عرفان شیعی

عرفان اسلامی در بستر تشیع

عرفان شیعی

عرفان اسلامی در بستر تشیع

در بحث اسم جامع الله، دو نوع نسبت بین این اسم و اسمای دیگر مطرح است که در نوشتار اسمای الهیه شرح آن گذشت و خلاصه آن این است که اسم جامع الله در یک مرحله به نحو اندماجی همه اسما را در خود دارد و در مرحله دیگر به نحو سریانی، همه اسم‌های تفصیل‌یافته کران تا کران عالم را تحت پوشش خود داشته و آنها را شامل است.

با در نظر گرفتن این بحث و آنچه در فرازهای پیشین گفته شد که انسان کامل مظهر اسم جامع الله است و متحد با آن است، نسبت انسان کامل با موجودات عالم نیز در دو مرحله مطرح است، یکی در مرحله اندماج که حقایق همه موجودات در ذات انسان کامل مندک و مندمج است و یکی در مرحله انبساط و سریان که روح و جسم و جان و بدن انسان کامل همه مراحل عالم تا پایان ماده را شامل و محیط است.

قیصری در فصل هشتم از مقدمه خود بر شرح فصوص الحکم در مقام استشهاد برای آنچه پیرامون حقیقت انسانی گفته است، کلام بلندی را از امیر موحدان علی علیه السلام نقل می‌کند و می‌گوید:

ویؤیّد ما ذکرنا قول امیرالمؤمنین ولی الله فی الارضین قطب الموحدین علی بن ابی طالب علیه السلام فی خطبه کان یخطبها للناس؛ انا نقطه باء بسم الله انا جنب الله الذی فرطتم فیه وانا القلم وانا اللوح المحفوظ وانا العرش وانا السموات السبع والارضون...؛

( شرح فصوص الحکم قیصری، فصل هشتم از مقدمه، ص ۳۸)

آنچه که ما در باب انسان کامل گفتیم را سخن امیرمؤمنان و ولی‌الله فی الارضین و قطب موحدین علی بن ابی طالب علیه السلام تأیید می‌نماید که در خطبه‌ای برای مردم فرمود: من نقطه باء بسم‌الله‌ام، من جنب‌الله‌ام که شما در آن تفریط نموده‌اید، من قلمم، من لوح محفوظم، من عرشم، من آسمان‌ها و زمین‌های هفت‌گانه‌ام... .

قیصری در ادامه و با استفاده از این روایت می‌گوید:

لذلک قیل الانسان الکامل لابدّ ان یَسْری فی جمیع الموجودات کسریان الحق فیها... از همین روی گفته شده که انسان کامل ضرورتاً در همه موجودات سریان دارد همچون سریانی که حق‌تعالی در آنها دارد.

متون روایی شیعی مثل آنچه در کتاب الحجّه کافی آمده است، بهترین ادله نقلی در مباحث مطرح پیرامون انسان کامل است و از طرف دیگر مباحث عرفانی نیز بهترین تفسیر و تحلیل آن روایات به شمار می‌آید، همچنان‌که برخی از فقرات زیارت جامعه کبیره که منشور اعتقادی شیعیان درباره امامت است و بهترین شناسنامه انسان کامل و امام معصوم می‌باشد، جز با معارف عمیق عرفانی قابل حل و هضم نیست. در قسمتی از این زیارت می‌خوانیم:

بکم فتح الله وبکم یختم وبکم یُنزّل الغیث وبکم یُمسِک السماء ان تقع علی الارض الاّ باذنه... اسماءکم فی الاسماء واجسادکم فی الاجساد وارواحکم فی الارواح وانفسکم فی النفوس وآثارکم فی الآثار وقبورکم فی القبور.

در این زیارت به‌روشنی هرچه تمام‌تر، سریان انسان کامل در همه موجودات حتی سریان بدن و جسم انسان کامل در همه اجساد و اجسام تبیین و ارائه شده است.

عرفا در تبیین نسبت انسان کامل با عالَم، از نوع ارتباط و نسبت روح با بدن نیز بهره می‌برند. ایشان بر این باورند که همچنان‌که روح در بدن سریان دارد و از طریق این سریان ارتباط کاملی با بدن می‌یابد و به خاطر مناسبت خود با عوالم برتر، فیض الهی را گرفته و به تمام بدن می‌رساند، انسان کامل نیز روح عالم و عالم جسد اوست و به واسطه ارتباط دوسویه‌اش، مسیر وصول فیض الهی به کل عالم می‌شود و همچون روح که اگر از بدن مفارقت نماید، موجب مرگ بدن می‌شود، با رفتن انسان کامل از نشئه مادی نیز، عالم ماده جمع می‌شود و روز قیامت برپا می‌گردد، زیرا انسان کامل همانند روح منشأ حیات و بقای آن بوده است.

ابن عربی در فتوحات مکیه بدین نکته اشاره کرده و می‌گوید:

فهو للعالم کالروح من الجسد فالإنسان روح العالم والعالم جسده... وکمال العالم بالإنسان مثل کمال الجسد بالروح والإنسان منفوخ فی جسم العالم فهو المقصود من العالم.

( فتوحات مکیه، ج۲، ص ۶۷؛ همچنین ر.ک: شرح فصوص الحکم قیصری، ص ۶۳، ۶۶ و ۷۲)

انسان برای عالَم همانند روح برای جسد است، پس انسان روح عالم و عالم جسد اوست... و کمال عالم به انسان همانند کمال جسد به روح می‌باشد و انسان (همانند روح) در جسم عالم دمیده شده است و همو مقصود اصلی از عالم است.

منابع :

  • یزدان پناه  سید یدالله، مبانی و اصول عرفان نظری، صص 624 تا 625