محمد جعفر لنگرودی شروع به خواندن شرح فصوص نمودیم. مرحوم لاهیجی اقتدار کامل به تدریس این کتاب نداشت تا اینکه به سراغ آقا سید رضی مازندرانی رفتیم و نزد او شروع به قرائت فصوص نمودیم او از اینکه ما درس او را بر درس حکیم لاهیجی ترجیح دادیم با حالت نگران به ما گفت: تدریس شرح فصوص کار قلندری است و حاج ملا محمد جعفر، حکیم است نه قلندر». (تاریخ حکما و عرفا متأخرین صدرالمتألهین، تألیف منوچهر صدوقی سها، ص 47)
مرحوم نایب الصدر در زمینه تدریس علوم حکمی و عرفانی توسط قمشه ای در تهران چنین می نویسد:
به هر حال او درآنجا به تدریس آغازید و هر چند حکمت هم می گفت ، ولی هم خویش را بیشتر مصروف تدریس معانی عرفانی می کرد، بدان پایه که یکی از شاگردان او به نام محمود حسینی ساوجی در پشت جلد مجموعه ای املا کرده است که : خداوند رحمت فرماید آقا محمد رضا قمشه ای را که در عصر ناصرالدین شاه فتح باب تدریس عرفانیات و تصوف از او شد ... شرح فصوص الحکم و کتاب تمهید را قبل ورودشان به دارالخلافه ، کسی نمی دانست چه رنگ است. (مجموعه آثار حکیم آقا محمد رضا قمشه ای حکیم صهبا، مقدمه ص 30)
آقای محمدرضا قمشهای تا سن شصت و دو سالگی در اصفهان مشغول تدریس حکمت متعالیه و عرفان بود و از آخرین بازماندگان سلسله اساتید حکمت و عرفان در مکتب اصفهان شمرده می شود. او پس از مهاجرت از اصفهان به تهران و اقامت در مدرسه صدر مکتب عرفانی حکمی تهران را برپا می دارد.
وی بیشتر علوم را تدریس می کرد ولی به طور عمده حکمت و عرفان و بیشتر کتب محی الدین بن عربی و رسائل عرفا را درس می گفت. تعلیقات وى بر فصوص حاکى از آنست که او بر کثیرى از عرفاى نامى ترجیح دارد با این فرق که آقا محمدرضا در انواع مشارب فلسفى به خصوص حکمت متعالیه استاد بی نظیر در اعصار است.
استاد سید جلالالدین آشتیانی می گوید: ... به عقیده حقیر آقامحمدرضا در عرفانیات بعد از اتباع محیی الدین مانند قونوی و قیصری و کاشانی و اتراب آنها مهمتر از دیگران و بر جامی و امثال او ترجیح دارد و نمونهای از قدما و محققان در عرفان و از حیث جامعیت در مراتب علوم الهیه از حکمت مشاء و اشراق و فن تصوف بر اتباع بزرگ محییالدین ترجیح دارد و از بزرگان اهل کشف و شهود به شمار میرود. در سلوک و مقامات شهود و مراتب کشف سرگذشتی حیرتانگیز داشته و در عرفانیات اهل نظر و تحقیق است و صرفا مقرُّر کلمات عرفا نبودهاست. (مقدمه بر الشواهد الربوبیه، صفحه ۱۲۵)
از مرحوم آقا میرشهاب الدین نیریزی از تلامیذ آن جناب نقل شده که آقا محمدرضا علاوه بر تدریس آثار ملاصدرا حوزه درسی در تفسیر قرآن مجید داشت که خواص از تلامیذ او در درس تفسیرش حضور می یافتند.
همچنین استاد آشتیانی از مرحوم میرزا مهدی آشتیانی نقل می کند: مرحوم آقا محمدرضا خود شخصی اهل ذوق بود و هنگام تدریس عرفان حال خاصی پیدا می کرد و گفته اند در این موقع زیبایی و گیرایی بیان او به حدی می رسید که مستمعان مستعد را از خود بی خود می کرد.
آنچه که از احوال قمشهای میدانیم به اصفهان تدریس اوست معارف حکمیه و عرفانیه را اولاً و فروختن اوست (ضیاء و عقار و مالیه خود را و صرف آن بر طلاب فقراء) به سال مجاعه 1288 ثانیاً و سرانجام حرکت اوست به طهران ... و این معنی را داستانی است دلکش به روایت آقای آقا مرتضی المدرس ... و هی هذه:
قمشهای در سفر طهران به مدرسه صدر شد و محصلی که انموذج همی خواند سؤالی از او کرد و چون جواب شنید به نزد طلاب شد و گفت آخوندی آمده است که انموذج خوب میداند؟! و استاد آنان بیامد و فضل وی دریافت و گفت که شما را حاصل از وی نتواند بود و به هر تقدیری که بود نگه داشتند او را» (همان، ص 49).
