معروف کرخی یا معروف بن فیروز (فیروزان) ابو محفوظ الکرخی (متوفای ۲۰۰ تا ۲۰۱ هجری قمری) اهل کرخ بغداد است. (خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج ۱۳، ص ۲۰۱) گویند پدر و مادر معروف نصرانی(قشیری، الرسالة القشیریة، ص ۴۱) یا صابئی(خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج ۱۳، ص ۲۰۱) بودند و وی به دست علی بن موسی الرضا (علیه السلام) اسلام آورد. (سلمی، طبقات الصوفیه، ص ۸۲ و قشیری، الرسالة القشیریة، ص ۴۱) و از موالیان آن حضرت و دربان ایشان بود. گویند روزی آن حضرت بار عام داده بود بر اثر ازدحام شیعیان، وی در زیر دست و پا قرار گرفت و جان داد. (سلمی، طبقات الصوفیه، ص ۸۲؛ جامی، نفحات الانس، ص ۳۵) قشیری از شخصی مطلبی را نقل میکند که از آن نیز رواج ارادت معروف نسبت به امام رضا (علیه السلام) در آن دوران را میرساند. آن شخص میگوید معروف را در خواب دیدم که وی گفت: «روزی از کوفه میگذشتم دیدم فردی به نام ابن سماک دارد مردم را موعظه میکند و در خلال سخنانش میگفت: «هر کس از خدا به کلی اعراض کند خدا نیز از او تماماً دست کشد و هر کس با قلبش به خدای روی آورد خدا نیز با رحمتش به سوی او آید و نیز خداوند به وسیله همه خلق به او روی آورد» سخنانش در دلم نشست. پس به خدا روی آوردم و همه آنچه در گذشته بر آن بودم ترک کردم جز خدمت مولایم علی بن موسی الرضا(علیه السلام). و این سخنان را به مولایم گفتم ایشان فرمود: اگر پند خواهیگیری این موعظه تو را کافی است». (قشیری، الرسالة القشیریة، ص ۴۲) قبرش در بغداد است، مردم بغداد به قبرش تبرک میجستند و شفا میطلبیدند، لذا بغدادیها میگفتند: قبر معروف تریاق مجرب است.( سلمی، طبقات الصوفیه، ص ۸۱و قشیری، الرسالة القشیریة، ص ۴۱) معروف از برجستگان مشایخ و بلندپایگان صوفیه در بغداد به حساب میآمد. (سلمی، طبقات الصوفیه، ص ۸۱) وی مستجاب الدعوة و صاحب کرامات بود که خطیب بغدادی برخی از کراماتش را در تاریخ بغداد نقل کرده و گفته است در بین بغدادیها به این امور شهرت داشت و نزد مردم بسیار به نیکنامی و بزرگی یاد میشد.( تاریخ بغداد، ج ۱۳، ص ۲۰۳تا ص ۲۰۹) وی استاد سری سقطی است که سری استاد همه صوفیان برجسته بغداد پس از خود همچون جُنید بغدادی است. بسیاری از سلسلهها به معروف ختم میشود و برخی سلسلهها به وسیله معروف خود را به امام رضا (علیه السلام) و از آن طریق به امامان پیشین تا امیرمؤمنان (علیه السلام) و سپس به رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) میرسانند. (شهید مطهری، خدمات متقابل، ص ۶۴۶) معروف کرخی شاگردان و همصحبتهای دیگر همچون ابراهیم صیاد و ابراهیم بن عیسی و محمد بن منصور طوسی داشته است.
مکتب عرفانی بغداد که در سده سوم یکی از محورهای اساسی تصوف به شمار میآید، به درستی یکی از پایهگذاران برجسته آن معروف کرخی است. وی به ورع و فتوت شهرت داشت.
آموزههایی که از معروف در پایان سده دوم رسیده است، در غایت اتقان و کمال است. عین القضاة همدانی در تمهیدات گوید: «سخن معروف کرخی نیز ترا مصور گردد آنجا که گفت: لیس فی الوجود الاّ الله».( تمهیدات، ص ۲۵۶) این سخن در بیان وحدت شخصیه در پایان سده دوم میتواند زمینه برای سر برآوردن عرفان نظری و حکمت صوفیانه در سدههای متأخر باشد. از معروف درباره محبت پرسیدند، وی جواب داد: «محبت نه از تعلیم خلق است که محبت از موهبت حق است و از فضل او». (سلمی، طبقات الصوفیه، ص ۸۵ و عطار، تذکرة الاولیاء، ص ۳۲۸)
از وی پرسیدند: علامت اولیاء الهی چیست؟ گفت: «همو مهم الله و شغلهم فیه و فرار هم الیه» (سلمی، طبقات الصوفیه، ص ۸۵)
در تعریف تصوف گفته است: «التصوف الاخذ بالحقائق و الیأس مما فی ایدی الخلائق»( قشیری، الرسالة القشیریة، ص ۴۰۱؛ عطار، تذکرة الاولیاء، ص ۳۲۷) تعریف تصوف به «گرفتن حقائق و گفتن به دقائق» نشان میدهد، حکمت و معرفت صوفیانه را در تصوف شرط دانسته است.
ابو طالب مکی در قوت القلوب گوید: «و قد کان معروف الکرخی یهدی الیه طیبات الطام فیأکل فیقال له: ان اخاک بشراً لا یأکل من هذا. فیقول: اخی بشر قبضه الورع و انا بسطتنی المعرفه ثم قال: انما انا ضیف فی دار مولای اذا اطعمنی اکلت و اذا جوّعنی صبرت مالی و الاعتراض و التخییر».( به نقل از قاسم الطهرانی، معروف الکرخی، تلمیذ الامام الرضا و استاذ العرفا، ص ۷۰۷، دار المحجة البیضاء، بیروت)
منابع :
- یزدان پناه-سید یدالله، سیری در تاریخ عرفان اسلامی، موسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی (ره)