رساله ولایت که رساله ای است ذیل فص شیثی فصوص الحکم، رساله موضوع الخلافه الکبری، رساله در شرح حدیث زندیق، رساله فی الفرق بین الاسماء الذات و الصفات، رساله در شرح اسفار اربعه، رساله در موضوع علم، حواشی بر اسفار . تعلیقات بر شواهد الربوبیه، رساله در تحقیق معانی جوهر در لسان اهل اللّه، حواشی بر فص محمدی و فص نوحی و فصوص دیگر، حواشی بر کتاب تمهیدالقواعد ابن ترکه، حواشی بر مفتاح قونوی، رساله وحده الوجود، دیوان اشعار با تخلص صهبا، رساله فی الرد علی الاعتراض علی دلیل امتناع انتزاع مفهوم واحد من الحقائق المختلفه و رسالهی جوابیه در شرح فقره اللهم انی اسئلک مِن بهائک بابهاه و کل بهائک بهی.
حکیم قمشه ای شاگردان برجسته ای تربیت کرده است آقا میرزاهاشم اشکوری، آقا میرزا حسن کرمانشاهی، آقا میرزا شهاب نیریزی، آقا میرزا ابراهیم زنجانی که علامه رفیعی قزوینی از شاگردان اوست . شیخ اسد الله یزدی ، جهانگیر خان قشقایی، سید شهاب الدین نیریزی شیرازی که میرزا احمد، میرزا محمود و میرزا مهدی آشتیانی از شاگردان او هستند، میرزا محمود قمی که استاد علامه شعرانی و علامه رفیعی قزوینی بود، آخوند ملامحمد کاشی اصفهانی، میرزا علی اکبر یزدی مقیم قم، شیخ علی نوری مدرس مدرسه مروی معروف به شیخ علی شوارق، شهید میرزا محمدباقر حکیم و مجتهد اصطهباناتی مقیم نجف و شهید در مشروطیت و مدفون در اصطهبانات، حکیم صفای اصفهانی شاعر عارف معروف و برادرش حکیم آقا میرزاعلی محمد اصفهانی، شیخ عبدالله رشتی ریاضی، شیخ حیدرخان نهاوندی، میرزا ابوالفضل کلانتر تهرانی، میرزا سید حسین رضوی قمی، شیخ محمود بروجردی، میرزا محمود قمی، حکیم ملامحمد سمنانی و ملاعلی سمنانی، عنقاء طالقانی، شیخ غلامعلی شیرازی، میرزا نصر الله قمشه ای، شیخ آقاحسین نجم آبادی تهرانی، میرزا جعفر آشتیانی، میرزا محمدطاهر تنکابنی و میرزا عبدالغفار تویسرکانی از آن جمله اند.
از حکیم آقا محمدرضا قمشهای آثار زیادی به جا مانده است، برخی از تألیفات ایشان عبارتند از:
1. رساله مبارکه ولایت (ذیل نص شیثی)؛ 2. رساله فی وحده الوجود بل الموجود (ذیل فصل اول از شرح قیصری)؛ 3. رساله فی الفرق بین اسماء الذات و صفات؛ 4. رساله فی تحقیق اسفار اربعه؛ 5. حواشی بر اسفار؛ 6. حواشی بر تمهید؛ 7. تعلیقات بر شواهد؛ 8. حواشی بر فصوص و مفتاح قونوی و ...
صاحب المآثر و الآثار ضمن بیان کرامتی در وقت وفات عارف قمشه ای آورده که: امسال که یکهزار و سیصد و شش هجری است در دارالخلافه [تهران] وفات یافت.
شهید مطهری وفات غریبانه وی را چنین نقل می کند : حکیم قمشه ای از ذوق شعری عالی برخوردار بود و به صهبا تخلص می کرد . او در سال 1306 قمری در کنج حجره مدرسه در تنهایی و خلوت و سکوتی عارفانه از دنیا رفت. قضا را آن روز مصادف بود با فوت مفتی بزرگ شهر مرحوم ملاعلی کنی و در شهر غوغایی برپا بود و دوستان و ارادتمندانش ساعت ها بعد از فوت وی ، از درگذشتش آگاه شدند ، آن گروه معدود او را ... به خاک سپردند. حکیم قمشه آنچنان مرد که زیست و آنچنان زیست که خود در بیتی از یک غزل سروده و آرزو کرده بود که :
کاخ زرین به شهان خوش که من دیوانه
گوشه ای خواهم و ویرانه به عالم کم نیست
(مجموعه آثار شهید مطهری، ج14 ، ص 530، خدمات متقابل اسلام و ایران ص 606)
منابع:
- یزدان پناه - سید یدالله، فروغ معرفت، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره)، صص 155 تا 159